دوستان با شروع امتحانات من گفتم به نبرد میرم و سرافراز مثل یک شوالیه سفید شکم امتحانت را پاره میکنم و با نمره های بیست از روی این موانع میگذرم . حال که به خود مینگرم هنوز وسط راهه و یک تیر از سوی درس زبان خارجه به پای چپم . دوتیر از سوی عربی به بازوانم یک سنگ از آمار صاف تو کله ام و .... . اما هنوز زنده ام ولی در دور دست شیمی را میبینم که یک تیر 3 شعبه آماده کرده و در کنارش هندسه و فیزیک هر کدام سوار بر اسب با شمشیر های پولادین ایستاده اند و خود را برای ساختن کار من آماده کرده اند . در پشت آنها جغرافی با شمشیری به تیزی تیغ و زبان فارسی با گرزی که تیغ های زیادی بر روی این گرز وجود دارد منتظر من است و در آخر ریاضی که با یک بالستیک نو که تصویرش را برایتان گذاشتم منتظر است تا ضربهد ی نهایی را به قلبم بزند . امید وارم که از میان این همه غول بی شاخ و دم جان سالم به در ببرم.

عکس درس جغرافیا

عکس ریاضی