گفت و گو با احسان علیخانی + عکس های احسان علیخانی
![]()
برای خوانندگان ما بفرمایید که چند سال دارید و کجا متولد شده اید ؟
در ماه آبان و درآلوده ترین شهر دنیا یعنی تهران متولد شده ام و بیست و اندی دارم.
در چه زمینه ای تحصیل میکنید؟
در حال حاضر دانشجوی ترم آخر مدیریت بازرگانی دانشگاه تهران هستم.
چند خواهر و چند برادر هستید؟
دو خواهر و یک برادر دارم که همگی ازدواج کردند و من که از همه کو چکتر هستم با خانواده زندگی میکنم
وطبیعتاً مجرد هستم.
مدیریت بازرگانی کجا و اجرا کجا؟!
الف:من خیلی به کارگردانی و بازیگری علاقه داشتم اما در مقطع پیش دانشگاهی که بودم خیلی مشورت کردم و به این نتیجه رسیدم که به مقوله ی هنر به عنوان شغل دوم نگاه کنم بنابر این خوب درس خواندم و مدیریت بازرگانی قبول شدم . اما در کنار آن در این زمینه هم فعالیت میکردم. با این وجود در حال حاضر این کار در اولویت من قرار گرفته و درس و دانشگاه در اولویت نوزدهم.
شروع فعالیت هایتان به چه صورت بود؟
با باشگاه مهر ورزان جوان همکاری کردم و در برنامه ی پسرای ایرونی که تابستان سال گذشته (یعنی ۸۳) پخش شد معرفی شدم .برنامه ی بسیار خوب و محبوبی بود خیلی دوست دارم دوباره این کار را تجربه کنم .بعد هم وارد شبکه ی ۳ شبکه ی جوان و محبوب خودم شدم همین جا باید از نادر کاشانی بسیار تشکر کنم که حکم یک پدر دلسوز را برای من داشته و دارد.
گفتید که سریال هم کار کردید در مورد آن توضیح می دهید؟
بله, سریال پرونده های مجهول به کارگردانی جمال شورجه بود که هم کار بازی را بر عهده داشتم و هم دستیار کارگردان بودم.
چه نقشی داشتید؟
نقش خیلی بدی بود! من- یعنی آن بازیگر- در پارک نقش اول های سریال را معتاد میکردم!
· غیر از صبح آمد منتظر چه کاری از شما باشیم؟
ضبط برنامه ی مسابقه ی رباتها تازه تمام شده که من کار اجرا را بر عهده دارم .در رادیو هم برنامه ی پنج شنبه ی شنیدنی که از شبکه ی سراسری رادیو پنج شنبه شبها پخش میشود , به تهیه کنندگی خانم معصوم زاده میباشد و در کنار اساتیدی چون منوچهر نوذری و دوست عزیزم فرزاد حسنی کار میکنم.

40نكته برای داشتن یك زندگی متفاوت، شكوهمند و پرانرژی

1. Take a 10-30 minute walk every day and while you walk, smile. It is the ultimate anti-depressant.
1- روزانه 10 تا 30 دقیقه به قدم زدن بپردازید، و در این حین لبخند بزنید. این برترین داروی ضد افسردگی ست.
2. Sit in silence for at least 10 minutes each day. Buy a lock if you have to.
2- حداقل 10 دقیقه در روز با خود خلوت كنید، در صورت نیاز از قفل در غافل نشوید..
3.. Buy a TiVo (DVR), tape your late night shows and get more sleep.
3- با استفاده از ویدئو برنامه های تلویزیونی آخر شب و مورد علاقه تان را ضبط كنید، و خواب بیشتری كنید.
4. When you wake up in the morning complete the following statement, "My purpose is to__________ _ today."
4- صبحها كه از خواب بیدار می شوید این جمله را كامل و تكرار كنید:
« امروز قصد دارم....»
5. Live with the 3 E"s -- Energy, Enthusiasm, Empathy, and the 3 F"s--
Faith, Family, Friends.
5- با سه E زندگی كنید؛ Energy (انرژی)، Enthusiasm (شوق)، Empathy (فهم و همدلی با دیگران)، و همینطور با سه F یعنی Faith (ایمان)، Family (خانواده) و Friends (دوستان).
6. Watch more G movies play more games with friends and read more books than you did in 2006.
6- امسال بیشتر از سال پیش به تماشای فیلمهای عمومی (مناسب برای تمام سنین)، بازی با دوستان و خواندن كتاب بپردازید.
7. Make time to practice meditation and prayer. They provide us with daily fuel for our busy lives.
7- زمانی را به مراقبه و نیایش اختصاص دهید. اینها سوخت روزانه برای انجام زندگی پر مشغله مان را فراهم می كنند.
8. Spend more time with people over the age of 70 and under the age of six.
8- با افراد بالای 70 و زیر 6 سال اوقات بیشتری صرف كنید.
9. Dream more while you are awake.
9- وقت بیداری بیشتر رویا ببینید.
10. Eat more foods that grow on trees and plants and eat less foods that are manufactured in plants.
10- از غذاهایی كه از گیاهان و درختان بار می آیند بیشتر مصرف كنید، و ازآنها كه در كارخانه ها تولید می شوند كمتر.
11. Drink some green tea and plenty of water. Eat blueberries, seafood, broccoli, almonds & walnuts.
11- مقداری چای سبز و مقادیر بسیار فراوان تری آب بنوشید. ایدا اریزا (نوعی زغال اخته آبی رنگ)، غذاهای دریائی، گل كلم، بادام و گردو و خشكبار مصرف كنید.
12. Try to make at least three people smile each day.
12- تلاش كنید هر روز حداقل سه نفر را به لبخند وادارید.
13. Clear your clutter from your house, your car, your desk, and let new energy into your life.
13- از خانه گرفته تا داخل ماشین و روی میز كار همه را مرتب و تمیز كنید، بگذارید انرژی تازه ای وارد زندگیتان شود.
14. Don"t waste your precious energy on gossip, energy vampires, issues of the past, negative thoughts or things you cannot control. Instead, invest your energy in the positive present moment.
14- انرژی پرارزشتان را بر سر شایعه سازی، هیولاهای انرژی خوار، مسائل مربوط به گذشته، افكار منفی و یا آنچه بدان كنترل ندارید هدر ندهید. در عوض انرژیتان را صرف همین لحظه مثبت اكنون كنید.
15. Realize that life is a school and you are here to learn, pass all your tests. Problems are simply part of the curriculum that appear and fade away like algebra class but the lessons you learn will last a lifetime.
15- این را فهم كنید كه زندگی یك مدرسه است و شما اینجائید تا بیاموزید، تا همه امتحانهایتان را بگذرانید. مشكلات تنها بخشی از این دوره آموزشی اند كه درست مثل كلاس درس جبر می آیند و می روند، منتها درسهائی كه از این كلاس فراگرفته می شود عمری با شما باقی خواهد ماند.
16. Eat breakfast like a king, lunch like a prince and dinner like a college kid with a maxed out charge card.
16- صبحانه تان را چون یك شاه، ناهارتان را چون یك شاهزاده و شام تان را چون بچه دانشگاهی ای بخورید كه كارت اعتباریش ته كشیده باشد.
17. Smile and laugh more. It will keep the energy vampires away.
17- بیشتر لبخند بزنید و بیشتر بخندید. این هیولاهای انرژی خوار را ازتان دور نگه خواهد داشت.
18. Life isn"t fair, but it"s still good.
18- زندگی چندان عادلانه به نظر نمی رسد، با این حال زیباست.
19. Life is too short to waste time hating anyone.
19- زندگی كوتاه تر از آنیست كه وقتمان را صرف تنفر از دیگران كنیم.
20. Don"t take yourself so seriously. No one else does..
20- خودتان را خیلی جدی نگیرید، دیگران هم اینكار را در مورد شما نمی كنند.
21. You don"t have to win every argument. Agree to disagree.
21- مجبور نیستید همه بحث ها و منازعات را به نفع خود تمام كنید. با مخالفتها موافقت كنید.
22. Make peace with your past, so it won"t mess up the present.
22- با گذشته تان از در سازش در آئید، آنوقت دیگر اكنونتان را خراب نخواهید كرد.
23. Don"t compare your life to others". You have no idea what their
journey is all about.
23- زندگی تان را با زندگی دیگران مقایسه نكنید. شما از موضوع و هدف این سفر آنها هیچ نمی دانید.
24. Burn the candles, use the nice sheets. Don"t save it for a special occasion. Today is special.
24- از شمع هایتان استفاده كنید، خوشگل ترین ملافه تان را كنار نگذارید، برای روز مبادا و یا روزی خاص نگه شان ندارید، امروز همان روز بخصوص است.
25. No one is in charge of your happiness except you.
25- جز شما كس دیگری مسئول خوشبختی تان نیست.
26. Frame every so-called disaster with these words: "In five years, will this matter?"
26- همه باصطلاح بدبختیها را با این جمله قالب دهید: «آیا تا پنج سال آینده، هیچ اهمیتی خواهند داشت؟»
27. Forgive everyone for everything.
27- همه را به خاطر هر چیز و همه چیز ببخشید.
28. What other people think of you is none of your business.
28- افكار مردم در مورد شما، هیچ ربطی به شما ندارند.
29. Time heals almost everything. Give time, time.
29- زمان حلال همه مشكلات است. به همه چیز زمان دهید، زمان.
30.. However good or bad a situation is, it will change.
30- یك موقعیت هر چقدر خوب یا بد، بالاخره تغییر می كند.
31. Your job won"t take care of you when you are sick. Your friends will. Stay in touch.
31- زمان بیماری، این شغل نیست كه به دردتان می رسد، دوستانتان هستند. با آنها در تماس باشید.
32. Get rid of anything that isn"t useful, beautiful or joyful.
32- از شر هر آنچه سودمند، زیبا و شادی بخش نیست، خلاص شوید.
33. Envy is a waste of time. You already have all you need.
33- حسادت هدر دادن وقت است. شما الان به همه آنچه نیاز دارید رسیده اید.
34. The best is yet to come.
34- بهترینها هنوز در راه اند.
35. No matter how you feel, get up, dress up and show up.
35- هر حسی كه می خواهید داشته باشید، بلند شوید، شیك كنید و بزنید بیرون.
36. Do the right thing!
36- كار درست را انجام دهید!
37. Call your family often.
37- گاه با خانواده در تماس باشید.
38. Each night before you go to bed complete the following statements:
"I am thankful for __________." "Today I accomplished _________."
38- شبها قبل از خواب این جمله را كامل و تكرار كنید: «به خاطر... ممنونم.» «امروز به ... دست یافتم.»
39. Remember that you are too blessed to be stressed.
39- یادتان باشد، بركتهای زندگی آنقدر هست كه استرس و نگرانی را بدان راهی نباشد.
40. Enjoy the ride. Remember that this is not Disney World and you certainly don"t want a fast pass. Make the most of it and enjoy the ride.
40- از سفر لذت ببر. یادت باشد كه این دیزنی ورلد Disney World نیست و تو هم در پی یك گشت و گذار كوتاه نیستی. بهترین استفاده را از آن كنید و از سفرتان لذت ببرید.
نمایشگاه خودرو در پاریس
نمایشگاه خودرو در پاریس
قطعات خودرو , سایت خودرو , خودرو سازی , بهمن خودرو , خودرو , روغن خودرو , خودرو کار , شرکت خودرو

√ سریعترین ماشین های جهان



گزارش تصویری: دستگیری باند اراذل و اوباش
| نمایش کشفیات و دستگیری باند اراذل و اوباش بعد از ظهر پنجشنبه با حضور سردار علیرضا علیپور جانشین رئیس پلیس تهران بزرگ برگزار شد. | |
|
|
می خوام رکورد رضازاده رو بشکونم!

جوجه اروپایی فقط ایرانی میتونه جای ایرانی را بگیره
جاوید باد ایران

جوجه اروپایی فقط ایرانی میتونه جای ایرانی را بگیره
جاوید باد ایران
عکس : تولد بچه فیل !!
شما فکر میکنید این فیل به این بزرگی وقتی تازه به دنیا میاد چه شکلیه؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
این شکلیه :
شما فکر میکنید این فیل به این بزرگی وقتی تازه به دنیا میاد چه شکلیه؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
این شکلیه :
33 نفر در زیر زمین !!! تصویری
حدود دو ماه پیش، یعنی در پنجم آگوست، یک معدن در شیلی دچار حادثه شد و ریزش کرد، این معدن مس و طلا در نزدیکی سن خوزه قرار دارد. در نتیجه این حادثه ۳۳ نفر از معدنچیان گرفتار شدند. ۳۲ نفر از آنها شیلیایی بوند و یک نفر هم اهل بولیوی بود.
عملیات نجات شروع شد، اما تا روز هفدهم هیچ نتیجهای در برنداشت، در این زمان تیم نجات با کمال تعجب صدای ضربههای چکش را روی یک مته حفاری شنیدند، ساعاتی بعد وقتی مته بیرون کشیده شد، کاغذی را دیدند که روی مته چسبانده شده بود، روی کاغذ نوشته شده بود: «هر ۳۳ نفرمان در پناهگاه، خوب هستیم.» معلوم شد که معدنچیها زنده و سالم در عمق ۷۰۰ متری زمین گرفتار شدهاند.
خبر زنده بودن آنها، آنقدر مهم بود که سباستین پینهرا -رئیس جمهور شیلی- شخصا در محل حاضر شد و نوشته را به رسانهها نشان داد. بلافاصله همه شیلی این پیروزی را جشن گرفت.
زشت ترین ساختمان های جهان !
موسسه " توریسم مجازی برای دومین سال پیاپی، لیست 10 ساختمان زشت جهان را منتشر کرد.
بناهایی که از سوی گردانندگان وب سایت و کاربران انتخاب شده، به شرح زیر است:
1- ساختمان تئاتر موریس ا . مکانیک (بالتیمور – مریلند- آمریکا)

قسمت دوم سریال مختارنامه : خروس جنگی
|
مختار امنیت شهر مدائن را بر پا می کند و اعلام می دارد که از شیوه سرکوب استفاده کرده که به گفته خود او این شیوه مورد پسند اهل بیت نیست چرا که در این شیوه ممکن است تعدادی بی گناه نیز آسیب ببینند . در قسمت دوم این سریال دسته های گوناگونی نشان داده میشوند .اول فردی از شام که با بیان زور و بازوی عربها و سپاه شامیان قصد خالی کردن دل مردم را دارد . دوم گروهی که بنام بی طرفی نسبت به معاویه و علی (ع) خود را طرفدار رسول الله (ص) معرفی کرده و بدین واسطه با ماندن امام حسن مجتبی (ع) در مدائن مخالفت می کردند و در واقع همان خوارج جنگ صفین بوده و مختار بسیار عالی در مورد آنها گفت که شما همانها هستید که در جنگ صفین بر علیه علی (ع) اقدام کردید .چطور دم از مسلمانی می زنید !گروه سوم در این قسمت از سریال کسانی بوده که بدنبال ایجاد تفرقه میان عرب و عجم بودند و این گروه که عرب بوده و هوادار معاویه و مخالف علویان ،بر جماعتی علوی عجم ،حمله ور شدند که آن جماعت نیز اسیر این فتنه اختلاف آمیز شده و با آنها درگیر شدند و مختار هر دو طرف را مقصر می دانست . |
کوتاه و خواندنی درمورد آشپز شرکت گوگل!
|
کوتاه و خواندنی درمورد آشپز شرکت گوگل |
گوگل به کارمندانش اجازه داده تا 20 درصد از وقت کاری روزانه شان - و یا یک روز کامل در هفته - را به پروژه ها و کارهای مورد علاقه خودشان، که ربطی به شغل شان ندارد، اختصاص بدهند تا فکرشان ...
زمانی که سر آشپز معروف گوگل، معروف به شف چارلی، در سال 1999 در گوگل استخدام شد کارمند شماره 40 بود و تنها برای کمتر از 50 نفر غذا میپخت اما در ماه می 2005 که گوگل را - بمنظور تاسیس تعدادی رستوران زنجیره ای ارگانیک و با سرمایه و کمک مالی میلیون دلاری سایر کارمندان گوگل- ترک میکرد برای بیش از 1500 نفر غذا سرو میکرد.
تا زمانی که در گوگل بود رابطه نزدیکی با کشاورزان و دامداران منطقه بهم زد و همواره بهترین و سالمترین و تازه ترین ها را از آنها میخواست، جالب است: تمام گاوها باید فقط علف بخورند تا گوشتشان کم چربی باشد، تمام خوکها باید عاری از نیترات باشند چراکه نیترات باعث سرطان میشود، و تمام ماهیها (ماهی برای رشد و بهبود کارکرد مغز انسان بسیار موثر و مفید است) را باید با قلاب و در حالت وحشی ( و نه با تور و گروهی ) صید کنند تا مزه ی بهتری داشته باشد.
این اواخر 5 کمک آشپز و 40 آشپز زیردستش بودند و خودش بیشتر اوقاتش را در دفترش و یا در میتینگها و جلسات اداری صرف میکرد. اوایل که به گوگل آمده بود همه کارها از پختن نان تا تهیه منوها را به تنهایی انجام میداد و حالا دلش برای آنروزها تنگ شده بود.
روزنامه های مهم از جمله نیویورک تایمز و اکونومیست و صدها سایت و وبلاگ، چارلی را میشناسند و با او گفتگو کرده اند. اهمیت نقش چارلی در گوگل همتراز بالاترین مقامات مالی آن موسسه است. هزاران کارمند محلی و بین المللی گوگل متولد دورافتاده ترین نقاط دنیا هستند با انواع آلرژی ها و سلیقه ها، شادابی فیزیکی و مغزی آنها اهمیتی اساسی در پیشرفت مالی گوگل دارد بنابراین تلفیق درستی از تغذیه سالم و الگوریتم دقیق، در تراز مالی هر شرکتی جواب می دهد. بویژه اینکه تمام غذاها و امکانات ورزشی، پزشکی، مهد کودک، و غیره کارمندان گوگل کاملا مجانی است.
گوگل به کارمندانش اجازه داده تا 20 درصد از وقت کاری روزانه شان - و یا یک روز کامل در هفته - را به پروژه ها و کارهای مورد علاقه خودشان، که ربطی به شغل شان ندارد، اختصاص بدهند تا فکرشان باز و رابطه شان با دنیای غیر کامپبوتری بیشتر شود.
بهنگام حاملگی هم تا 75 درصد حقوق را به خانم ها میپردازند. بطور کلی کار کردن در گوگل بیشتر شبیه زندگی غیر رسمی در محیط دانشگاه و خوابگاههای دانشجویی است.
دوازده هتل عجيب دنيا

و.................................................
فقط تو ادامه مطلب
در خواب چربي هاي اضافي را بسوزانيد
(5 نكته داغ ورزشي براي وزن كم كردن)
1ــ تمرينات ايست ورزي را انجام دهيد.
براي اينكه بتوانيد در هنگام استراحت هم چربي هاي اضافي خود را بسوزانيد بايد سرعت سوخت و ساز (متابوليك) بدن خود را افزايش دهيد. بهترين راه براي رسيدن به اين هدف افزايش جرم عضله در بدن است. براي افزايش عضله در بدن خود لازم نيست حتماً تمرينات شديد بدنسازي را انجام دهيد. كافيست تمرينات ايست ورزي را انجام دهيد. يعني در گروه هاي مختلف عضلاني را به مدت چند ثانيه منقبض كنيد و سپس چند ثانيه استراحت كنيد و اين كار را بايد حداقل 3ــ4 بار در هفته انجام دهيد.
2ــ تمريناتي كه از چندين گروه عضلاني استفاده مي كنند انجام دهيد.
نرمش ها و تمرينات ورزشي كه از چندين گروه عضلاني استفاده مي كنند تأثير بيشتري بر سوخت و ساز بدن شما دارند. در هنگام ورزش حتماً اين نوع تمرينات را در فعاليتهاي خود جاي دهيد. از تمريناتي كه چندين گروه عضلاني را درگير مي كنند مي توان به اسكات (نشستن و پا شدن با وزنه يا بدون وزنه) پرس سينه، دوي سرعت و ... اشاره كرد.
3ــ تمرينات مقوي قلب را انجام دهيد.
هر چه نرمش هايي را كه سب قوي شدن قلب شماست بيشتر انجام دهيد راحتتر فعاليت مي كنيد و در عين حال افزايش قدرت قلب شما سبب بالا رفتن سرعت سوخت و ساز بدن شما مي شود.
4ــ از انجام تمرينات استقامتي شديد پرهيز كنيد.
تمرينات استقامتي طولاني مدت سبب كوچكتر شدن عضلات شما مي شوند. و عضلات كوچكتر به معناي متابوليسم كندتر است. به خاطر داشته باشيد عضله بزرگتر و قوي تر سرعت سوخت و ساز را افزايش مي دهد.
5ــ عضلات احتياج به استراحت دارند.
اگر تمرينات قدرتي و قلبي انجام مي دهيد به خاطر داشته باشيد به عضلات خود فرصت بازيابي و بهبودي بدهيد مثلاً مي توانيد در برنامه خود يك روز ورزش كنيد و يك روز استراحت و در روزهاي ورزشي يك روز را به تمرينات قدرتي اختصاص دهيد و يك روز را به تمرينات قلبي.
کشف فرودگاهی مخصوص دایناسورها !
محققان موفق به کشف منطقه ای در جنوب غرب فرانسه شده اند که خزندگان بالدار اولیه از آن برای فرود آمدن استفاده می کرده اند.
به گزارش خبرگزاری مهر، دانشمندان موفق به کشف منطقه ای شدند که توسط خزندگان اولیه ای که توانایی پرواز داشته اند به عنوان فرودگاه مورد استفاده قرار می گرفته است. این منطقه در بقایای آهکی مرداب باستانی در جنوب غرب فرانسه کشف شده و به 140 میلیون سال پیش تعلق دارد.
آثار پای به جا مانده در این منطقه نشان می دهد این خزندگان یا پتروسورها که از بالهایی به وسعت سه فوت برخوردار بوده اند به منظور متوقف کردن پرواز در هنگام فرود آمدن بال و پر زده و هر دو پایشان را در زاویه ای بالا نگاه می داشته اند. سپس این جاندار انگشتان خود را بر روی سطح زمین می کشیده و با چند جهش کوتاه فرود می آمده و در موقعیت معمولی قرار می گرفته است.
به گفته دانشمندان تا کنون هیچ رد و اثر دیگری در جهان به عنوان نشانه ای برای فرود آمدن پتروسورها بر روی زمین کشف نشده است. این جانداران بسیار سبک وزن بوده اند و به همین دلیل در مقایسه با موجودات 50 تنی آن زمان رد پای چندانی از خود به جا نگذاشته اند.
بر اساس گزارش نشنال جئوگرافیک، محققان معتقدند کشف این فرودگاه اولیه به خوبی توانسته است چگونگی فرود پتروسورها را با دقت و وضوح نمایش دهد. در منطقه کشف شده صدها اثر فرود به چشم می خورد که می توان از آنها برای تعیین نحوه پرواز این جاندارن نیز استفاده کرد.
چرا برخی از افراد کم و برخی زیاد میخوابند؟
برخی از بزرگ ترین رهبران سیاسی تاریخ از ناپلئون بناپارت و وینستون چرچیل گرفته تا بیل کلینتون و مارگارت تاچر تنها چهار تا شش ساعت در شبانه روز میخوابیدند.
این در حالی است که یک نوجوان اگر 10 ساعت در طول شب نخوابیده باشد به سختی می تواند از رختخوابش برخیزد. نوزادان می توانند تا 18 ساعت در یک روز بخوابند البته این خواب منقطع و نامنظم است، این در حالی است که برای افراد مسن بیش از شش ساعت خوابیدن در طول شب تقریباً غیرممکن بوده البته این افراد کمبود خواب شبانه را با چرت زدن در طول روز، خصوصاً ظهرها جبران میکنند.
خواب جزء لاینفک زندگی است. هر جانداری در طول 24 ساعت شبانه روز مدتی را در خواب سپری میکند. جلوگیری از خوابیدن یکی از بدترین شکنجه ها برای انسان هاست. بی خوابی زودتر از بی غذایی باعث مرگ افراد می شود. اگر افراد به خصوص کودکان به اندازه کافی نخوابند علاوه بر خسته و کسل بودن، بداخلاق میشوند و قدرت یادگیری آنها نیز به شدت کاهش می یابد. هر فرد باید به قدری بخوابد که روز بعد احساس خواب آلودگی نکند.
یکی از نشانه های کم خوابی خمیازه کشیدن است. یکی از بزرگ ترین سوالات بی پاسخ در مورد مقوله خواب این است که هر کس به چه میزان خواب در طول روز نیازمند است.آنچه مسلم است اینکه نیاز به خواب در افراد مختلف متفاوت است. بعضی از انسان ها تنها با چهار، پنج ساعت خوابیدن زندگی نرمال و خوبی دارند اما بیشتر افراد در صورتی که کمتر از شش ساعت بخوابند به دلیل خستگی و خواب آلودگی نمیتوانند کارهای روزمره خود را انجام دهند.
برخی افراد برای سرحال شدن باید 9 ساعت بخوابند اما بیشتر افراد به حدود هفت تا هشت ساعت خواب نیاز دارند. اما برای داشتن جسم و روحی سالم باید چقدر خوابید و آیا میزان خواب مناسب برای افراد مختلف و گروه های سنی متفاوت متغیر است؟
آخرین مطالعات حاکی از آن است که مهم ترین عامل در تعیین میزان خواب طبیعی در افراد مختلف «وراثت» است و بر همین اساس میزان خواب در افراد تعیین میشود. در یک تحقیق دانشمندان عادات خوابی یک خانواده پرجمعیت در کالیفرنیا را بررسی کردند و به نتایج قابل توجهی دست یافتند. در این خانواده مادر و دختر در طول زندگی خود عادات خوابی یکسانی داشته یعنی شب ها ساعت 11 تا 30/11 می خوابیده و صبح ها ساعت 4 تا 30/4 از خواب بلند میشدند و در عین حال صبح ها به هیچ وجه احساس خستگی نمیکردند. محققان از تمامی اعضای این خانواده نمونه خونی گرفتند تا با بررسی DNA آنها به دلیل این عادت غیرمعمول این خانواده پی ببرند. پس از انجام آزمایش ها مشخص شد در ژن Hdec2 این مادر و دختر تغییری ایجاد شده است. ژن Hdec2 در حقیقت ژنی است که کنترل عادات خواب در حیوانات را برعهده دارد. این تغییر ژنتیکی در بقیه اعضای این خانواده که الگوی خواب نرمالی دارند دیده نشد. اکثر اعضای این خانواده در طول شبانه روز هشت ساعت میخوابند.
پژوهشگران دانشگاه کالیفرنیا در سانفرانسیسکو که این پژوهش را انجام داده اند، از مدت ها قبل به دنبال شناسایی ژن هایی بودند که بر خواب افراد تاثیر میگذارد. آنها برای اینکه مطمئن شوند تغییر در ژن Hdec2 باعث عادت عجیب خوابی در این مادر و دختر است در ژن Hdec2 موش های آزمایشگاهی همان تغییری را که در ژن Hdec2 این دو زن وجود داشت ایجاد کرده و مشاهده کردند عادات خوابی در این موش ها نسبت به موش های معمولی تغییر کرد.
سرپرست این پژوهش، یینگ - هویی فو استاد عصب شناسی و همکارانش موش ها و مگس های میوه یی را پرورش دادند که حامل این جهش ژنتیکی بودند. فعالیت مگس های میوه و اندازه گیری امواج مغزی موش ها نشان داد جانوران دارای این جهش کمتر میخوابند و موش های حامل این ژن در مدت زمان کوتاه تری از محرومیت از خواب بهبود مییافتند. پروفسور فو نتیجه گیری میکند این پژوهش مدلی است که «فرصتی منحصربه فرد» را برای بررسی اثرات مقدار خواب بر سلامت فراهم میآورد. او میگوید؛ «تحقیقات ما نشان میدهد در بدن انسان یک سیستم ژنتیکی وجود دارد که به ما می گوید به چه میزان خواب نیاز داریم.
ما هنوز درباره عملکرد این سیستم چیزی نمیدانیم. اما اکنون پس از این تحقیق مطالعات مان جهت خاصی پیدا خواهد کرد.» آنها در سال 2001 هم جهشی ژنتیکی را کشف کردند که الگوهای خواب را در ناقلان آن به هم میریزد. افراد حامل این جهش حدود 30/7 بعدازظهر به خواب می روند و حدود 30/3 بامداد از خواب برمیخیزند. براساس مطالعات مختلف، اختلالات خواب در افراد چه به صورت کم خوابی و چه به صورت پرخوابی در کاهش طول عمر آنها نقش دارد. پروفسور فو با اشاره به اینکه خواب طبیعی در رفع خستگی جسمی و روحی موثر است، افزود؛ بهترین زمان خواب طبیعی خواب شبانه و میزان آن به طور اواسط هشت ساعت در یک شبانه روز است. تحقیقات نشان داده خواب کمتر از شش ساعت و بیشتر از 9 ساعت در سلامت فرد اثر منفی میگذارد.
میلیاردر 32 ساله عرب، مادر بزرگ اوباما را به حج فرستاد! (+عکس)
یک بازرگان اماراتی مادر بزرگ اوباما رئیس جمهور آمریکا را با هزینه خود به حج برد.
به نقل از روزنامه الوطن چاپ کویت، مادر بزرگ پدری باراک حسین اوباما رئیس جمهوری آمریکا که در کنیا زندگی میکند ، پیش از این از سوی سفیر عربستان برای ادای مراسم حج دعوت شد اما تغییر سفیر باعث برخی ناهماهنگی ها و لغو این برنامه شده بود.
پس از این اتفاق مادر بزرگ اوباما معروف به "ماما سارا" خواستار کمک مسلمانان برای رفتن به حج شده بود چرا که نوه اش یعنی اوباما به عنوان رئیس جمهوری آمریکا در صورت کمک ممکن بود با واکنش شدید مخالفانش در آمریکا مواجه شود.
در پاسخ به این تقاضا یک بازرگان میلیاردر اماراتی به نام دکتر سلیمان الفهیم شخصاً به منزل ماما سارا در منطقه کوفیلو در کنیا رفت و به او پیشنهاد داد به همراه پسرش و با هزینه وی به حج بروند.
ماما سارا نیز این پیشنهاد را پذیرفت بدین ترتیب مادر بزرگ اوباما برای نخستین بار در سن 86 سالگی "حاجیه خانم" میشود.
در پایان این مطلب روزنامه الوطن کویت ضمن تبریک به ماما سارا این سئوال مطرح کرده است که آیا این بازرگان اماراتی اقدامات دیگری را نیز برای کمک و دستگیری از نیازمندان در کنیا انجام خواهد داد یا این روند تنها به مادر بزرگ رئیس جمهوری آمریکا مختصر خواهد شد.
سلیمان فهیم از جمله بازرگانان جوان و متمول اماراتی است که با 32 سال سن عهده دار مسئولیت چندین شرکت بازرگانی و باشگاه از جمله "العین" است.
وی هم اکنون رئیس فدراسیون شطرنج امارات نیز هست.
اگر غـذاي فلفل دار و تند مي خـوريد، بـيـشتر عمر خواهيد کـرد !
اگر غـذاي فلفل دار و تند مي خـوريد، بـيـشتر عمر خواهيد کـرد !
--------------------------------------------------------------------------------
امـروزه، تـحـقـيـقات نـشـان مـــي دهد کسـانـي کــه غـذاهــاي فلفل دار با سسهاي تند را در برنامه غذاييشان جــا مي دهند، سالم تر و طولاني تر از افرادي که غذاهاي تند نمي خورند زندگي خواهند کرد.
پـس بـه راهـتـان ادامـه بـدهيــد، مـقدار بيــشتري فلفل به تخم مرغتان اضافه کنيد و مقداري گالينا بلانكا روي استيك بريزيد. با اينکار زندگيتان را طولاني تر خواهيد کرد.
تاريخچه انواع فلفل ها
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــ
فرهنگ هاي بسياري در سرتاسر جهان در طول سال ها از ادويه ها و سس هاي تند، نه فقط براي مزه، استفاده کرده اند. فلفل و ادويه هاي تند و ساير ادويه جات در ابتدا در تمدن هاي باستاني براي تزئينات و مصارف داروئي استفاده مي شد. امروزه، ترکيبات بسياري از غذاهاي سنتي هنوز در امريکاي لاتين، آسيا، خاورميانه و آفريقا مورد استفاده قرار مي گيرند. متداول ترين نوع فلفل که در سر تا سر جهان مورد استفاده قرار مي گيرد، شيلي پِپِر يا همان فلفل قرمز است که بعد از نمک محبوب ترين ادويه به حساب مي آيد. اين نوع فلفل ابتدا در پرو، مکزيک و توسط سرخپوستان امريکايي 1000 سال قبل از ميلاد مسيح در قرن 15 و 16 استفاده مي شد. فلفل قرمز و ساير انواع فلفل هاي ادويه دار توسط کاشفين به ساير جهانيان در اروپا، آسيا و افريقا معرفي شدند.
اخيراً چين، ترکيه، نيجريه، اسپانيا و مکزيک بزرگ ترين توليد کننده هاي فلفل قرمز دز جهان هستند و محصولاتشان را به همه ي نقاط صادر مي کنند. امروزه، يافتن اين نوع فلفل ها و ساير ادويه جات تند کار بسيار ساده اي است. در هر سوپر مارکتي يافت مي شود.
چرا ادويه جات تند سلامتي بخش هستند؟
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــ
تمام فايده ها و اثرات مثبت فلفل قرمز و ساير فلفل هاي تند در کپساي سين، شيره اين فلفل هاست که تندي اين فلفل ها نيز به خاطر وجود اين ماده است. کپساي سين ماده اي بي بو و بي مزه است و از نظر علمي ثابت شده است که در بسياري از موارد از قبيل فشار خون، کلسترول، درد مفاصل، افسردگي و مشکلات گوارشي براي سلامتي مفيد است.
کپساي سين ابتدا درد را کمي تحريک مي کند اما بعد شدت آن را کاهش مي دهد. به اين دليل معمولاً از کپساي سين به عنوان درماني مناسب براي رهايي از درد به خصوص براي درد هاي بعد از عمل جراحي، درد مفاصل، درد گلو و ناراحتي هاي پوستي خاص استفاده مي شود. اما فلفل ها تنها مواد تند مزه اي نيستند که سلامتي شما را بالا مي برند.
زردچوبه که ماده اصلي بسياري از سس هاي تند و کاري ها است و اولين بار در غذاهاي خاور ميانه، هند و آسياي جنوب شرقي يافت شده است، نيز بسياري فايده ها از خود نشان داده است.
ماده اصلي زردچوبه، کارکامين است که پيشرفت بعضي امراض ويروسي را در بدن کند ميکند. اخيراً هم نتايجي در مورد بروز بيماري آلزايمر نشان داده است و مي تواند به عنوان دارويي جلوگيري کننده در اين رابطه استفاده شود.
تحقيقات اخير نشان مي دهد که در فرهنگ هايي که در برنامه ي غذاييشان از فلفل و ادويه جات استفاده مي کنند، بيماري هاي سرطاني و حملات قلبي و انسداد جريان خون کمتر اتفاق مي افتد.
غذاهاي تند بخوريد، بيشتر زندگي کنيد
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــ
گفته ميشود که فلفل قرمز و ساير ادويه جات تند باعث تنگي نفس، زخم معده و دل درد مي شود. بايد بگوييم که به جز تنگي نفس، از بيشتر ادويه جات و سس هاي تند در حقيقت براي علاج يا جلوگيري از اين ناخوشي ها استفاده مي شود. رژيم هاي غذايي که در آن ها بسيار از فلفل قرمز و ساير فلفل هاي حاوي کپساي سين و بسياري ادويه هاي تند ديگر مثل زردچوبه استفاده مي شود، سلامتي عمومي بدن را بالا مي برد و ممکن است از خيلي بيماري هاي جدي و خطرناک جلوگيري کند.
تصویر یک گوشی تلفن همراه که بال می زند!
|
تصویر یک گوشی تلفن همراه که بال می زند! طرح تلفن همراه برنده رقابت "آینده را طراحی کنید" طرحی ویژه شرکت LG است که ساختاری مانند یک جفت بال داشته و برای دستیابی به امکانات تلفن همراه بالهای تلفن از هم باز می شوند. به نظر می آید شرکت LG تصمیم گرفته با به واقعیت تبدیل کردن این طرح رویایی که Flutter (بال زدن) نام دارد تمامی مشکلاتی که تا کنون به دلیل مورد توجه قرار نگرفتن محصولاتش مواجه بوده را از میان بردارد. این طرح که به دلیل توانایی باز و بسته شدن این گونه نامگذاری شده است یکی از طرحهای برنده رقابتی به نام رقابت "آینده را طراحی کنید" است که از سال 2008 هر ساله برگزار می شود. ![]() بر اساس گزارش گیزمودو، جزئیات این گوشی تلفن همراه شگفت انگیز هنوز مشخص نشده است اما تیمی که به خاطر طراحی آن برنده رقابت طراحی آینده شده مبلغی برابر 20 هزار دلار دریافت کرده است | ||
|
| ||
تقلبی برای تازه عروس ها!
|
تقلبی برای تازه عروس ها! |
این روزها كه می گذرد ، هر روز ، احساس می كنی كه كسی ، از عمق جاده های مه آلود، ...
این روزها كه می گذرد ، زیر سایه ی بیدی مجنون ، در آغوش شاخه هائی مفتون ، یك آشنای دور، صدایت می زند .
این روزها كه می گذرد ، هر روز ، می شنوی صدای خدا را كه می گوید :
" نصف دینت كامل شد ، بر نیم دیگرش بكوش !"
این روزها ، قرعه به نام تو افتاده . آسمان با این همه وسعت،شانه خالی كرده ازبار امانت . بپذیر از آسمان كه در مقابل نیروی تو ناتوان باشد . بپذیر خود را كه عاشقی ، و چون عاشقی ، پرتوان .
یادت می آید ؟ آن روز را می گویم كه دست بر آسمان گشودی و از خدا طلب یك "بال" دیگر كردی ! یادت می آید كه با یك بال ، توان پرگشودنت نبود ! یادت می آید كه از این همه زمین و خاك خسته شده بودی ؟
حالا دو بال داری . تا هرجا كه می خواهی بالا برو! آسمان مال توست .
آسمانی باش ! آبی و عاشق ، وسیع و مهربان ، تا هر شب ، هزار و یك گره را باز كنی از پای زندگی ، از هرآنچه زمینی ات می كند .
در زمین زندگانی آسمان را می توان پاشید
می توان تا رد باران رفت ، .......
می دانی كجای زندگی ایستاده ای ؟ زیر پایت را نگاه كن ! یك نقطه می بینی . نقطه ای كه سرآغاز خط زندگی توست . این خط ، چه مورّب گردد ، چه شكسته ، همه به دست توست . به دست هنر توست . هنری كه نیاز به ذوق و سلیقه و مهارت تو دارد. سعادت و شقاوت خانواده ، به دست توست .
تورا می گویم بانو !
بانوی هنرمند زندگی ساز ! تو را می گویم ؛ كه اگرفن "خوب شوهرداری " را بیاموزی ، میتوانی با انجام وظایفی که خداوند بر عهده ات نهاده، خانه را"بهشت" كنی .می توانی از شوهر و فرزندانت، افرادی لایق، پویا، خلّاق و آبرومند بسازی . می توانی خانه را محل آسایش و فضیلت و خوشبختی كنی.
ما خودمان هستیم كه به اطرافیانمان یاد می دهیم كه چه رفتاری با ما داشته باشند. پس اگر می خواهی همسرت رفتاری محترمانه با تو داشته باشد ، باید به او احترام بگذاری .
ما در این مجال اندك ، به فنونی اشاره می كنیم كه ما حصل سال ها تلاش كارشناسان این رشته است .این فنون، در عین سادگی وشاید به ظاهر بی اهمیت ، آنقدر مهم و اساسی است كه می تواند جاده ی خوشبختی را برایت هموار سازد .بپذیر از ما كه آرزویمان ، خوشبختی توست :
- نیاز اصلی یک مرد ، این است که از سوی همسرش مورد احترام قرار گیرد. مرد اگر با تمام خستگی ها به خانه می آید ، باید مطمئن شود كه در این دنیای وانفسا یك نفر هست كه او برایش مهم است و آن تویی بانو! كه باید محترمش بداری و عزیز بخوانی اش . و این را بدان كه ما خودمان هستیم كه به اطرافیانمان یاد می دهیم كه چه رفتاری با ما داشته باشند. پس اگر می خواهی همسرت رفتاری محترمانه با تو داشته باشد ، باید به او احترام بگذاری .
- مردها غذای خوب را دوست دارند . لذت می برند از اینكه همسرشان در كنار تمام صفات خوب ، یك آشپز ماهرهم باشد . برای همین ، سعى كن در طول هفته ، چند بار غذاهاى مورد علاقه او را درست كنی. سعى كن روش هاى بهتر و دقیق تر پخت غذاهاى مورد علاقه او را یاد بگیری.
- در خانه همیشه خوش لباس و تمیز باش . بانویی كه بوی گل می دهد ، عزیز است و دوست داشتنی . تناسب اندام خود را حفظ كن !اگر بیش از اندازه چاق یا لاغر هستی، به یك متخصص تغذیه مراجعه كن تا علت این مشكل را دریابی .
- خانه ی مرتب و آرام ، خانهای است كه یك بانوی مدیر آن را اداره میكند. خانه ی مرتب ، به معنی كار كردن همیشگی شما در خانه نیست، بلكه صحبت از "جو"خانه است كه آرامش بخش و به دوراز تشنج باشد . شما می توانی با مدیریت صحیح خود درخانه ،همه چیز و همه ی عوامل را سرجای خود قرار دهی .
- با همسرت راحت و بی آلایش صحبت كن . خواسته هایت را به او بگو . انتظار نداشته باش كه همسرت مثل یك جادوگر فكر تو را بخواند . بى جهت زندگى را تلخ نكن . خیلى ساده به او بگوكه چه چیزى باعث شادى ات می شود . اگر روزی رفتار ناشایستی با شما داشت ، با زبانی نرم به او بگو كه ناراحت شده ای . این روش ، از تكرار دوباره ی این كار در آینده جلوگیری می كند . ولی با سكوت ، مشكلی حل نمی شود . مطمئن باش كه او می شنود .
- " غار تنهایی" مردها را جدی بگیر ! زمان هایی كه بی حوصله است و می خواهد تنها باشد ، با مهربانی و بدون دلخوری تنهایش بگذار .هنگامی که در حال انجام کاری است، او را تنها بگذار، مگر زمانی که از شما کمک میخواهد. به او اجازه بده که با تخیلاتش سرگرم باشد . رویاهای یک مرد می تواند الهام بخش خلاقیتهایش باشد. مطمئن باش بعد از مدتی دوباره همان مرد شاد و پرانرژی سابق خواهد شد.
- مثل یك دوست واقعی ، شریک روزهای غم و شادی او باش . یك رفیق شفیق دوست داشتنی .
- هنگامی که با نظر پدر و مادر او موافق نیستی ، احترام آن ها را رعایت کن و هرگز بد گویی خانواده اش را نکن.
- به غرور او احترام بگذار و اعتقاداتش را به تمسخر نگیر.
- هیچگاه از یاد خدا غافل نشو و در لحظه لحظه ی زندگی بر او توكل كن كه :
ومن یتوکل علی الله فهو حسبه (سوره طلاق ، آیه 3)
- درزندگی نقش یك بانوی قربانی را بازی نكن. سعی نكن با یادآوری تجربه های تلخ گذشته ، برای خود بهانه بسازی. این بهانه های تلخی كه حالا گذشته اند ، فقط حال و آینده ی شما را خراب می كنند . به خاطر بسپار كه نفرت، حسادت و خشم ؛ مخرب وجود آدمی است و روح و قلب فردی را كه آنها را در وجودش نگه داری می كند ، ذره ذره نابود می كند. احساسات زشت، چهره زشتی به شما می بخشد. این احساسات نه تنها بر روح تو اثر می گذارد، بلكه عواقبی همچون اختلال در خواب، سردرد، كمردرد و حتی سكته قلبی را نیز به تو تقدیم می كند.عینك هایی كه می خواهند تو دنیا را زیبا نبینی ، دور بینداز ؛ تا به آرامش برسی و بعد ، این آرامش را به اعضای خانواده تان نیزهدیه دهی .
وقتی زندگی مشتركتان را آغاز میكنید به معنی آن نیست كه برنامهریزیهای شخصی و هدفهای شخصیتان را كنار بگذارید ، بلكه باید با همفكری و مشورت همسرت آنها را به انجام برسانی.
- همیشه شاد باش و خندان . بانوی غرغرو نباش . بعضی افراد همین كه به همسر خود میرسند ، فكر میكنند باید ناله كنند و خسته باشند. شور و نشاط ، باعث میشود همسرتان در كنار شما احساس شادی كند. كاری كن كه اگر روزی در كنارش نبودی ، جای خالی ات را حس كند . مثل یك«فرشته رحمت» ، محیط خانه را سرشار از مهر، عشق، عطوفت، دوستی و آرامش نما. با ابراز عشق و علاقه به همسرت ، دل او را شاداب و خرم نگه دار ، تا به کسب و کار و زندگی علاقهمند گردد و به عالیترین مقامات علمی، معنوی، اقتصادی و اجتماعی ارتقاء یابد . این تویی بانو! كه می توانی زمینه ی رشد و شکوفائی او را در همه ی کارها فراهم نمایی .
- اگر از خود توقع زیادی نداشته باشی، سال ها در همان پله ای كه هستی درجا می زنی. پس به اهداف بلند فكر كن. اما به این نكته هم توجه داشته باش كه هرگز از مرز واقع نگری خارج نشوی. برای آینده تان برنامه ریزی كن .توانایی خود و همسرت را در برنامهها و تعیین هدفها در نظر بگیر .وقتی زندگی مشتركتان را آغاز میكنید به معنی آن نیست كه برنامهریزیهای شخصی و هدفهای شخصیتان را كنار بگذارید ، بلكه باید با همفكری و مشورت همسرت آنها را به انجام برسانی.
- مطیع همسر خود باش ، اما منطقی و معقول . به حرفش گوش بده. كمتر با او سرسختانه مخالفت كن. دقت كنید كه منظور ما، فراموش كردن دیدگاهها و نظرات خودتان نیست ؛ بلكه ابراز آنها به نحوی است كه همسر شما فكر نكند شما حرف او را زیر پا گذاشتهاید. مخالفتهای یكباره، اكثر مردها را عصبانی میكند، در حالی كه وقتی به حرف آنها گوش میدهید ، لذت میبرند. همسرت را به عنوان بزرگ و سرپرست خانواده بپذیر. در آینده به فرزندانت نیز یاد بده كه در كارها از پدرشان اجازه بگیرند واز فرمانش تخلف ننمایند.از كودكى، آنها را بدین رفتار عادت بده تا "با ادب" بزرگ شوند ، تا احترام خودت و شوهرت محفوظ بماند.
- در هنگام ناخوشی و بیماری همسرت ، نوازش ها و دلسوزی هاى شماست بانو ، كه دردهایش را تسكین می دهد . در نتیجه ، به زندگى دلگرم می شود ، نسبتبه شما علاقه ی بیشترى پیدامی كند ، اگر مریض شدی ، همین عمل را نسبتبه شما انجام می دهد.
- از او برای تمام زحماتی كه در بیرون ازخانه می كشد تشكر كن . همان طور كه شما از گرفتن یک شاخه گل سرخ به عنوان هدیه ، احساس مهر و عشق می کنی، او نیز از قدردانی های شما احساس شعف می كند .
- از آفت های اجتماع ، كه قادر است بنیان خانه ات را ازبیخ و بن بسوزاند آگاه باش و خانواده ات را از آنها دور كن . مثل اعتیاد ، دوست و رفیق نااهل ، محفل های شبانه ، ...
همیشه سبز باش و اهل آسمان...
7 قدم براي آغاز يک روز خوب
|
7 قدم براي آغاز يک روز خوب |
1- بدن تان را بکشيد
بهترين کار اين است که قبل از برخاستن، هر يک از اعضا را براي 15 ثانيه بکشيد. مثلا از دستان خود شروع کنيد و هر يک از انگشتان را بکشيد. بعد مي توانيد پاهاي خود را بکشيد و در نهايت گردن و کمر را کش و قوسي دهيد.
اين نوع حرکات سبب نرم شدن ماهيچه و مفاصل، جريان بيشتر خون و اکسيژن رساني بالاتر به بافت ها مي شود.
2- محبت کنيد
از خواب بيدار کردن کودکي که هنوز در خواب ناز است يا نوجواني که تا دير وقت بيدار بوده و مجبور است صبح زود به مدرسه برود، کار راحت و دلنشيني نيست.
صبح ها کنار تخت فرزندتان بنشينيد و با نوازش کردن سر او سعي کنيد آرام او را بلند کنيد. نوازش نه تنها از ناراحتي ناشي از برخاستن نا به هنگام مي کاهد، بلکه به خود شما نيز حس خوبي را القا خواهد کرد که تا پايان روز با شما مي ماند.
در ضمن قبل از آن که براي رفتن به محل کار يا درس از خانه خارج شويد، تمامي افراد داخل خانه که به آن ها علاقه داريد را ببوسيد. اين حرکت محبت آميز، استرس را کاهش داده و سبب مي شود روزتان را با حس خوبي آغاز کنيد.
3- تصميم نگيريد
اگر مي خواهيد با آرامش از خواب بيدار شويد، سعي کنيد موقع برخاستن از خواب به چيزي فکر نکنيد و تصميم انجام کاري را نگيريد.
اگر مي خواهيد براي روزتان برنامه ريزي کنيد، شب قبل اين کار را انجام دهيد. از شب قبل در مورد لباسي که قرار است فردا بپوشيد، صبحانه اي که بخوريد، وسيله اي که با آن به محل کارتان برويد و ... فکر کنيد.
4- وسايل مورد نيازتان را آماده کنيد
تمام لباس ها و وسايلي که بايد صبح همراه خود ببريد، لباس هايي که مي پوشيد، کفش و کيف و در صورت نياز کتاب يا پرونده هاي تان را مرتب کنيد تا صبح گيج نشويد و مجبور نباشيد مدام عجله کنيد.
سعي کنيد روي يک تابلو برد يا تقويم دستي کارهايي را که بايد در طول روز انجام دهيد يادداشت کنيد و هر روز صبح قبل از خروج از خانه نگاهي به آن بيندازيد؛ مي توانيد حين نوشيدن چاي يا قهوه نگاهي به آن بيندازيد و وقت تان را تنظيم کنيد.
5- دندان هاي تان را مسواک کنيد
بهترين راه براي از بين بردن بوي بد دهان و آغاز يک صبح تازه، مسواک زدن است. در طول شب باکتري هاي بسياري در دهان رشد مي کنند و چند لحظه مسواک زدن سبب از بين رفتن تمامي آن ها و برطرف شدن بوي بد ناشي از آن ها در دهان مي شود.
6- دوش بگيريد
خود را عادت دهيد هر روز صبح براي چند دقيقه اي دوش بگيريد. ريختن آب روي بدن سبب کاهش استرس و افزايش آرامش مي شود.
7- عجله نکنيد
اگر معمولا صبح ها وقت کم مي آوريد و مجبور هستيد کارهاي تان را با عجله انجام دهيد، ساعت زنگ دارتان را 15 دقيقه زودتر کوک کنيد تا با آرامش بيشتري از خواب برخيزيد، به نرمي ورزش کنيد، به موزيکي ملايم گوش دهيد و بتوانيد برنامه روزانه تان را چک کنيد.
10 مسئله عجیبی که درمورد خودتان نمی دانستید
|
10 مسئله عجیبی که درمورد خودتان نمی دانستید |
یک مایع بسیار خطرناک است که نیروهای امنیتی هیچ فرودگاهی نمی تواند از شما جدا کند: این مایع در معده تان قرار دارد. سلولهای معده شما اسید هیدروکلرویک ترشح می کنند که ترکیبی فاسد و خورنده است که برای ضدزنگ کردن فلزات استفاده می شود. این ترکیب فلز را داغان می کند اما لایه غشایی معده از این ماده سمی در دستگاه گوارش محافظت می کند تا غذاهای شما را تجزیه کند.
2) وضعیت بدن بر حافظه تاثیر می گذارد.
سالگرد ازدواجتان را یادتان نمی آید؟ اشکالی ندارد روی یک زانو خم شوید به یادتان می آید. خاطرات در حواس ما قرار گرفته اند. یک رایحه یا صدا یک خاطره خیلی دور از بچگی را برایتان زنده خواهد کرد. ارتباطات بین این حواس و خاطرات آشکار یا گاهی مرموز هستند. یک تحقیق جدید به کشف این ارتباطات کمک می کند. خاطرات گذشته وقتی در حالت و وضعیت بدنی مشابه قرار بگیرید سریعتر به ذهنتان می رسد.
3) استخوان ها برای تنظیم موادمعدنی بدن می شکنند.
علاوه بر محافظت از اندام ها و عضلات بدن، استخوان ها به تنظیم سطح کلسیم در بدن نیز کمک می کنند. استخوان ها حاوی فسفر و کلسیم هستند که دومی مورد نیاز عضلات و اعصاب می باشد. اگر ذخیره این عنصر در بدن کم باشد، برخی هورمون های خاص باعث می شود استخوان ها شکسته تا سطح کلسیم بالا رود تا جایی که به یک غلظت خاص و مناسب از این عنصر در خارج سلولها برسیم.
4) بیشتر غذایی که می خوریم برای مغز است.
مغز بااینکه فقط 2 درصد از وزن بدن را تشکیل می دهد، 20 درصد از اکسیژن و کالری های آن را می گیرد. برای تامین منابع کافی برای این عضو مهم بدن، سه سرخرگ مغزی اصلی بطور مداوم اکسیژن به مغز پمپاژ می کنند. هرگونه انسداد یا پارگی در یکی از این رگ ها باعث گرسنه ماندن سلولهای مغزی می شود و موجب می شود که عملکرد مغزی در آن ناحیه آسیب ببیند و منجر به سکته شود.
5) هزاران تخمک غیرقابل استفاده توسط تخمدان هستند.
وقتی خانم ها به اواخر چهل و اوایل پنجاه سالگی خود می رسد، چرخه ماهانه قاعدگی که سطح هورمون ها را در بدن او تنظیم می کند و تخمک ها را برای تلقیح آماده می کند، خاموش می شود. تخمدان ها همینطور استروژن کمتر و کمتری تولید می کنند و این مسئله موجب تغییرات احساسی و جسمی در بدن زن می شود. فولیکول های رشد نیافته تخمک دیگر مثل قبل منظم تخمک تولید نمی کنند. یک دختر نوجوان به طور متوسط 34،000 فولیکول رشد نیافته تخمک دارد در حالیکه تقریباً فقط 350 تای آن در طول زندگی وی رشد می کنند و بالغ می شوند. تخمک های استفاده نشده بعداً خراب می شوند.
6) بلوغ ساختار مغز را تغییر می دهد.
می دانیم که تغییرات هورمونی در بدن برای تحریک رشد و آماده کردن بدن برای تولید مثل لازم هستند اما چرا نوجوانان اینقدر از نظر احساسی ناخوشایند هستند؟ هورمون هایی مثل تستوسترون رشد نورون های عصبی در مغز را تحت تاثیر قرار می دهند و تغییراتی که در ساختار مغز ایجاد می شود تغییرات رفتاری زیادی را در بر دارد. با بالغ شدن ناحیه جلویی غشای مغز، خامی احساسی، بی عاطفگی و قدرت ضعیف در تصمیم گیری را باید انتظار داشت.
7) موهای سلولی ماده مخاطی را حرکت می دهد.
اکثر سلولها در بدن پوششی مو مانند روی خود دارند که به عملکردهای بسیاری در بدن کمک می کند، از هضم غذاها گرفته تا شنوایی. در بینی، این موها به خشک کردن ماده مخاطی در حفره بینی تا گلو کمک می کند. هوای سرد این فرایند خشک کردن را کندتر می کند و باعث می شود که ماده مخاطی بالا بیاید و باعث شود که آب بینیتان بیاید.
8) دندان عقل فقط جای دندان ها در دهان را تنگ تر می کند.
سیر تکامل بی عیب و کامل نیست. اگر بود باید به جای دندان عقل بال در می آوردیم. گاهی اوقات ویژگی های بی استفاده در برخی انواع موجودات ایجاد می شود فقط به خاطر اینکه آسیبی نمی رساند. اما دندان عقل همیشه هم توسط دندانپزشکان جراحی و کشیده نمی شد. در گذشته، این دندانها یک ست دیگر از دندان های آسیاب بودند اما با رشد مغز، ساختار استخوان فک ما تغییر کرد و باعث شد که دیگر دهان جایی برای دندان عقل نداشته باشد.
9) دنیا با شما می خندد.
همانطور که وقتی کسی کنار شما خمیازه بکشد شما هم به خمیازه می افتید، شواهد جدید نشان می دهد که خنده هم تقلید برانگیز است. شنیدن خنده ناحیه مغز را تحریک به آن حرکت در صورت می کند. تقلید نقش مهمی در روابط اجتماعی دارد. اشاراتی مثل عطسه کردن، خندیدن، گریه کردن و خمیازه کشیدن راهی برای ایجاد روابط اجتماعی قوی بین یک گروه است.
10) پوست شما چهار رنگ دارد.
همه پوست ها در حالت عادی سفید کرم رنگ است. رگ های خونی نزدیک به سطح پوست سرخی به آن می دهد. رنگ دانه زرد هم پوست را تحت تاثیر قرار می دهد. همچنین ملانین قهوه ای رنگ هم که در واکنش به اشعات فرابنفش ایجاد می شود در تعداد بالا رنگ سیاهی به پوست می دهد. این چهار رنگ در اندازه های مختلف میکس شده و رنگ پوست همه نژادهای کره زمین را می سازد.
شغل دوم گزارشگران مشهور فوتبال صداوسیما
|
شغل دوم گزارشگران مشهور فوتبال صداوسیما |
جواد خیابانیپیمان یوسفی
معجزات علمی قرآن + عكس
معجزات علمی قرآن + عكس
عمر دنیا و زمین و انبساط آن (بیگ بنگ) - سیاه چاله ها و ستاره های نوترونی همگی گوشه ای از معجزات قرآن است!
نسبت عمر دنیا به عمر زمین:
سوره ی 50 (ق): آیه 38:
"ما آسمان ها و زمین و آنچه در میان آنهاست در شش دوره آفریدیم و هیچ گونه رنج و سختی ای به ما نرسید"
سوره ی 41 (فصلت): آیه 9:
"بگو: آیا شما به آن كس كه زمین را در دو دوره آفرید كافر هستید و برای او همانندهایی قرار می دهید؟ او پروردگار جهانیان است!"
امروزه دانشمندان با توجه به شواهد موجود عمر زمین را 4.5 میلیارد سال پیش بینی می كنند.
این در حالی است كه عمر دنیا 13.5 میلیارد سال برآورد شده است.
در قرآن آمده كه زمین در دو روز و دنیا در شش دوره خلق شد. (عمر دنیا 3 برابر عمر زمین است).
اگر این موضوع را با شواهد عینی امروز مقایسه كنیم هیچ كمبودی دیده نمی شود!
عمر دنیا (13.5 میلیارد سال) را بر عمر زمین (4.5 میلیارد سال) تقسیم كنید.
جواب 3 بدست می آید.
این بدان معناست كه علم امروز نیز به این مسئله رسیده كه عمر دنیا 3 برابر عمر زمین است!
سیاه چاله ها و ستاره های نوترونی:
سوره ی 86 (طارق): آیات 1 تا 3:"سوگند به آسمان و كوبنده ی شب! و تو نمی دانی كوبنده ی شب چیست. همان ستاره ی ثاقب است!"
در عربی "ثقب" به معنای چاله و "ثاقب" به معنای چیزی است كه چاله را ایجاد می كند.
نسبیت عام پیش بینی می كند كه سیاه چاله ها از ستاره های نوترونی بوجود می آیند. ستاره های نوترونی اكثرا قابل رویت نیستند و تنها با امواج رادیویی (پالس ها) رصد می شوند.
امواج دریافتی از این ستاره ها طوری به نظر می رسد كه كسی به جایی می كوبد! (ستاره ی كوبنده).
باور ندارید؟ گوش كنید!
قرآن در آسمان ستاره ای كوبنده را معرفی می كند كه ثاقب است. (چاله ایجاد می كند).
كلام واضح قرآن در این مورد جایی برای شك نمی گذارد!
بیگ بنگ – بیگ كرانچ و انبساط دنیا:
سوره ی 55 (الرحمن): آیه ی 37:
"آسمان ها روزی دوباره شكاف برمی دارند و مانند گل سرخی باز می شوند!"
سوره ی 51 (الذاریات): آیه ی 47:
"و ما آسمان ها را با قدرت خود بنا كردیم و همواره آن را وسعت می بخشیم!"
سوره ی 21 (الانبیا): آیه ی 104:
"در آن روز كه آسمان را چون طوماری در هم می پیچیم هماگونه كه آفرینش را آغاز كردیم آنرا باز می گردانیم. این وعده ای است كه بر ماست و قطعا آنرا انجام می دهیم!"
با بیان تئوری بیگ بنگ دانشمندان همواره در صدد گسترش آن بوده اند.
مدتی بعد به كمك تحقیقات عده ای از دانشمندان مشخص شد كه علاوه بر بیگ بنگ پدیده ای به نام بیگ كرانچ هم باید وجود داشته باشد. و همانطور كه دنیا باز شده روزی به همان نقطه ی آغاز جمع می شود. (انا لله و انا الیه راجعون).
قرآن این موضوع را در ابتدا به باز شدن یك غنچه ی گل رز تشبیه می كند و بیان می دارد كه با قدرت بی انتهای خویش در حال گسترش (انبساط) دنیا است!
و روزی همانطور كه این دنیا را باز كرد دوباره مانند طوماری آنرا در هم خواهد پیچید. (بیگ كرانچ)
کلمه فرشته (88) بار و کلمه شیطان نیز (88) بار تکرار شده است
کلمه بهشت (77) بار و کلمه جهنم نیز (77) بار تکرار شده است
کلمه دنیا (115) بار و کلمه آخرت نیز (115) بار تکرار شده است
کلمه گیاه (26) بار و کلمه درخت نیز(26) بار تکرار شده است
کلمه تابستان گرم (5) بار و کلمه زمستان سرد نیز (5) بار تکرار شده است
کلمه مجازات (117) بار و کلمه آمرزش نیز(117 * 2 ) بار تکرار شده است
کلمه آسمان (7) بار و کلمه ساخت آسمان نیز (7) بار تکرار شده است
کلمه زکات (32) بار و کلمه برکت نیز (32) بار تکرار شده است
کلمه شراب (6) بار و کلمه مستی نیز (6) بار تکرار شده است
کلمه رحمت (72) بار و کلمه هدایت نیز (72) بار تکرار شده است
کلمه فقر (13) بار و کلمه ثروت نیز (13) بار تکرار شده است
کلمه بگو (332) بار و کلمه گفتند نیز (332) بار تکرار شده است
کلمه الرحمن ( 57 ) بار و کلمه الرحیم ( 114 ) بار تکرار شده است
کلمه الفجار (3) بار و کلمه الابرار (6) بار تکرار شده است
کلمه سختی (12 ) بار و کلمه اسانی (36) بار تکرار شده است
کلمه ابلیس (11) بار و کلمه استعاذه با لله (11) بار تکرار شده است
کلمه المصیبت (75) بار و کلمه الشکر (75) بار تکرار شده است
کلمه الجهر (16) بار و کلمه العلانیه (16) بار تکرار شده است
کلمه الشده (102) بار و کلمه الصبر (102) بار تکرار شده است
کلمه المحبه (83) بار و کلمه الطاعه (83) بار تکرار شده است
کلمه سجده (34) بار تکرار شده است وما در نماز های یومیه (34) بار سجده می کنیم
نسبت مساحت دریاها با خشکیها
امروز منطبق است . در زمان نزول قرآن کریم هنوز قاره ها کشف نشده بودند و تعیین نسبت دریاها به خشکی ها به هیچ وجه امکان پذیر نبوده است و همانطور که اطلاع دارید قاره آمریکا در قرن (5) کشف شده است . در آیات قرآن جمعا (13) بار از کلمه خشکی (بریابس) و (32) بار از کلمه دریا یاد شده است . یعنی نسبت دریا 45 / 32 و نسبت خشکی 45/13 است که اگر به درصد محاسبه شود دریا 71% وخشکی 29% محاسبه میشود که با محاسبات علمی امروز مطاقبت دارد . این درصدی که بشر امروزه با استفاده از تجهیزات پیشرفته کاپیوترهای مدرن و با استفاده از عکسهای فضاییبدست آورده همانطوری که مشاهده می کنید در لا به لای آیات قرآن مجید که (14) قرن پیش نازل شده است مندرج است.
انفجار عظیمی در فاصله درو از منظومه ی شمسی ما رخ داد که شرکت فضاپیمایی ناسا از این واقعه با تلسکوپهای قدرتمند عکس برداری کرد!
این اتفاق در سال ۱۹۹۹ /۲۰۰۰به حقیقت پیوست....در حالی که خدا ۱۴۰۰ سال پیش در مورد آن در سوره ی مبارکه ی الرحمن ذکر کرده بود!این عکس برداری ( ناسا NASA ) توسط تلسکوپ فضاپیماهایی (سحابه چشمان گربه) به انجام رسید که در مورد انفجار ستارگانی بود که بیش از ۳۰۰۰ سال نوری از زمین فاصله داشت.NASA نام این انفجار عظیم را ( انفجار گل رز سرخ)گذاشتند. جالب اینجا بود که این نام با نامی که خدا برای این انفجار سحابه ای انتخاب کرده بود یکی بود!این نام مطابق بود با نامی که خداوند در سوره ی الرحمن اشاره کرده بود!
معنی ۲ آیه از سوره ی الرحمن:سوره ی ۵۵
۳۶ كدامیك از شگفتی های پروردگارتان را می توانید انكار كنید؟
۳۷ هنگامی كه آسمان از هم پاشیده شود و مانند گل رز گلگون شود.
۳۸ كدامیك از شگفتی های پروردگارتان را می توانید انكار كنید؟
جداشدن آسمانها و زمین- تائید تئوری انفجار بزرگ (The Big Bang )
خدای متعال درقرآن کریم میفرماید:
(21:30) أولم یر الذین كفروا أن السموت والأرض كانتا رتقا ففتقنهما وجعلنا من الماء كل شیء حی أفلا یؤمنون
[21:30] آیا کافران درک نمی کنند که آسمان و زمین در آغاز به صورت یک توده جامد بود و ما آن را منفجر ساختیم تا موجودیت پیدا کند؟ و هر چیز زنده ای را از آب به وجود آوردیم. آیا ایمان می آورند؟
[21:30] Do the unbelievers not realize that the heaven and the earth used to be one solid mass that we exploded into existence? And from water we made all living things. Would they believe?
در آیه فوق خدای متعال به انفجار اولیه ای که بااراده او باعث ایجاد اسمانها و زمین شد اشاره می فرماید. چگونه در زمانی که هیچگونه دانشی بجز خرافات درمورد نحوه بوجود آمدن کائنات وجود نداشت میتوان تصورنمود که بشری یکی از بزرگترین اکتشافات قرن بیستم رابرجهان آشکارسازد؟ نه هر گز. این آیه سخن یک انسان نبود که صفحه ای از قرآن عظیم را زینت داد. قرآن بجز کلام آن دانای بی ابتدا و بی انتها نیست.
(3) از یک توده گازی شکل تا آسمانها و زمین
در سوره ای که بنام دخان یعنی گاز نامیده شده است خدای متعال اشاره به مرحله ابتدائی پیدایش آسمانها و زمین کرده میفرماید:
(41:11) ثم استوى إلى السماء وهی دخان فقال لها وللأرض ائتیا طوعا أو كرها قالتا أتینا طائعین
[41:11] سپس او به آسمان پرداخت، هنگامی كه هنوز به صورت گاز بود و به آن و زمین گفت: "به وجود بیایید، خواسته یا ناخواسته." آنها گفتند: "ما با میل و رغبت می آییم".
[41:11] Then He turned to the sky, when it was still gas, and said to it, and to the earth, "Come into existence, willingly or unwillingly." They said, "We come willingly."
تصویر زیر ستاره ای جدید را در حال شکل گیری از گاز و غبار (نبولاNebula )، از بقایای گازی که منشاء پیدایش کل جهان بوده است نشان می دهد.
Source: The Space Atlas, Heather and Henbest, p. 50.
در عکس زیر سحاب لاگون (Lagoon Nebula) را می بینیم که ابری از گاز و غبار با قطری معادل 60 سال نوری است.
Source: Horizons, Exploring the Universe, Seeds, plate 9, from Association of Universities for Research in Astronomy, Inc.
همانطوری که در اشکال فوق نشانداده شده است علم امروزثابت کرده است که ستارگان آسمانی از انقباض تودههای عظیم گاز بوجود می آیند، پدیده ای که در قرآن بوضوح برآن در آیه فوق اشاره شده است.
همانطوری که علم نجوم ثابت کرده است و امروز بصورت یکی از بد یهیات حتی در مدارس ابتدایی هم تدریس میشود ماه و خورشید در مدارهای خاصی شناورند. چنیین دانشی هرگز در هزارو چهارصد سال پیش در بین جوامع بشری مطرح نبود. اما در کتاب خدای تعالی در سوره یسین بصراحت بگردش ماه وخورشید در مدارهای تعیین شده اشاره شده است:
(36:40) لا الشمس ینبغی لها أن تدرك القمر ولا الیل سابق النهار وكل فی فلك یسبحون
[36:40] خورشید هرگز به ماه نمی رسد- شب و روز هرگز منحرف نمی شوند- هر یك از آنها در مدار خود شناور است.
(6) ترتیب شب و روز
پروردگار هستی در سوره مبارک الرحمن آیه 17 در قرآن مجید و در سوره زخرف آیه 38 اشاره به وجود دو مشرق و دو مغرب می کند:
(55:17) رب المشرقین ورب المغربین
[55:17] پروردگار دو مشرق و دو مغرب.
(43:38) حتى إذا جاءنا قال یلیت بینی وبینك بعد المشرقین فبئس القرین
[43:38] هنگامی که او نزد ما بیاید، خواهد گفت: "آه، کاش میان من و تو به اندازه دو مشرق فاصله بود. چه همزاد بیچاره کننده ای"!
اشاره به و جود دو مشرق و دو مغرب در آیه های فوق نشانه آن است که، بر خلاف مفروضات آمیخه با خرافات زمان پیامبر اسلام، زمین مسطح نیست بلکه کروی شکل است. اگر این آیه را بهمراه آیه 30 سوره مبارک النازرات مطالعه کنیم کروی (تخم مرغی شکل) بودن زمین و ترتیب شب و روز(دو مشرق و دو مغرب) در نیمکرههای آن کاملا مشخص می گردد:
(79:30) والأرض بعد ذلك دحیها
[79:30] او زمین را تخم مرغی شكل ساخت.
(7) گسترش جهان هستی
فرضیه اثبات شده گسترش آسمانها یکی از یافته های مهم علمی در قرن بیستم بود که خدای متعال با صراحت آنرا در قرآن بیان فرموده است.
(51:47) والسماء بنینها بأیید وإنا لموسعون
[51:47] ما آسمان را با دست های خود بنا كردیم و ما به توسعه آن ادامه خواهیم داد.
کوه ها در قرآن
فقط بخش کوچکی ازحجم کوهها در سطح زمین قرار دارند وقابل رویت می باشند. پایه ها و ریشه های کوهها گاه کیلومترها در اعماق زمین همانند میخهایی عظیم در داخل زمین فرورفته است. این یافته علمی زمین شناسان که تا چند دهه پیش برای انسانها پوشیده بود در قرآن کریم بنحو مطلوبی بوضوح توسط خالق آسمانها و زمین بیان گردیده است:
(78:7) والجبال أوتادا
[78:7] و كوه ها را همچون میخهایی (بناکرد)؟
همانطوری که درتصویرزیر دیده می شود، کوه ها ریشه های عمیقی دارند که همچون میخهایی در زمین فرو رفته اند.
عکسا تو ادامه ی مطلب چون نمیخواستم صفحه سنگین بشه
اولین كسی كه گناه كرد؟!
شیطان، نخستین کسى بود که بعضى کارها را مرتکب شد و پیش از او کسى آنها را انجام نداده بود.
و آنها از این قرارند
- اولین کسى که قیاس نمود و خود را از حضرت آدم علیه السلام برتر و بالاتر دانست و گفت : من از آتشم و او از خاک در حالى که آتش از خاک بالاتر است.
- اولین کسى که در پیشگاه با عظمت الهى تکبر نمود و به دستور خالق خود عمل نکرد.
- اولین کسى که که معصیت و نافرمانى خدا را کرد و آشکارا با او مخالفت نمود.
- اولین کسى که به دروغ گفت : خدا گفته از این درخت نخورید، چون درخت جاوید است و اگر کسى از آن بخورد تا ابد زنده مى ماند و با خدا شریک مى شود.
- اولین کسى که که قسم به دروغ خورد و گفت : من شما را نصیحت مى کنم.
- اولین کسى که نماز خواند و یک رکعت آن چهار هزار سال طول کشید.
- اولین کسى که که غنا و آواز خواند، همان زمانى که آدم علیه السلام از درخت نهى شده خورد.
- اولین کسى که نوحه خواند و گریست ؛ چون او را به زمین فرستادند، به یاد بهشت و نعمتهاى آن نوحه و گریه کرد.
- اولین کسى که لواط کرد آنگاه که به میان قوم لوط آمد.
- اولین کسى که دستور ساختن منجنیق را داد تا حضرت ابراهیم علیه السلام را با آن در آتش اندازند.
- اولین کسى که دستور ساختن نوره را در زمان حضرت سلیمان داد، براى این که موهاى اضافى پاى بلقیس پادشاه سبا را از بین ببرند.
- اولین کسى که دستور ساختن شیشه را داد تا حضرت سلیمان علیه السلام آن را روى خندق گذارد و بلقیس را آزمایش کند.
- اولین کسى که عبادت و بندگى او، فرشتگان را به تعجب در آورد!
- اولین کسى که به خداى خود اعتراض کرد.
- اولین کسى که شبیه شدن به دیگران را مطرح و مردم را به آن تشویق کرد.
- اولین کسى که که سحر و جادو کرد و آن دو را به مردم یاد داد.
- اولین کسى که براى زیبایى ، زلف گذاشت.
- اولین کسى که نقاشى کرد و چهره کشید.
- اولین کسى که آتش حسدش شعله ور شد.
- اولین کسى که به ناحق مخاصمه و جدال کرد.
- اولین کسى که خداى تعالى به او لعنت نمود( و از ناراحتى فریاد کشید).
- اولین کسى که به خدا کفر ورزید.
- اولین کسى که گریه دروغى نمود.
- اولین کسى که عبادت و خلقت خود را ستود.
- اولین کسى که صورتهاى مجسمه و بت را ساخت
عکسهای واقعی از هنرنمایی افراد با سنگ و بطری
عکسهای واقعی از هنرنمایی افراد با سنگ و بطری


عجایب بیست ویک گانه دنیا + (عکس)
21 عجایب دنیا در این زمان !
آکروپلیس "یونان"
الحمرا "اسپانیا"
آنگکور "کامبوج"
مجسمه مسیح نجات دهنده "برزیل"
کولیسئوم (آمفی تئاتر) "ایتالیا"
جزیره ایستر "شیلی"
برج ایفل "فرانسه"
دیوار کبیر "چین"
ایا صوفیه "ترکیه"
معبد کیومیزو "ژاپن"
کلیسای کرملین و سنت باسیل "روسیه"
ماچوپیچو "پرو"
قلعه نیوس کوانستین "آلمان"
شهر پترا "اردن"
هرم چیچن ایتزا "مکزیک"
هرم " جیزه"
مجسمه آزادی "نیویورک"
استون هنج "بریتانیا"
اپرای "سیدنی ، استرالیا "
تاج محل "هند"
تيمبوکتو "مالی"
عکس و توضیحات تو ادامه مطلب
تنها هتل ۷ ستاره دنیا در دبی

عکس : زنان ازدیروز تا فردا !!


عکس: شیر دادن به بچه ماهی!
عکس:دیدنی ترین آسانسور ماشین دنیا
|
عکس:دیدنی ترین آسانسور ماشین دنیا |

ماشینهای شرکت ولکسواگن پس از خروج از خط تولید با سوار شدن بر ریلهای متحرک و در نهایت آسانسور ،
در قفسههای موجود در عکس جای میگیرند تا برای عرضه به مشتری به راحتی در دسترس باشند.
نیروگاه اتمی بوشهر / فوتوکاتور
|
نیروگاه اتمی بوشهر / فوتوکاتور |




۱۰ شهر پرترافیک جهان (تصویری)
شرکت آی.بی.ام در تحقیقاتی که بین ۲۰ کشور و در شهرهای مهم این کشورها انجام داده است، لیستی از پرترافیک ترین شهرها را در این بین منتشر کرده است که در سه سال گذشته بالاترین مشکلات را در خصوص مشکلات ترافیک داشته اند.
۱ـ پکن رتبه اول را در این تحقیقات به خود اختصاص داده است.
۲- مکسیکوسیتی در حال در رتبه دوم جدول قرار دارد که در ساعات پرترافیک شاهد افزایش ۲۲درصدی مسافران درون شهری است.
۳- ژوهانسبورگ رتبه سوم را به خود اختصاص داده است. یکی از مسئولان شرکت آی.بی.ام معتقد است مسائل مربوط به تابلوهای راهنمایی و رانندگی سهم
مهمی در ترافیک این شهر دارد و موجب مشکلاتی برای رانندگان و مسافرین شده و باعث اتلاف زمان بسیاری می شود.
۴- رشد سریع جمعیت یکی از دلایلی است که دهلینو را در رتبه چهارم این لیست قرار داده است.
۵- خشنترین رانندگان دنیا ایتالیاییهای شهروند میلان هستند که این شهر را در مرتبه پنجم قرار دادهاند.
۶- زیرساختهای راههای عبور و مرور باعث ایجاد مشکلات برای شهروندان مسکو در روسیه شده است تا رتبه ششم به این شهر تعلق بگیرد.
۷- برخی شهرها برای حل مشکلات مربوط به ترافیک اقدام به بازسازی و بهبود زیرساخت مسیرها هستند. بوینس آیرس آرژانتین
با رتبه هفتم در این لیست از جمله این شهرها است.
۸- ساوپائولو برزیل از شهرهایی است که برای حل مشکلات ترافیک استفاده از وسائل نقلیه عمومی را به جای وسائل نقلیه شخصی توصیه میکند،
اما فعلا در لیست شرکت ای.بی.ام در رتبه هشتم قرار دارد.
۹- مشکلات ترافیکی همچنان رو به رشد خواهد بود در حالی که برخی حاضر به کنار گذاشتن ماشین های شخصی خود نیستند این وضعیت در مادرید
اسپانیا نیز دیده میشود و این شهر را در رتبه نهم قرار داده است.
۱۰- از نتایج تحقیقاتی همچون تحقیقات شرکت آی.بی.ام میتوان برای رسیدن به حل مشکلات استفاده کرد. کما اینکه لندن برای رهایی از ترافیک در ساعات
پرازدحام دست به اقدامات مناسبی زده است ولی فعلا در رتبه دهم لیست قرار دارد.
اینام عکسم دارن ولی تو ادامه مطلب
بیمارستانی در عربستان



نقشه ۲۵ گنج بزرگ دنیا از زبان امام صادق علیه السلام :
|
نقشه ۲۵ گنج بزرگ دنیا از زبان امام صادق علیه السلام : |
|
|
نوشته شده توسط تیم صالحین |
|
امام صادق (ع) فرمودند: ۱- طلبتُ الجنة، فوجدتها فی السخأ: بهشت را جستجو نمودم، پس آن را در بخشندگی و جوانمردی یافتم. ۲- و طلبتُ العافیة، فوجدتها فی العزلة: و تندرستی و رستگاری را جستجو نمودم، پس آن را در گوشه گیری (مثبت و سازنده) یافتم. ۳- و طلبت ثقل المیزان، فوجدته فی شهادة «ان لا اله الا الله و محمد رسول الله»: و سنگینی ترازوی اعمال را جستجو نمودم، پس آن را در گواهی به یگانگی خدا تعالی و رسالت حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآله) یافتم. ۴- و طلبت السرعة فی الدخول الی الجنة، فوجدتها فی العمل لله تعالی: سرعت در ورود به بهشت را جستجو نمودم، پس آن را در کار خالصانه برای خدای تعالی یافتم. ۵- و طلبتُ حب الموت، فوجوته فی تقدیم المال لوجه الله: و دوست داشتن مرگ را جستجو نمودم، پس آن را در پیش فرستادن ثروت (انفاق) برای خشنودی خدای تعالی یافتم. برگ عیشی به گور خویش فرست کس نیارد ز پس، تو پیش فرست ۶- و طلبت حلاوة العبادة، فوجدتها فی ترک المعصیة: و شیرینی عبادت را جستجو نمودم، پس آن را در ترک گناه یافتم. ۷- و طلبت رقة القلب، فوجدتها فی الجوع و العطش: و رقت (نرمی) قلب را جستجو نمودم، پس آن را در گرسنگی و تشنگی (روزه) یافتم. ۸- و طلبت نور القلب، فوجدته فی التفکر و البکأ: و روشنی قلب را جستجو نمودم، پس آن را در اندیشیدن و گریستن یافتم. ۹- و طلبت الجواز علی الصراط، فوجدته فی الصدقة: و (آسانی) عبور بر صراط را جستجو نمودم، پس آن را در صدقه یافتم. ۱۰- و طلبت نور الوجه، فوجدته فی صلاة اللیل: و روشنی رخسار را جستجو نمودم، پس آن را در نماز شب یافتم. ۱۱- و طلبت فضل الجهاد، فوجدته فی الکسب للعیال: و فضیلت جهاد را جستجو نمودم، پس آن را در به دست آوردن هزینه زندگی زن و فرزند یافتم. ۱۲- و طلبت حدب الله عزوجل، فوجدته فی بغض اهل المعاصی: و دوستی خدای تعالی را جستجو کردم، پس آن را در دشمنی با گنهکاران یافتم. ۱۳- و طلبت الرئاسة، فوجدتها فی النصیحة لعبادالله: و سروری و بزرگی را جستجو نمودم، پس آن را در خیرخواهی برای بندگان خدا یافتم. ۱۴- و طلبت فراغ القلب، فوجدته فی قلة المال: و آسایش قلب را جستجو نمودم، پس آن را در کمی ثروت یافتم. ۱۵- و طلبت عزائم الامور، فوجدتها فی الصبر:و کارهای پر ارزش را جستجو نمودم، پس آن را در شکیبایی یافتم. ۱۶- و طلبت الشرف، فوجدته فی العلم: و بلندی قدر و حسب را جستجو نمودم، پس آن را در دانش یافتم. ۱۷- و طلبت العبادة فوجدتها فی الورع: و عبادت را جستجو نمودم، پس آن را در پرهیزکار یافتم . ۱۸- و طلبت الراحة، فوجوتها فی الزهد: و آسایش را جستجو نمودم، پس آن را در پارسایی یافتم. ۱۹- و طلبت الرفعة، فوجدتها فی التواضع: برتری و بزرگواری را جستجو نمودم، پس آن را در فروتنی یافتم. ۲۰- و طلبت العز، فوجدته فی الصدق: و عزت (ارجمندی) را جستجو نمودم، پس آن را در راستی و درستی یافتم. ۲۱- و طلبت الذلة، فوجدتها فی الصوم: و نرمی و فروتنی را جستجو نمودم، پس آن را در روزه یافتم. ۲۲- و طلبت الغنی، فوجدته فی القناعة: و توانگری را جستجو نمودم، پس آن را در قناعت یافتم. قناعت توانگر کند مرد را خبر کن حریص جهانگرد را ۲۳- و طلبت الانس، فوجدته فی قرائة القرآن: و آرامش و همدمی را جستجو نمودم، پس آن را در خواندن قرآن یافتم. ۲۴- و طلبت صحبة الناس، فوجدتها فی حسن الخلق: و همراهی و گفتگوی با مردم را جستجو نمودم، پس آن را در خوشخویی یافتم. ۲۵- و طلبت رضی الله، فوجدته فی برالوالدین: و خوشنودی خدا تعالی را جستجو نمودم، پس آن را در نیکی به پدر و مادر یافتم. |
باور کن دروغ نمیگم
شهریور و اردیبهشت تازه کار بودم مطلب کم داره ولی تو مهر بری دهنت وا میمونه
به نظر شما من خرم ؟؟؟؟؟؟؟
هر وقت مطلب میذارم چندتا میان ولی من دنبال مخاطب فعالم چون یک دفعه جو گیر میشم ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
تا مطلب میذارم ولی ۲ تا بازدید حداکثر بیشتر ندارم اگر کسی هر روز به م سر میزنه بگه تا بهش یک جایزه بدم باور کنین شوخی نمیکنم ولی بدونید میتونم بفهمم هر روز میاد یا نه
با اینکه حوصله ی تایپ ندارم ولی چه کنم نمیتونم تایپ نکنم
تاریخچه ی تقلب
|
|
|
گویند: |
جک
****************************************************************************
یارو زنش رو ميبره سونوگرافي ، بهش ميگن بچت پسره . مي گه : ااا ... تورو قرآن اسمش چيه؟
****************************************************************************
به یارو ميگن:پشتت خاكيه یارو ميگه: پس چي ميخواستي آسفالت باشه
****************************************************************************
پليس راهنماييي جلو یارو رو ميگيره ميگه: كارت ماشين گواهينامه معاينه فني بيمه ... یارو ميگه : چيكار كنم ؟ جمله بسازم؟
****************************************************************************
2دليل پيشرفت نكردن فوتبال خانوم ها : 1) عمرا 11 تا خانوم توي زمين مثل هم لباس بپوشن 2) عمرا توي بازي بعدي هم همون لباسا رو دوباره بپوشن !
****************************************************************************
به یارو ميگن اگه سردت باشه جه كار مي كني؟ ميگه نزديك بخاري مي نشينم. ميگن اگه خيلي سردت باشه چه كار مي كني؟ ميگه به بخاري مي چسبم. ميگن اگه خيلي خيلي سردت باشه چكار مي كني؟ ميگه معلومه ديگه! بخاري رو روشن مي كنم!
****************************************************************************
مي دوني نصف النهار چيه؟ شامي است كه از نهار باقي مانده.
*****************
به یارو ميگن شنيديم آدم شدي! یارو ميگه: نامردا شايعه كردن!
***************** ***********************************************************
یارو دکتر می شه، به مریضش قرص می ده می گه: یکی قبل از خواب بخور، یکی قبل از بیدار شدن!
*****************************************************************************
اصفهانیه به بچه اش میگه: اگه همه نمره هات بیست بشه می برمت پارک تا بستنی خوردن بچه های دیگرو ببینی
*****************************************************************************
حیف نون ميره خواستگاری. ازش می پرسن چه كاره ای؟ روش نميشه بگه قصاب،ميگه لوازم يدكي گوسفند دارم!
*****************************************************************************
عروس وارد يك مجلس می شه، مادرشوهر مي گه: صلی علي محمد ... دشمن جونم اومد.
عروس مي گه: عقرب زير قالي ... خواستي پسر نياري!
*****************************************************************************
یارو ميخواسته يك كبريت سوخته رو روشن كنه،هرچي ميزده كبريت مادرمرده روشن نميشده. رفيقش بهش ميگه: بابا خوب شايد كبريتش خرابه! یارو ميگه: نه بابا، همين پنج دقيقه پيش روشن شد
*****************************************************************************
به معتاده میگن فرق تو با ورزشکارها چیه؟ میگه اونا تکنیکی کار میکنن ما پیکنیکی
****************************************************************************
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
50 دانستني جالب از كشورها ی مختلف
|
در اتحاديه اروپا روزانه هر راس گاو به ميزان 5/2 دلار مورد حمايت مالي قرار مي گيرد، اما 75 درصد جمعيت قاره آفريقا با پولي بسيار کمتر از اين رقم به زندگي روزانه خود ادامه مي دهند. در بيش از 70 کشور جهان روابط همجنسگرايان ممنوع اعلام شده و در نه کشور ديگر نيز براي اين کار مجازات مرگ را در نظر گرفته اند. يک پنجم جمعيت دنيا با درآمد روزانه کمتر از يک دلار به حيات خود ادامه مي دهند. 13 ميليون و دويست هزار آمريکايي در طول يک سال مورد جراحي زيبايي قرار گرفته اند. در اثر انفجار مين هاي زميني، هر ساعت يک انسان جان خود را از دست مي دهد و يک نفر ديگر نيز دچار معلوليت مي شود. در هندوستان 44 ميليون کودک به عنوان کارگر مورد استفاده قرار مي گيرند. در کشوهاي صنعتي روزانه 6تا7 کيلوگرم مواد افزودني وارد بدن انسان ها مي شود. پردرآمدترين ورزشکار جهان، «تايگر وودز» گلف باز، در طول سال 78ميليون دلار و به عبارت ديگر در هر ثانيه 148 دلار درآمد کسب مي کند. در آمريکا هفت ميليون زن و يک ميليون مرد نظم غذايي خود را از دست داده اند. در واشينگتن براي فعال نگه داشتن نمايندگان، 67 هزار نفر و به ازاي هر نماينده کنگره 125 نفر مشغول فعاليت هستند. تصادف وسايل نقليه موتوري در هر دقيقه باعث مرگ دو نفر مي شود. از سال 1977 به اين سو در کلينيک هاي کورتاژ آمريکا 80 هزار مورد اعمال خشونت و تجاوز به زنان گزارش شده است. تعداد کساني که طاق هاي طلايي «مک دونالد» را مي شناسند، بيشتر از افرادي است که با تاج خار مسيحيت آشنايي دارند. در کنيا يک سوم درآمد هر خانواده صرف رشوه دادن مي شود. رقم معاملات غيرقانوني مواد مخدر در جهان به 400 ميليارد دلار مي رسد. يک سوم آمريکايي ها سفر موجودات فضايي به زمين را باور مي کنند. در بيش از 150 کشور جهان اعمال شکنجه صورت مي گيرد. هر روز يک هفتم جمعيت جهان يعني 800 ميليون نفر گرسنه مي مانند. احتمال زنداني شدن مردان سياه پوست آمريکايي 33 درصد مي باشد. يک سوم جهان در شرايط جنگي به سر مي برد. احتمال دارد ذخاير نفتي جهان در سال 2040 به پايان برسد. 82 درصد سيگاري هاي جهان در کشورهاي در حال توسعه زندگي مي کنند. 70 درصد مردم جهان غير از زبان رايج در کشورشان هيچ زبان ديگري را نشنيده اند. يک چهارم درگيري هاي مسلحانه براي دست يابي به منابع طبيعي صورت مي گيرد. در قاره آفريقا 30 ميليون نفر به ايدز مبتلا شده اند. هر سال ده زبان به جمع زبان هاي مرده دنيا مي پيوندد. تعداد افرادي که در اثر خودکشي جان خود را از دست مي دهند، بيشتر از تعداد کساني است که ضمن درگيري ها کشته مي شوند. در آمريکا هر هفته به طور متوسط 88 دانش آموز به شکل مسلح وارد کلاس درس مي شوند. در جهان حداقل 300 هزار نفر زنداني عقيدتي وجود دارد. هر سال دو ميليون دختر جوان و زن ختنه مي شوند. در نبردهاي مسلحانه سراسر جهان 300 هزار سرباز کودک در حال جنگيدن هستند. در انتخابات سال 2001 انگلستان 26 ميليون نفر شرکت کردند، در حاليکه همان سال و در جريان نخستين دور انتخاب Pop Idol انگلستان 32 ميليون انگليسي راي دادند. ارزش مالي بازار فروش فيلم هاي پورنوگرافي در آمريکا ده ميليارد دلار برآورد مي شود. هزينه تسليحاتي آمريکا 33 برابر بيشتر از هفت دولتي است که کاخ سفيد آنها را با لقب «دولت هاي قلدر» معرفي مي کند. در دنيا 27 ميليون برده وجود دارد. آمريکايي ها در هر ساعت 5/2 ميليون عدد بطري پلاستيکي را به جمع زباله ها اضافه مي کنند. يعني در عرض سه هفته مي توان با روي هم گذاشتن اين بطري ها با خطي پلاستيکي کره زمين را به کره ماه متصل کرد. هر انگليسي روزانه به طور متوسط 300 بار در محوطه تحت پوشش دوربين هاي مدار بسته قرار مي گيرد. 120 هزار زن و دختر جوان هر سال به خريداراني در اروپاي غربي فروخته مي شوند. هر عدد ميوه کيوي که بوسيله هواپيما از زلاند نو به انگلستان حمل مي شود، پنج برابر وزن خود گاز گلخانه اي به جو زمين اضافه مي کند. بدهي آمريکا به سازمان ملل متحد از مرز يک ميليارد دلار گذشته است. احتمال بروز مشکلات رواني در فرزندان خانواده هاي فقير، سه برابر بيشتر از احتمال بروز همين مشکلات در کودکان خانواده هاي مرفه مي باشد. |
احمقانه ترین سوالات کاربران کامپیوتر
احمقانه ترین سوالات کاربران کامپیوتر
به نوشته پایگاه اینترنتی روزنامه مترو برخی از این سوالات آنقدر خنده دار است که حتی خود سوال کنندگان پس از فهمیدن اشتباه خود به احمقانه بودن آن اعتراف کردهاند.
لیست احمقانه ترین سوالات IT که از مشاوران شرکت BT انگلستان پرسیده شده به شرح زیر است:
مرکز : چه برنامه آنتی ویروسی استفاده می کنید؟
مشتری : Netscape
مشتری : اوه، ببخشید … Internet Explorer
_____
یکی از دوستام یک Screensaver روی کامپیوترم گذاشته، ولی هربار که ماوس رو حرکت میدم، غیب میشه!
_____
یک مشتری نمیتونه به اینترنت وصل بشه…
مرکز : شما مطمئنید رمز درست رو به کار بردید؟
مشتری : بله مطمئنم. من دیدم همکارم این کار رو کرد.
مرکز : میشه به من بگید رمز عبور چی بود؟
مشتری : پنج تا ستاره.
_____
مشتری : من توی پرینت گرفتن با رنگ قرمز مشکل دارم.
مرکز : آیا شما پرینتر رنگی دارید؟
مشتری : نه.
_____
مرکز : روی آیکن My Computer در سمت چپ صفحه کلیک کن.
مشتری : سمت چپ شما یا سمت چپ من؟
_____
مرکز : رمز عبور شما حرف کوچک a مثل apple، و حرف بزرگ V مثل Victor، و عدد ۷ هست.
مشتری : اون ۷ هم با حروف بزرگه؟
_____
مرکز : چه کمکی از من برمیاد؟
مشتری : من دارم اولین ایمیلم رو مینویسم.
مرکز : خوب، و چه مشکلی وجود داره؟
مشتری : خوب، من حرف a رو دارم، اما چطوری دورش دایره بذارم؟
_____
مشتری : سلام، من (سلین) هستم. نمی تونم دیسکتم رو دربیارم
مرکز : سعی کردین دکمه رو فشار بدین؟
مشتری : آره ولی اون واقعاً گیر کرده
مرکز : این خوب نیست، من یک یادداشت آماده میکنم برای همکاران فنی که بیان در محل.
مشتری : نه … صبر کن … من هنوز نذاشتمش تو درایو … هنوز روی میزمه … ببخشید …
_____
کاربر: کامپیوتر می گوید هر کلیدی را (any keys) فشار دهید اما من نمیتوانم دکمه any را روی کیبوردم پیدا کنم.
_____
کاربر: من نمیتوانم کانالهای تلویزیون را با مانیتورم عوض کنم.
_____
کاربر: من با یک نفر در اینترنت آشنا شدم میتوانید شماره تلفن او را برای من پیدا کنید.
_____
کاربر: اینترنت من کار نمیکند؟
مشاور: مودم را وصل کردهاید، همه سیمهای کامپیوتر را چک کردهاید؟
کاربر: نه الان فقط مانیتور جلوی من است هنوز کامپیوتر و مودم را از جعبه در نیاوردهام!
_____
کاربر: پسر ۱۴ ساله من برای کامپیوتر رمز گذاشته و حالا من نمی توانم وارد آن شوم.
مشاور: رمز آن را فراموش کرده؟
کاربر: نه آن را به من نمیگوید چون با من لَج کرده!
_____
مشاور: لطفا روی My Computer ،کلیک کنید.
کاربر: من فقط کامپیوتر خودم را دارم کامپیوتر شما پیش من نیست.
_____
مشاور: مشکل شما به خاطر نرم افزار اسپای ویری است که روی دستگاهتان نصب شده(اسپای در انگلیسی به معنی جاسوس است)
کاربر: اسپای!؟ ببینم یعنی او می تواند از داخل مانیتور وقتی لباس عوض میکنم من را ببیند؟
_____
کاربر: ماوس پد من سیم ندارد!
مشاور: من فکر کنم متوجه منظور شما نشدم. ماوس پد شما قرار نیست سیمی داشته باشد.
کاربر: پس چگونه می تواند ماوس را پیدا کند؟ یعنی وایرلس است؟
_____
مرکز مشاوره: چه نوع کامپیوتری دارید؟
مشتری: یک کامپیوتر سفید …
_____
مرکز : روز خوش، چه کمکی از من برمیاد؟
مشتری : سلام … من نمی تونم پرینت کنم.
مرکز : میشه لطفاً روی Start کلیک کنید و …
مشتری : گوش کن رفیق؛ برای من اصطلاحات فنی نیار! من بیل گیتس نیستم، لعنتی!
_____
مشتری : سلام، عصرتون بخیر، من مارتا هستم، نمی تونم پرینت بگیرم. هر دفعه سعی می کنم میگه : (نمی تونم پرینتر رو پیدا کنم) من حتی پرینتر رو بلند کردم و جلوی مانیتور گذاشتم، اما کامپیوتر هنوز میگه نمیتونه پیداش کنه…
_____
مرکز : الآن روی مانیتورتون چیه خانوم؟
مشتری : یه خرس Teddy که دوستم از سوپرمارکت برام خریده!
_____
مرکز : الآن F8 رو بزنین.
مشتری : کار نمی کنه.
مرکز : دقیقاً چه کار کردین؟
مشتری : من کلید F رو ۸ بار فشار دادم همونطور که بهم گفتید، ولی هیچ اتفاقی نمی افته…
_____
مشتری : کیبورد من دیگه کار نمیکنه.
مرکز : مطمئنید که به کامپیوترتون وصله؟
مشتری : نه، من نمی تونم پشت کامپیوتر برم.
مرکز : کیبوردتون رو بردارید و ۱۰ قدم به عقب برید.
مشتری : باشه.
مرکز : کیبورد با شما اومد؟
مشتری : بله
مرکز : این یعنی کیبورد وصل نیست. کیبورد دیگهای اونجا نیست؟
مشتری : چرا، یکی دیگه اینجا هست. اوه … اون یکی کار می کنه!
_____
مرکز : مرکز خدمات شرکت مایکروسافت، میتونم کمکتون کنم؟
مشتری : عصرتون بخیر! من بیش از ۴ ساعت برای شما صبر کردم. میشه لطفاً بگید چقدر طول میکشه قبل از اینکه بتونین کمکم کنید؟
مرکز : آآه..؟ ببخشید، من متوجه مشکلتون نشدم؟
مشتری : من داشتم توی Word کار می کردم و دکمه Help رو کلیک کردم بیش از ۴ ساعت قبل. میشه بگید کی بالاخره کمکم میکنید؟
خواستگاری خر
خری آمدبه سوی مادر خویش بگفت مادرچرا رنجم دهی بیش
برو امشب برایم خواستگاری اگر تو بچه ات را دوست داری
خر مادر بگفتا ای پسر جان تو را من دوست دارم بهتر از جان
ز بین این همه خرهای خوشگل یکی را کن نشان چون نیست مشگل
خرک از شادمانی جفتکی زد کمی عرعر نمود و پشتکی زد
بگفت مادر به قربان نگاهت به قربان دو چشمان سیاهت
خر همسایه را عاشق شدم من به زیبایی نباشد مثل او زن
بگفت مادربرو پالان به تن کن برو اکنون بزرگان را خبر کن
به آداب و رسومات زمانه شدند داخل به رسم عاقلانه
دو تا پالان خریدند پای عقدش به افسار طلا با پول نقدش
خریداری نمودند یک تویطه همانطوری که رسم است در قبیله
خر عاقد کتاب خود گشایید وصال عقد ایشان را نمایید
دوشیزه خر خانم آیا رضایی؟ به عقد این خر خوشتیپ درآیی؟
یکی از حاضرین گفتا به خنده عروس خانم به گل چیدن برفته
برای بار سوم خر بپرسید که خر خانم سرش یکباره جنبید
خران عرعرکنان شادی نمودند به یونجه کام خود شیرین نمودند
به امید خوشی و شادمانی برای این دو خر در زندگانی
کشف 100 سیاره جدید مشابه زمین
| کشف 100 سیاره جدید مشابه زمین |
|
نوشته: هلنا زو[1] درست در خارج از منظومه شمسی ما، ناسا[2] بیش از 100 سیاره جدید مشابه سیاره ما کشف کرد. این کشف، همانند با رگههایی از امید برای افرادی است که علاقمند به حیات ماورای عالم خاکی میباشند. اين آژانس بیان کرد که فضاپیمای کِپلر[3]، برای یافتن نشانههایی از سیاراتی که به دور ستارهها میگردند، دادههای بیش از 156 هزار ستاره را طی 6 هفته جمع آوری کرده است. دادهها وجود 5 منظومه شمسی و همچنین 700 جرم سماوی[4] جدید را در کهکشان راه شیری آشکار میکنند. این اجرام سماوی میتوانند سیارههای جدیدی باشند و 140 عدد از آنها مشابه زمین در نظر گرفته شدهاند. بدین معنی که ترکیب آنها میتواند توسعه شکلهای سادهای از زندگی را مورد تائید قرار دهد. پیش از گزارش ناسا، حدود 450 سیاره خارج از منظومه شمسی طی پانزده سال اخیر یافت شدهاند. هنوز بیشتر آنها برای شکلهای شناخته شده زندگی مناسب نیستند و دمای سطوح آنها بسیار بالاست. کاوشگر[5] کپلر در آوریل 2009 به فضا پرتاب شد و در ماه ژوئیه به موقعیتی برای نمایش فضای خارج از منظومه شمسی رسید. فضاپیما ماموریت 4 سالهای برای بررسی ساختار و تنوع منظومههای سیارهای[6] در راه شیری با استفاده از دوربین 95 مگا پیکسلی دارد. ویلیام بروکی[7]، ناظر ماموریت کاوشگر کپلر بیان میکند: "انجام یک مطالعه فراگیر حاکی از آن است که بسیاری از منظومههای سیارهای دارای سیاره های چندگانه هستند."
تمام حقوق معنوی و مادی این اثر متعلق به سایت 3 نشانه http://www.3neshaneh.com میباشد، اما پخش مطلب با ذکر نام این سایت بلامانع است.
[1] - Helena Zhu, [2] - NASA, [3] - Kepler spacecraft, [4] - body |
جواب بدین جایزه بگیرین بهتون قول میدم
یعنی نفری 10000 تومن دادن.
صاحب مغازه به شاگردش میگه : قیمت ساعت 30000 تومن نبوده 25000 تومن بوده. برو 5000 تومن بهشون برگردون.
شاگرد مغازه از این 5000 تومن 2000 تومنشو واسه ی خودش برمیداره .
3000 تومن دیگرو میده به اون سه نفر. (نفری 1000 تومن).
پس با برگشت 1000 تومن نفری، اونها هركدوم 9000 تومن دادند.
حالا سوال اینجاست اگه 9×3= 27
2تومنم كه شاگرد مغازه برداشته ، میشه 29 تومن پس اون 1000 تومنه كجاست؟
طراح سوال : پروفسور حسابی
تعاریف بزرگان از زنان
دختران دو دسته اند : دسته اول آنهایی که زیبا هستند و فورا ازدواج میکنند و دسته دیگر آنهایی که به دانشگاه میروند (شاو)
زن چون کراوات است، هم مرد را زیبا نگه میدارد هم حلقوم او را می فشارد (ویکتور هوگو)
زن از این متأثر نمیشود که به او توجه کنید، بلکه تأثر او از این است که به او توجه کنید و بعد از او دور شوید (تواین)
با زنان همانطور که با کودکان سر و کار دارید رفتار کنید ولی همانطور که با ملکه صحبت میکنید با او سخن بگویید (وایلد)
کار زن افراط و تفریط است، اگه دوست بدارد از شدت محبت بی زار میشود و وای به حال زمانی که دشمنی پیدا کند (ولتر)
از دستپخت زن تعریف کن تا در کنار اجاق خود را قربانی کند ( دیل کارنگی)
ازدواج کار خوبی است، ولی بهتر است این کار را انجام ندهید (سامبرست)
در زندگی یک مرد دو روز ارزش دارد : روزی که با زنی آشنا میشود و روزی که او را به خاک می سپارد (ویکتور هوگو)
نگهبان زن زشتی اوست (مثل عربی)
هرگاه میخواهید از زنی انتقام بگیرید او را به ازدواج ترقیب کنید (برنارد شاو)
سوالات احماقانه ولی واقعی وکیل مدافع در دادگاه آمریکا
وکیل مدافع: این داروی myasthenia gravis، آیا اصلاً اثری بر حافظهٔ شما دارد؟
شاهد: بله.
وکیل مدافع: و به چه اَشکالی بر حافظهتان اثر میگذارد؟
شاهد: (چیزها را)فراموش میکنم.
وکیل مدافع: فراموش میکنید؟ میتوانید نمونهای از چیزی را که فراموش کردهاید برای ما بگویید؟
وکیل مدافع: خوب دکتر، آیا این صحت ندارد که وقتی شخصی در خواب میمیرد، تا صبح روز بعد متوجّه این مسأله نمی شود؟
شاهد: شما واقعاً در امتحان وکالت قبول شدهاید؟
وکیل مدافع: پس روز لقاح جنین هشتم آگوست بود؟
شاهد: بله.
وکیل مدافع: و آن موقع شما داشتید چه کار میکردید؟
شاهد: دراز کشیده بودم.
وکیل مدافع: او سه فرزند داشت، درست است؟
شاهد: بله.
وکیل مدافع: چند تای آنها پسر بودند؟
شاهد: هیچی.
وکیل مدافع: هیچ کدام دختر بودند؟
شاهد: عالیجناب، فکر کنم یک وکیل مدافع دیگر لازم دارم. میتوانم یک وکیل دیگر بگیرم؟
وکیل مدافع: ازدواج اوّل شما چگونه خاتمه پیدا کرد؟
شاهد: با مرگ.
وکیل مدافع: و با مرگ چه کسی؟
شاهد: حدس بزن.
وکیل مدافع: میتوانید آن شخص را توصیف کنید؟
شاهد: قدش متوسط بود و ریش داشت.
وکیل مدافع: مرد بود یا زن؟
شاهد: اگر آن موقع سیرکی در شهر نبوده، به نظرم مرد بوده.
وکیل مدافع: دکتر، چند تا از کالبدشکافیهایتان را بر روی آدمهای مرده انجام دادهاید؟
شاهد: همهشان را. با زندهها زیادی باید کلنجار رفت.
وکیل مدافع: تمام پاسخهای شما باید شفاهی باشد، خوب؟ شما به کدام مدرسه رفتهاید؟
شاهد: شفاهی.
وکیل مدافع:آیا زمانی را که به بررسی جسد پرداختید به یاد دارید؟
شاهد: کالبدشکافی حدود ساعت ۸:۳۰ شب آغاز شد.
وکیل مدافع: و آقای دنتون در آن موقع مردهبود؟
شاهد: اگر هم نه، وقتی کارم را تمام کردم حتماً مرده بود.
وکیل مدافع: شما صلاحیت دادن نمونهٔ ادرار را دارید؟
شاهد: شما صلاحیت پرسیدن این سؤال را دارید؟
وکیل مدافع: دکتر، پیش از انجام دادن کالبدشکافی، آیا وجود علائم حیاتی را چک کردید؟
شاهد: نه.
وکیل مدافع: آیا فشار خون را چک کردید؟
شاهد: نه.
وکیل مدافع: چک کردید که آیا تنفس دارد یا نه؟
شاهد: نه.
وکیل مدافع: پس، ممکن است که وقتی کالبدشکافی را شروع کردید مصدوم زنده بودهباشد؟
شاهد: نه.
وکیل مدافع: چه طور میتوانید این قدر مطمئن باشید دکتر؟
شاهد: چون مغزش در یک شیشه روی میزم بود.
وکیل مدافع: متوجهم، با این حال آیا ممکن است که مصدوم هنوز زنده بوده باشد؟
شاهد: بله، شاید هنوز زنده بوده و کار حقوقی میکرده
اصطلاح کج دار و مریز
«کج دار و مریض» از جمله اصطلاحاتی است که توسط مردم به اشتباه به کار می رود.
مردم آن رابا مریضی مرتبط می دانند و البته درک درستی از آن ندارند.
این اصطلاح در اصل کج دار و مریز است. به معنای اینکه ظرف را کج نگه دار و در عین حال مواظب باش که نریزد.
بنابراین می بینید که نسبتی با مریضی ندارد. شاعر در این خصوص می گوید:
رفتــم بـه سـر تـربت شمس تبـریـــز دیــدم دوهــــزار زنگیــــان خونــریـــز
هر یک به زبان حال با من می گفت جامی که به دست توست کج دار و مریز
حال که این را دانستیم بیایید از این اصطلاح زیبا و ادبی درست استفاده کنیم!
تست شخصیت رابطه بستنی و شخصیت افراد سه شنبه 12 مرداد 1389
بستنی پسته ایی
دوستداران بستنی پسته ای شنوندگان خوبی هستند . صبر و تحمل زیادی دارند و مشكلات را با
شكیبایی پشت سر میگذارند ، كمتر خشمگین میشوند و افرادی هستند بسیار احساساتی . در درك
مشكلات و موقعیتهای دیگران به خوبی عمل میكنند و به همین جهت روابط خوبی با اطرافیانشان
دارند .
بستنی گردویی
دوستاران بستنی گردویی منظم و محتاط هستند . این كمال گران خیلی به جزئیات اهمیت میدهند و هیچ وقت از قوانین تخطی نمیكنند . وظیفه شناسی ، اخلاق گرایی و محافظه كاری از ویژگیهای بارز آنهاست . آنها از رقابت با دیگران بخصوص در ورزش لذت میبرند و دوستدارند همیشه رئیس باشند .
بستنی کاکائویی
اگر بستنی مورد علاقه شما بستنی كاكائویی است ، میتوان گفت كه سرزنده و خلاق هستید . شما
به ندرت سعی میكنید هیجان و اشتیاق تان را پنهان كنید .شخصیت شما برای دیگران جالب است
و در مهمانیها وجود شما فضا را شاد میكند . كارهای یكنواخت شما را كسل میكند و از اینكه
همیشه در مركز توجه دیگران باشید لذت میبرید
بستنی وانیلی
اگر شما بستنی وانیلی دوست دارید ، به احتمال زیاد آدمی هستید تنوع طلب ، شما اغلب اوقات بر
اساس انگیزههای آنیتان عمل میكنید و از ریسك كردن نمی ترسید . از آنجا كه توقعات زیادی از
خودتان دارید ، اهداف بلندی هم برای خودتان تعریف میكنید . روابط نزدیك خانوادگی برای شما
لذت بخش است
بستنی قهوه
اما اگر بستنی با طعم قهوه را دوست دارید باید بگویم كه شما حافظه خوبی دارید . تقریباً هیچ
وقت اسمها و وقایع گذشته را فراموش نمیكنید . زیاد به گذشته فكر میكنید و از مرور كردن
خاطراتتان لذت میبرید . تا حد ی درون گرا هستید و احساساتتان را به راحتی بروز نمیدهید
بستنی توت فرنگی
اما آن دسته از دوستانی كه به بستنی توت فرنگی علاقه خاصی دارند ، خجالتی هستند و
احساسات بسیار قوی دارند و به علاوه افرادی هستند دقیق ، مشكوك و خود رای . دوستداران
بستنی توت فرنگی كاملاً درون گرا هستند و معمولاً خودشان را به خاطر ضعفها و اشتباهاتشان
سرزنش میكنند
بستنی موزی
اما اگر طعم بستنی موزی را به بقیه طعمها ترجیح میدهید ، فردی هستید آسانگیر كه به راحتی
خودتان را با شرایط جدی تطبیق میدهید . دست و دلبازی ، صداقت و همدلی شما زبانزد خاص و
عام است
آموزش علائم راهنمایی و رانندگی
طنز دیکشنری امتحان
تقلب:
یک سری اعمال ننگین در صورت با عرضه بودن واین کاره بودن شخص امتحان دهنده آخر عاقبت خوش وخرمی دارد.نوعی هلو برو تو گلو که با توجه به درجه درایت و تیزی استاد ومراقبان می تواند نوع هلویش از هسته دار وخاردار تا آب هلو با طعم موز و عشق و حال متغیر باشد.بیراهه ای که اتفاقا آخرش به هدف ختم می شود.یک نوع وسیله درس پاس کن نا مشروع.
شب امتحان:
شب ملخ.شب ظلمانی یلدا.شب سوانح وسوختگی نا کجا آباد دانشجو.شبی که در آن نسکافه و قهوه از والیوم ده هم خواب آورتر می شوند.در این شب انسان تمام مصائب تاریخ بشر را به صورت کنسانتره نوش جان می کند.یک نوع زلزله در میان ایام سال.
شب چشمهای پف کرده ودهان های کف کرده.شب رقص وپایکوبی کلمات جزوه وکتاب بر روی سسلسله اعصاب محیطی ومرکزی دانشجو.
جزوه:
یک جور کاتالیزور که در صورت همکاری ابروبادومه وخورشیدواینا دانشجورا به سمت پاس شدن درس هل می دهد.تمام همه علم بشری.چکیده دانش تاریخ مصرف گذشته استاد. وسیله ای که معمولا دانشجو با آن سر کار گذاشته می شود.تنها شاهد ماجرای سوخاری شدن دانشجو در شب امتحان.قوت قلبی که عاقبت آفت قلب می شود.
مراقب:
موجودی ستم کار و ریا پیشه که متاسفانه چشم و گوش و باقی حواس را هم دارد. سیستمی که نقش دزدگیرمنازل را سر جلسه ایفا میکند.گالری ضدحال.موجودی که روی سینه اش نوشته شده:من مراقبم،شما چطور؟ یک نوع تله موش زنده.
روزامتحان:
روزی که درآن خورشید طلوع نمی کند.زمانی برای جفتک زدن اسب ها،لحظه ای که درآن دانشجومی خواهد سر به تن عالم آدم نباشد.روز شغال.روزی که درآن نگاه ها عمیق می شوند.روزلبخندهای استراتژیک.روزی که در آن دوست ودشمن با هم ودر کنار هم به قربانگاه می روند.
نمره:
تبلور میزان دانش،مهارت ودودره بازی دانشجو،بهانه ای همیشگی برای اعتراض. وسیله ای که استادبا آن چه ها که نمی کند!عاملی که برای بدست آوردن آن دانشجو علاوه برخرزدن،اعمال شنیع دیگری رانیز باید انجام دهدکه قلم دروصف آن قاصراست!
سؤال:
یک نوع شعورسنج استاد ودانشجو.کلمات نفرت انگیزی که به نوبت وتک تک مثل نیزه در چشم دانشجوفرو میروندولحظه به لحظه او را به عمق نادانی اش واقف تر می کنند. لورفتن آنها به حماسه سازی دانشجویان منتهی میشود.انواع مختلف آن از تشریحی سیانوری تاتستی گوگوری مگوری متغیراست.
استاد:
منبع علم،ژنراتوردانش،نیروگاه انسانیت،تبلوردانایی،کوه توانایی،مایه افتخارما،بابا تو دیگه کی هستی ترین موجود عالم،خودصفا،اندوفا،دارنده انواع واقسام شفا،ضدجفا، یاری گر ضعفا،معلم الخلفا......
تقلب:
یک سری اعمال ننگین در صورت با عرضه بودن واین کاره بودن شخص امتحان دهنده آخر عاقبت خوش وخرمی دارد.نوعی هلو برو تو گلو که با توجه به درجه درایت و تیزی استاد ومراقبان می تواند نوع هلویش از هسته دار وخاردار تا آب هلو با طعم موز و عشق و حال متغیر باشد.بیراهه ای که اتفاقا آخرش به هدف ختم می شود.یک نوع وسیله درس پاس کن نا مشروع.
شب امتحان:
شب ملخ.شب ظلمانی یلدا.شب سوانح وسوختگی نا کجا آباد دانشجو.شبی که در آن نسکافه و قهوه از والیوم ده هم خواب آورتر می شوند.در این شب انسان تمام مصائب تاریخ بشر را به صورت کنسانتره نوش جان می کند.یک نوع زلزله در میان ایام سال.
شب چشمهای پف کرده ودهان های کف کرده.شب رقص وپایکوبی کلمات جزوه وکتاب بر روی سسلسله اعصاب محیطی ومرکزی دانشجو.
جزوه:
یک جور کاتالیزور که در صورت همکاری ابروبادومه وخورشیدواینا دانشجورا به سمت پاس شدن درس هل می دهد.تمام همه علم بشری.چکیده دانش تاریخ مصرف گذشته استاد. وسیله ای که معمولا دانشجو با آن سر کار گذاشته می شود.تنها شاهد ماجرای سوخاری شدن دانشجو در شب امتحان.قوت قلبی که عاقبت آفت قلب می شود.
مراقب:
موجودی ستم کار و ریا پیشه که متاسفانه چشم و گوش و باقی حواس را هم دارد. سیستمی که نقش دزدگیرمنازل را سر جلسه ایفا میکند.گالری ضدحال.موجودی که روی سینه اش نوشته شده:من مراقبم،شما چطور؟ یک نوع تله موش زنده.
روزامتحان:
روزی که درآن خورشید طلوع نمی کند.زمانی برای جفتک زدن اسب ها،لحظه ای که درآن دانشجومی خواهد سر به تن عالم آدم نباشد.روز شغال.روزی که درآن نگاه ها عمیق می شوند.روزلبخندهای استراتژیک.روزی که در آن دوست ودشمن با هم ودر کنار هم به قربانگاه می روند.
نمره:
تبلور میزان دانش،مهارت ودودره بازی دانشجو،بهانه ای همیشگی برای اعتراض. وسیله ای که استادبا آن چه ها که نمی کند!عاملی که برای بدست آوردن آن دانشجو علاوه برخرزدن،اعمال شنیع دیگری رانیز باید انجام دهدکه قلم دروصف آن قاصراست!
سؤال:
یک نوع شعورسنج استاد ودانشجو.کلمات نفرت انگیزی که به نوبت وتک تک مثل نیزه در چشم دانشجوفرو میروندولحظه به لحظه او را به عمق نادانی اش واقف تر می کنند. لورفتن آنها به حماسه سازی دانشجویان منتهی میشود.انواع مختلف آن از تشریحی سیانوری تاتستی گوگوری مگوری متغیراست.
استاد:
منبع علم،ژنراتوردانش،نیروگاه انسانیت،تبلوردانایی،کوه توانایی،مایه افتخارما،بابا تو دیگه کی هستی ترین موجود عالم،خودصفا،اندوفا،دارنده انواع واقسام شفا،ضدجفا، یاری گر ضعفا،معلم الخلفا......
قیام مختار
قیام مختار
از همان روزی که خبر شهادتِ اباعبداللهالحسین(ع) و یاران آن حضرت در بلاد اسلامی منتشر شد، تاریخ اسلام ذیل شهادت و قیام قرار گرفت.
کوفه و مدینه تقریباً همزمان قیام کردند، از بصره تا سیستان اندکی بعد در کام انقلابی فراگیر فرو رفت، هر چند بسیاری از قیامها تنها آزادمنشانه بود، امّا در مجموع تحول سرزمینهای اسلامی مدیون عظیمترین حادثه در تاریخ اسلام، یعنی حادثة کربلاست. امّا انقلابهای شیعی کم و بیش در همان دایرهای اتفاق میافتند که قیام سلیمانبن صرد و مختاربنابیعبیدثقفی.
قیام سلیمان به شهادت وی و یارانش انجامید، امّا قیام مختار به نابودی تمام کسانی منجر شد که در سپاه عمربنسعد علیه نوادة پیامبر شمشیر زده بودند. مختار هنگامی که سیزده سال بیش نداشت همراه با پدر خویش ابیعبیدبنمسعودثقفی که فرماندهی سپاه اسلام را برعهده داشت، در جنگ «یومالجسر» علیه سپاه ساسانی شرکت و پس از آنکه پدر خود را در این جنگ از دست داد، تحت سرپرستی عموی خود قرار گرفت و در زمرة یاران حضرت امیرالمؤمنین علیهالصلوةوالسّلام درآمد و از روزگار جوانی شاهد پیشگوییهای اهل بیت علیهمالسّلام بود که ضمن خبر دادن از شهادت اباعبدالله(ع) و یارانش در کربلا، مختار را به عنوان منتقم معرفی میکردند.
مختار که ایمان پولادینی نسبت به اهل بیت(ع) داشت، با یقینی ژرف و شگرف مدام از این شأن خود در برابر شیعیان سخن میگفت و از بنیامیه نمیهراسید. هر چند عبیداللهبنزیاد، مختار را به جرم همکاری با مسلمبنعقیل(ع) دستگیر کرد و به زندان انداخت، امّا مختار از زندان جان بدر بُرد و بالأخره موفق شد همۀ کشندگان سیدالشّهدا(ع) را به دوزخ بفرستد و خود نیز در پایان کار بهدست سپاه مصعببنزبیر به شهادت رسید.
با این وجود خونخواهی سید شهیدان ، در رگ و پی نهضتهای شیعی جاویدان باقی ماند. متنی که پیش روی شماست برگردانی است از کتاب قیام مختار به قلم نویسندهای ناشناس از چند قرن پیش. امیدواریم که مورد قبول خاطر عزیزانی قرار بگیرد که هر سال با برپایی مراسم عزاداری سالار شهیدان، برای استقبال از بزرگترین منتقم تاریخ توحید حضرت بقیهاللهالاعظم علیهالسّلام، عشق و شوریدگی خود را به نمایش میگذارند.
:: یخچالی که غذاها را در ژل نگه می دارد
:: تصاویر حیرت انگیز از سالم ماندن قرآن کریم در اتومبیل سوخته ...
حکمت هایی از نهج البلاغه
حکمت هایی از نهج البلاغه
حکمت 281 :
برترى عقل از مشاهدة چشم(علمى)
وَ قَالَ [عليه السلام] لَيْسَتِ الرَّوِيَّةُ كَالْمُعَايَنَةِ مَعَ الْإِبْصَارِ فَقَدْ تَكْذِبُ الْعُيُونُ أَهْلَهَا وَ لَا يَغُشُّ الْعَقْلُ مَنِ اسْتَنْصَحَهُ .
و درود خدا بر او، فرمود: انديشيدن همانند ديدن نيست، زيرا گاهى چشم ها دروغ مى نماياند ، اما آن كس كه از عقل نصيحت خواهد به او خيانت نمى كند.
حکمت 282 :
غرور ، آفت پندپذيرى (اخلاقى)
وَ قَالَ [عليه السلام] بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الْمَوْعِظَةِ حِجَابٌ مِنَ الْغِرَّةِ .
و درود خدا بر او ، فرمود: ميان شما و پندپذيرى ، پرده اى از غرور و خود خواهى وجود دارد.
حکمت 283 :
علل سقوط جامعه(اجتماعى، سياسى)
وَ قَالَ [عليه السلام] جَاهِلُكُمْ مُزْدَادٌ وَ عَالِمُكُمْ مُسَوِّفٌ .
و درود خدا بر او ، فرمود: جاهلان شما پْر تلاش، و اگاهان شما تن پرور و كوتاهى ورزند!.
حکمت 284 :
دانش ، نابود كنندة عْذرها (اخلاقى، علمى)
وَ قَالَ [عليه السلام] قَطَعَ الْعِلْمُ عُذْرَ الْمُتَعَلِّلِينَ .
و درود خدا بر او ، فرمود: دانش، راه عذر تراشى را بر بهانه جويان بسته است.
حکمت 285 :
ضرورت استفاده از فرصت ها(اخلاقى)
وَ قَالَ [عليه السلام] كُلُّ مُعَاجَلٍ يَسْأَلُ الْإِنْظَارَ وَ كُلُّ مُؤَجَّلٍ يَتَعَلَّلُ بِالتَّسْوِيفِ .
درود خدا بر او ، فرمود: آنان كه وقتشان پايان يافته خواستار مهلتند ، و آنان كه مهلت دارند كوتاهى مى ورزند!.
حکمت 286 :
سرانجام خوشى ها(سياسى، اجتماعى)
وَ قَالَ [عليه السلام] مَا قَالَ النَّاسُ لِشَيْءٍ طُوبَى لَهُ إِلَّا وَ قَدْ خَبَأَ لَهُ الدَّهْرُ يَوْمَ سَوْءٍ .
و درود خدا بر او ، فرمود: مردم چيزى را نگفتند خوش باد، جز آن كه روزگار، روز بدى را براى او تدارك ديد.
حکمت 287 :
مشكل درك قضا و قدر(اعتقادى)
وَ سُئِلَ عَنِ الْقَدَرِ فَقَالَ طَرِيقٌ مُظْلِمٌ فَلَا تَسْلُكُوهُ وَ بَحْرٌ عَمِيقٌ فَلَا تَلِجُوهُ وَ سِرُّ اللَّهِ فَلَا تَتَكَلَّفُوهُ .
و درود خدا بر او، فرمود: (از قَدُر پرسيدند، پاسخ داد: )
راهى است تاريك ، آن را مى پيمائيد ، و دريايى است ژرف ، وارد آن نشويد ، و رازى است خدايى ، خود را به زحمت نيندازيد.
حکمت 288 :
جُهل و خوارى(علمى)
وَ قَالَ [عليه السلام] إِذَا أَرْذَلَ اللَّهُ عَبْداً حَظَرَ عَلَيْهِ الْعِلْمَ .
و درود خدا بر او، فرمود: هرگاه خدا بخواهد بنده اى را خوار كند ، دانش را از او دور سازد.
:: گیر میدهیم به همونها !!!
من کاری به لغتهای قلمبه و سلمبه مثل شاسکولاپ تپه (!) ندارم که چه معانی میده ...
صبح تا شب در این وطن با چه چیزهایی سر و کله میزنیم ؟!
گیر میدهیم به همونها !!!
با من باشید :
این سیستم واسه کسایی هست که دیگه نمیدونن پولشون رو جایی به جز جوب میشه ریخت !!!

هر وقت با قیافت حال کنن میری تو ... با قیافت هم حال نکردن یه 2 3 سالی پشت کنکور بمون و بعد برو تو ... رفتی تو مجددا اگه با قیافت و یا بهتر بگم با مدل پشم و پیلیت حال کردن میری تو تر ... اگرم حال کردید مثل من ریش سالوادوری بزارید کمیته انضباطی در خدمت شماست و از اون تو تر کمی بیرون تر خواهید اومد : بیرون دانشگاه !!!
پس آخر سر میری همون سالوادور رو میبینی !!! بدم نیست جون تو !!! 

اخیرا هم یه سریالی به نام در مسیر زاینده رود پخش میشه که فقط وجهه یه فوتبالیست رو به تصویر نکشیده بودن که حالا کشیدند !!!
از قتل و قاتلی تا ...
ماشاالله 1000 ماشاالله یه بارم میخوای اعتماد کنی به این سیستم طرف شبیه ماهی تابه از آب در میاد ... ای بابا ! 







مثل همون بنده خدایی که با یه بنده خدایی خفتش کردن تو اتاق مدیریت یه دانشگاه (زنجان بود سمنان بود کجا بود؟!
) و بعدا متوجه شدیم صاف صاف پست هم گرفته و اونایی که خفتش کردن از طرف دادگاه به خفت خونه منتقل شدند !! 

شک نکنید !



خیلی خل بودیم نه ؟!
آخه بعد از امتحانم هر برگه رو 2000 تومان به محتاجان علم میفروختیم !!!
حالا دیدی خل نبودیم ؟! 






و خیلی وقتها برای آتش زدن ... !!! لولمدرک تحصیلی : کاغذی مستطیل شکل، در ابعاد مختلف که بسته به مقطع، قیمتش فرق میکند ! 



خب فعلا برای امروز گیر دادن بسه !!! 
این سری گیر به فرهنگ لغات ایرونی هر از چندگاهی جزو گیر میدهیمامون هست ... در جریان باشید 
صفا کنید ... شنگول باشید 
روش ساخت میز کار برای fly fishing کارها
روش ساخت میز کار برای fly fishing کارها

Ok, here is the quick and dirty version.
Materials and Tools needed:
some sort of drill
saw
tape measure (you don’t really need it…)
3/8″ drill bit
1/8″ drill bit
hole cutting bit
wood glue
3/8″ wooden dowels
1/8″ wooden dowels
magnetic tape
3 wooden cutting boards of different sizes
The power tools should be easy to come by. If you don’t have them, don’t go out and buy one for this project. The thrifty man borrows stuff! You can find the wooden dowels, magnetic tape, wood glue, and cutting boards at Wal-Mart. When I built mine, I had found a 3 pack of wooden cutting boards for about $10. I haven’t looked since to see if they still have them, but don’t get anything fancy. As an alternative you could just cut some scrap boards to make your surfaces. Now, let’s get started….
I was too cheap to go out and recreate the bench from scratch, so I took mine apart. Overlook the holes that are already there until I get to that point. These are the three cutting boards I got from Wally World before I cut them.

Step1: Take the largest board and use for the base. Using the 3/8″ drill bit, bore the six holes as shown in the image. I put a magnetic strip of tape on the side of the base that will be facing me. Use more or less according to your own needs. This is an attempt to keep hooks from getting knocked off in the floor. The grooves around the cutting board also help. Mine already came with the grooves, but I supposed if you are an extremely capable router guy, then you could cut your own if your cutting board doesn’t come with them.

Step 2: Take the next smallest board and cut it in half longway. Notice I am not using dimensions. Keep in mind this is a general plan, and you can modify it however you please. Using the 3/8″ drill bit, bore the four corner holes as shown in the picture. Make sure the distance between the two holes, on a single side, match up to the holes already drilled in the base of the station. The other holes of varying sizes that you see are used to hold your tying tools such as scissors, bobbins, and etc. Figure out what tying tools you want to organize and drill the holes accordingly. The height of the dowels will depend on how high you want these shelves. I used glue on mine because the boards kept sliding down the dowel once I pieced this whole thing together.

I also put a strip of magnetic tape on both shelves which I use to hold flies while they are drying and such.

Step 3: Now take the smallest board and cut it in half, longway of course. Both of these pieces are the same length. The perspective is a little off on this image, you will see why in a few minutes. Using the 3/8″ drill bit, bore the four holes as pointed out in the figure below. As before, make sure the distance between the holes, on a single side, match up with the two holes already drilled in the middle part of the base section.

Next, you will use the hole cutting drill bit (my own slang for this specific drill bit), and bore the larger holes in the base of this section. These holes are strictly for organizational purposes and can be modified to meet your specific needs. Next you will use the 1/8″ drill bit to bore all the holes in the top portion. The 1/8″ dowels sections will be used to store your thread spools. Cut the 1/8″ dowels to whatever link you want and glue them in the holes you just drilled. I’m not sure if I mentioned, but you also need to glue the 3/8″ dowels in the appropriate holes shown in figure. Again, the height will be according to what you are comfortable with.

Step 4: We will now begin to piece this thing together. I don’t glue the dowels on the bottom side so I can disassemble the tying station if I need to. Put the two pieces together as shown in the figure below.

Step 5: Take the section you just pieced together and fit it into the main base of the tying station. Look at the figure below if you get confused.

Step 6: Don’t quit on me now…you are almost done! Fit the final two sections into the main base section as shown in the below figure.

Now, all the money you saved on the tying station can be used to purchase the tying materials. Believe it or not, there are ways to save money on materials as well. That could be a future Insane Tactic. Let me know how this project works out for you. Best of Luck!

God Bless,
Insane
منبع مقاله : tvangler.com
منبع برداشت شده مال دوست عزیز و گرانقدرم ابی فیشر است
مختارنامه
قسمت اول
یا علی
پس از خلیفه چهارم علی بن ابی طالب (ع) مسلمین با فرزند ارشد ایشان بیعت کردند ، معاویة بن ابوسفیان حاکم شامات هم خود را خلیفه بی رقیب مسلمین می دانست و به نزاع با حسن بن علی (ع) دامن میزد .
عراق و شام در برابر هم صف آرایی کردند ، منطقه مدائن پایتخت پادشاهان ساسانی ایران در همسایگی کوفه پایگاه مسلمین بود و جزء قلمرو دولت خلیفه بشمار میرفت .
اغلب تجار و اشراف عرب در شهر های مدائن ساکن شده و جمعیت دوگانه را تشکیل داده اند " عرب و عجم".
سال 41 هجری قمری امام حسن مجتبی (ع) بعد از جنگی که با عوامل معاویه مینماید مورد سوء قصد میگردد و توسط یکی از افراد با خنجری از ناحیه پا زخمی میشود ، امام به سرداران سپاهش فرمان میدهد تا به مدائن بروند زیرا به حاکم مدائن که سعید بن مسعود ثقفی باشد اطمینان دارند. معاویه برای کشتن امام 1000 دینار و دختر خود را وعده داده است و همین باعث شده که حاکم مدائن نسبت به جان امام احساس خطر کند و مختار برادر زاده خود را که به کشاورزی مشغول است و مدتی است جنگی و رزم را کنار گذاشته است را برای حفظ جان امام در برابر عوامل خود فروخته معاویه مامور میکند و از او میخواهد که در این راه با امام مجتبی (ع) همراه شود.
یادگرفتم:
یادگرفتم:
1. با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش خوشبخت زندگی کند.
2. با وقیح جدل نکنم چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحم را تباه می کند .
3. از حسود دوری کنم چون حتی اگر دنیا را هم به او تقدیم کنم باز هم از من بیزار خواهد بود .
4.با کودک بحث نکنم چون مرا با دانش خویش می سنجد و هم سطح خویش میپندارد
تا به حال تابلوی مونالیزا کلی براش کاریکاتور ساختن من همشو تا الان جمع کرد
تابلوی نقاشی مونالیزا که به لبخند ژوکوند نیز شهرت دارد، شاهکار لئوناردو داوینچی هنرمند مشهور ایتالیایی است که با رنگ روغن بر روی صفحه چوب سپیدار نقاشی شده است. این اثر استثنایی در طول تاریخ چندین بار ربوده شده، و با اینکه ۵۰۰ سال از زمان خلقش میگذرد اما آسیب چندانی ندیده است. مونالیزا هم اکنون در تملک دولت فرانسه می باشد و در موزه لوور در پاریس نگهداری میشود.
تابلوی مشهور لبخند ژوکوند به دلیل لبخند بسیار مرموز مونالیزا و همچنین سبک نوین نقاشی لئوناردو داوینچی در آن زمان، به شهرت جهانی رسید. گفته شده است که داوینچی سفارش نقاشی این اثر را بین سالهای ۱۵۰۳ تا ۱۵۰۶ دریافت کرد، اما آن را به موقع تحویل نداد و چند بار آن را عوض کرد. گفتنی است در حال حاضر تابلوی مونالیزا اثر لئوناردو داوینچی، شاخصترین اثر هنری در موزه لوور فرانسه است.
رضا رفیع – جام جم آنلاین: این برادر هنرمندمان جناب لئوناردو داوینچی هم در طول پنج شش قرن گذشته، خوب همه خلقالله را سرکار گذاشته است. این نابغه ساخت ایتالیا در میان صدها تابلویی که نقاشی کرد، یک تابلو هم از چهره متبسم و مشکوک یک زن ساده و نجیب و عجیب به نام “مونالیزا” رسم کرد که فقط به خاطر لبخندش بیش از تمامی نقاشیهای داوینچی، معروف و مشهور شد و الان هر کسی که وارد موزه لوور فرانسه میشود، از همان نگهبان دم در، اول سراغ مونالیزای خدابیامرز را میگیرد. انگار که دارد میرود خواستگاریش!
کشف اسرار لبخند: اخیرا نیز با بالا گرفتن بیکاری در اروپا، عدهای از محققان به صرافت آن افتادند تا با استفاده از اشعه ایکس به راز لبخند مونالیزا بیشتر پی ببرند که ظاهرا پی بردند و اعلام کردند که راز این لبخند، در شیوه ویژه رنگآمیزی این بخش از تابلو نهفته است. ظاهرا داوینچی از تکنیکی به عنوان “محوکاری” استفاده میکرده که برای این کار، گاه تا حدود ۴۰ــ۳۰ لایه نازک رنگی را روی هم ترکیب میکرده است. از قرار معلوم، آن موقع قیمت رنگ ارزانتر از حالا یا حتی مفت بوده. رنگ مفت، مدل مفت!
کشفیات مخوف ما: علیرغم برخی “کشفیات” نزدیک به “کشکیّات” پارهای از محققان عالم، ما که خود آخر لبخندشناسی و متخصص لبخندهای داخلی و خارجی میباشیم؛ بر این باوریم که خیلی هم نباید یک لبخند ساده را این قدر پیچیدهاش کرد که هی بر قیمت تابلوی مونالیزا و معروفیت داوینچی افزوده شود. به نظر ما که لبخند مورد نظر هیچ هم اسرارآمیز نیست و مثلا میتواند ناشی از مواردی همچون موارد زیر باشد که فشرده عرض میکنیم:
۱- مونالیزا داشته به داوینچی میخندیده که کار بازار اقتصاد و سیاست را ول کرده، آمده از راه هنر پول در آورد.
۲- داشته به شوهرش میخندیده که خیال میکرده مونالیزا رفته سر زمین محصول برداشت کند.
۳- مونالیزا داشته به هدفمند شدن اقتصاد ایتالیا یک لبخند زیرپوستی نامشخصی میزده که خیلی تابلو نباشد، سیاسی شود.
۴- مونا جان کارمند بوده و هرچه داوینچی میگفته بخند، خندهاش نمیآمده؛ چون آخر برج بوده!
۵- مونالیزا به علت عدم تمکن مالی نمیتوانسته دندانهایش را ارتدونسی کند و موقعی که خنده میکرده، یک مقدار چهرهاش نازیبا میشده که چون خانمها هم معمولا نسبت به این قبیل چیزها حساس میباشند، ترجیح داده یک لبخند محو تحویل داوینچی و آیندگان کنجکاو دهد.
۶- داوینچی در حین کشیدن چهره مونالیزا برای او جوک تعریف کرده که چون کمی یخ بوده، مونالیزا فقط برای سنگ روی یخ نشدن وی یک لبخند فتوژنیک زده که طرف خیط نشود.
۷- مونالیزا داشته طنزهایی مثل همین طنزهای ما را میخوانده که بین حالت گریه و خنده معلق مانده و چون دیده کارش از گریه گذشته است، به این خندیده است!
بالاخره اگر از تمام این فرضیاتی که در بالا ذکر شد بگذریم عده ای دیگه که دستی در هنر دارند و یه نموره مهارتی هم در فتوشاپ، بیکار ننشستند و برای اینکه دست داوینچی رو از پشت ببندند ببینید بر سر این مونالیزا چه آوردند :
تصاویر راز مخوف لبخند مونالیزا


تصاویر راز مخوف لبخند مونالیزا
مار سبز بزرگ
مار سبز بزرگ
big-green-snake
کبری سیاه
black-cobra
مار آبی رنگ
blue-snake
پر معنی ترین کلمه" ما" است...آن را بکار ببند.
پر معنی ترین کلمه" ما" است...آن را بکار ببند
عمیق ترین کلمه "عشق" است... به آن ارج بنه.
بی رحم ترین کلمه" تنفر" است...از بین ببرش.
سرکش ترین کلمه" هوس" است...بآ آن بازی نکن.
خود خواهانه ترین کلمه" من" است...از ان حذر کن.
ناپایدارترین کلمه "خشم" است...ان را فرو ببر.
بازدارترین کلمه "ترس"است...با آن مقابله کن.
با نشاط ترین کلمه "کار"است... به آن بپرداز.
پوچ ترین کلمه "طمع"است... آن را بکش.
سازنده ترین کلمه "صبر"است... برای داشتنش دعا کن.
روشن ترین کلمه "امید" است... به آن امیدوار باش.
ضعیف ترین کلمه "حسرت"است... آن را نخور.
تواناترین کلمه "دانش"است... آن را فراگیر.
محکم ترین کلمه "پشتکار"است...آن را داشته باش.
سمی ترین کلمه "غرور"است... بشکنش.
سست ترین کلمه "شانس"است... به امید آن نباش.
شایع ترین کلمه "شهرت"است... دنبالش نرو.
لطیف ترین کلمه "لبخند"است...آن را حفظ کن.
حسرت انگیز ترین کلمه "حسادت"است... از آن فاصله بگیر.
ضروری ترین کلمه "تفاهم"است... آن را ایجاد کن.
سالم ترین کلمه "سلامتی"است... به آن اهمیت بده.
اصلی ترین کلمه "اطمینان"است... به آن اعتماد کن.
بی احساس ترین کلمه "بی تفاوتی"است... مراقب آن باش.
دوستانه ترین کلمه "رفاقت"است... از آن سوءاستفاده نکن.
زیباترین کلمه "راستی"است... با ان روراست باش.
زشت ترین کلمه "دورویی"است... یک رنگ باش.
ویرانگرترین کلمه "تمسخر"است... دوست داری با تو چنین کنند؟
موقرترین کلمه "احترام"است... برایش ارزش قایل شو.
آرام ترین کلمه "آرامش"است... به آن برس.
عاقلانه ترین کلمه "احتیاط"است... حواست را جمع کن.
دست و پاگیرترین کلمه "محدودیت"است... اجازه نده مانع پیشرفتت بشود.
سخت ترین کلمه "غیرممکن"است... وجود ندارد.
مخرب ترین کلمه "شتابزدگی"است...مواظب پلهای پشت سرت باش.
تاریک ترین کلمه "نادانی"است...آن را با نور علم روشن کن.
کشنده ترین کلمه "اضطراب"است...آن را نادیده بگیر.
صبورترین کلمه "انتظار"است... منتظرش باش.
بی ارزش ترین کلمه "انتقام"است... بگذاروبگذر.
ارزشمندترین کلمه "بخشش"است... سعی خود را بکن.
قشنگ ترین کلمه "خوشروئی"آست... راز زیبائی در آن نهفته است.
تمیزترین کلمه "پاکیزگی"است... اصلا سخت نیست.
رساترین کلمه "وفاداری"است... سر عهدت بمان.
تنهاترین کلمه "گوشه گیری"است...بدان که همیشه جمع بهتر از فرد بوده.
محرک ترین کلمه "هدفمندی"است... زندگی بدون هدف روی آب است.
و هدفمندترین کلمه "موفقیت"است... پس پیش به سوی آن
ایا می دانید که
ایا می دانید که

آیا می دانید تقریبا یك سوم وزن یك زن و یك دوم وزن یك مرد را ماهیچه تشكیل می دهد.
آیا می دانید 30 برابر جمعیتی كه امروزه بر روی كره زمین است در زیر خاك مدفون اند.
آیا می دانید با یك مداد می توان خطی به طول 56 كیلومتر كشید.
آیا می دانید عقرب ها تنها موجوداتی هستند كه اشعه رادیواكتیو تاثیری بر آنها ندارد.
آیا می دانید عقرب ها دو دشمن دارند كه یكی از آن ها یك نوع سار و دیگری مگس است.
آیا می دانید شیشه به ظاهر جامد است ولی مایعی است كه با سرعت بسیار كند حركت می كند.
آیا می دانید اولین راه شوسه و زیرسازی شده در جهان توسط داریوش ساخته شد.
آیا می دانید نور می تواند در یك ثانیه 7.5 دور، دور زمین بچرخد.
آیا می دانید اگر تمام رگ های خونی را در یك خط بگذاریم تقریبا 97000 كیلومتر می شود.
آیا می دانید سرعت صوت در فولاد 14بار سریع تر از سرعت آن در هواست.
آیا می دانید وقتی مگس بر روی یك میله فولادی می نشیند به اندازه 2میلیونیم میلیمتر خم می شود.
آیا می دانید فشار در مركز خورشید تقریبا 700 میلیون تن بر 5/4 مترمربع است.
آیا می دانید طول عمر مردم سوئد و ژاپن از دیگر ملل جهان بیشتر است.
آیا می دانید داغ ترین نقطه زمین در دالول اتیوپی است كه دمای هوا در سایه 94 درجه است.
آیا می دانید 1 لیتر سركه در زمستان سنگین تر از تابستان است.
آیا می دانید 60 درصد از ماهواره های جهان، نظامی و 40 درصد بقیه غیرنظامی است.
آیا می دانید در هر ثانیه 5000 بیلیون بیلیون الكترون به صفحه TV برخورد می كند تا تصویر را ایجاد كند.
آیا می دانید یك بیلیون برابر با میلیون ضرب در میلیون است.
آیا می دانید شانس شبیه بودن دو اثر انگشت 1 به 64 میلیارد است.
آیا می دانید یك گالن روغن سوخته، می تواند تقریبا 1 میلیون گالن آب تمیز را آلوده كند.
آیا می دانید خوردن 1 سیب اول صبح، بیشتر از قهوه باعث دورشدن خواب آلودگی می شود.
آیا می دانید قدیمی ترین آدامسی كه جویده شده، متعلق به 9000 سال پیش بوده است.
آیا می دانید اسكیموها هم از یخچال استفاده می كنند، منتها برای محافظت غذا در مقابل یخ زدن.
آیا می دانید جویدن آدامس هنگام خردكردن پیاز مانع از اشك ریزی شما می شود.
آیا می دانید در 4000 سال قبل، هیچ حیوانی اهلی نبود.
آیا می دانید به طور متوسط روزانه 12 نوزاد به خانواده ها اشتباه داده می شوند.
آیا می دانید هیچ كس نمی داند چرا صدای اردك ها اكو نمی شود.
آیا می دانید سس كچاپ در سال 1830 به عنوان یك دارو به فروش می رفته است.
آیا می دانید لئوناردو داوینچی 10 سال طول كشید تا لب های مونالیزا را نقاشی كند.
آیا می دانید وقتی پاهایتان را آرام بالا بیاورید و به پشت بخوابید در ماسه فرو نمی روید.
آیا می دانید اكثر افراد در كمتر از 7 دقیقه خوابشان می برد!
آیا می دانید یك انسان 8 ثانیه بعد از قطع گردن هنوز به هوش است.
آیا می دانید سالی 500 شهاب سنگ به زمین برخورد می كنند.
آیا می دانید خورشید روزی 126000 میلیارد اسب بخار انرژی به زمین می فرستد.
آیا می دانید كوچك ترین زمین فوتبال ساخته شده یك بیست هزارم یك تار مو است.
آیا می دانید با دویدن می توان مسافر زمان بود و كسری از ثانیه از دیگران بیشتر عمر كرد.
آیا می دانید 56 درصد افرادی كه چپ دست هستند، تایپیست اند.
آیا می دانید برای تولید 1 لیتر بنزین 23.5 تن گیاه در گذشته مدفون شده است.
آیا می دانید هر 1 دقیقه نسل یك موجود زنده منقرض می شود.
آیا می دانید داوینچی با یك دست می نوشت و با دست دیگر نقاشی می كشید.
آیا می دانید گوش و بینی در تمام طول عمر رشد می كنند.
آیا می دانید آب دریا بهترین ماسك صورت است.
آیا می دانید در ساخت برج ایفل 2.5 میلیون پیچ و مهره به كار رفته است.
آیا می دانید بینی انسان قادر به تشخیص 10000 نوع بوی مختلف است.
آیا می دانید انرژی كه خورشید در 1 ثانیه تولید می كند برای مصرف 1 میلیون سال زمین كافی است.
آیا می دانید غیرممكن است كه بتوانید با چشم باز عطسه كنید.
آیا می دانید ما در طول زندگیمان 18 كیلو پوست می اندازیم.
آیا می دانید رنگ مورد علاقه 80 درصد آمریكایی ها آبی است!
آیا می دانید وقتی شخصی در سریلانكا سرش را از طرفی به طرفی دیگر تكان می دهد یعنی "باشه".
آیا میدانستید که اگر کلفتی تار عنکبوت به اندازه مغز یک مداد به هم تنیده میشد میتوانست یک هواپیمای بویینگ سنگین وزن را تحمل کند؟
آیا میدانستید که این حقیقت دارد که به راستی فیل از موش میترسد؟
آیا میدانستید که شلوغ ترین مکان دنیا کندوی زنبور عسل است؟
آیا میدانستید که در حال حاضر 6 میلیون اختراع در جهان وجود دارد که ادیسون با 1094 اختراع رکورد دار است؟
آیا میدانستید که اگر تمام کرات منظومه شمسی را با هم جمع کنیم و سپس آن را دو برابر کنیم باز هم به اندازه کره مشتری نمیشود؟
آیا میدانستید که وسعت کره ماه به اندازه قاره استرالیاست؟
آیا میدانستید که ملخ ها فراوان ترین موجودات بر روی زمین هستند و موجوداتی هستند که در روز دو برابر وزن خود غذا میخورند؟
آیا میدانستید که هر چشم مگس از10 هزار عدسی تشکیل شده است؟
آیا میدانستید که طبیعت سیاره اورانوس بر خلاف زمین است یعنی دو قطبش گرم و قسمت های استوایی آن بسیار سرد است؟
آیا میدانستید که سوسک ها مقاوم ترین موجودات در برابر گرسنگی هستند. آنها میتوانند یک ماه بدون غذا و دو ماه بدون آب زنده بمانند؟
آیا میدانستید که نیروی جاذبه ماه میتواند باعث زمین لرزه شود؟
آیا میدانستید که شیارهاى کف دست کمکی براى بهتر گرفتن اشیاء است؟
آیا میدانستید که لاشخورها قادر به دیدن یك موش كوچك از ارتفاع ۴ كیلومتری میباشند؟
آیا میدانستید که مردم فیلیپین به بیش از ۱۰۰۰ لهجه سخن میگویند؟
آیا میدانستید که مورچه ها هم شمردن بلدند و قدم هایشان را برای مسیر یابی میشمارند؟
آیا میدانستید که مصرف زغال اخته از تنگی عروق خون جلوگیری میكند؟
آیا میدانستید که خورشید در مدار کهکشان شیری با سرعت ۹۰۰۰۰۰ کیلومتر در ساعت حرکت میکند؟
آیا میدانستید که نام قدیم یونان، هلاس برگرفته از هلیوس خدای خورشید بوده است؟
آیا میدانستید که فقط قورباغه های نر قور قور میکنند؟
آیا میدانستید که خرس با تمام سنگینی خود میتواند با سرعت ۵۰ كیلومتر در ساعت بدود؟
آیا میدانستید که افراد باهوش داراى روى و مس بیشترى در موهایشان هستند؟
آیا میدانستید که شكلات بر عصب و قلب سگ تاثیر بد دارد، با کمی شكلات میتوان یك سگ را کشت؟
آیا میدانستید که یک قطره لیكور عقرب را دیوانه میكند و عقرب خودش را نیش میزند و میكشد؟
آیا میدانستید که مایع موجود در نارگیل نارس را میتوان بجای پلاسمای خون استفاده كرد؟
آیا میدانستید که درخت بلوط تا قبل از پنجاه سالگی میوه نمیدهد؟
آیا میدانید نوعی عنکبوت میتواند ۳۰۰ برابر وزنش را بلند کند.
آیا میدانید طول موج نور مرئی بین ۷۰۰ - ۴۰۰ نانومتر است.
آیا میدانید خورشید کوچکترین ستاره دنیا است.
آیا میدانید وقتی به خورشید نگاه میکنید صحنه ۸ دقیقه قبل از آن را مشاهده میکنید.
آیا میدانید مردم فیلیپین به بیش از ۱۰۰۰ لهجه سخن میگویند.
آیا میدانید مسن ترین انسان دنیا با ۱۴۲ سال سن الان در ایران زندگی میکند.
آیا میدانید به گفته صندوق پول جهان ایران در تورم رتبه ۵ جهان است و تا چند سال دیگر ۱ خواهد شد.
آیا میدانید ایران فلاتی به وسعت ۱/۶۴۸/۱۹۵ کیلومتر مربع است.
آیا میدانید گرانترین کفش دنیا ۱ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان است.
آیا میدانید گرانترین سینمای خانگی ۲۱۰ میلیون تومان است.
آیا میدانید گرانترین بلندگوی جهان ۲۱۰ میلیون تومان قیمت دارد.
آیا میدانید گرانترین ساعت دنیا سویسی بوده و ۱ میلیارد تومان است.
آیا میدانید گرانترین ماشین دنیا یک الگانس که با الماس تزیین شده و بیش از ۱ میلیارد است.
آیا میدانید فاصله بین مچ دست تا ارنج برابر با طول کف پا است.
آیا میدانستید ؟ !
آیا میدانستید که بیماری قند اولین عامل کوری در مردم جهان است ؟
آیا میدانستید که شیرینی تنها مزه ای است که جنین در رحم مادر هم می فهمد ؟
آیا میدانستید که زنبور عسل ۵ چشم دارد که ۲ تا اصلی در بغل سر و ۳ تا بر روی سر اون قرار داره ؟
آیا میدانستید که بیست درصد آب شیرین جهان میان آمریکا و کانادا قرار دارد ؟
آیا میدانستید که مورچه در مایکروویو زنده میماند ؟
آیا میدانستید که خوردن ۱ سیب اول صبح، بیشتر از قهوه باعث دور شدن خواب آلودگی میشود ؟
آیا میدانستید که کره زمین از ۱۰۲ عنصر بوجود آمده و این ۱۰۲ عنصر در بدن انسان وجود دارد ؟
آیا میدانستید که در هر ثانیه ۵۰۰۰ بیلیون بیلیون الکترون به صفحه TV برخورد میکند تا تصویر را ایجاد کند ؟
آیا میدانستید که تعداد چینیهای که انگلیسی بلدند، از آمریکاییهای که انگلیسی بلدند، بیشتر است ؟
آیا میدانستید که گرمترین نقطه جهان نقطه ای بنام گندم بریان در کویر لوت ایران با ۷۵ درجه گرما می باشد ؟
آیا میدانستید که استرس تا ۵ برابر سیستم ایمنی بدن را پایین میآورد ؟
آیا میدانستید که حس بویایی خرس تقریبا صد برابر قوی تر از انسان است ؟
آیا میدانستید که دود سیگار موجود در محیط بیشتر از مصرف مواد قندی در پوسیدگی دندانهای کودکان نقش دارد ؟
آیا میدانستید که پروانه ها، چشم های مرکب دارند که تعداد آنها گاهی به هیجده هزار می رسد ؟
آیا میدانستید که در برج ایفل دو میلیون و نیم پیچ به کار رفته است ؟
آیا میدانستید که طول رگهای بدن انسان پانصد و شصت هزار کیلومتر است ؟
آیا میدانستید که زیباترین مجسمه تاریخ ایران مجسمه برنزی نادر شاه افشار است ؟
آیا میدانستید که حس بویایی انسان قادر به دریافت و تشخیص ده هزار بوی متفاوت است ؟
آیا میدانستید که کشور ایران هفدهمین کشور وسیع دنیاست ؟
آیا میدانستید که مرد در قیاس با زن مىتواند حروف ریزترى را بخوانند ولی شنوایى زن بهتر از مرد است ؟
آیا میدانستید که مروارید در سرکه حل می شود ؟
آیا میدانستید که یک پنجم اکسیژنی که مصرف می کنیم توسط مغز مصرف می شود ؟
آیا میدانستید که انسانی با عمر متوسط بیش از ۱۶۳ میلیون لیتر هوا استنشاق می کند ؟
آیا میدانستید که تعداد دهانه های آتشفشان سطح مریخ چهار برابر ماه است ؟
آیا میدانستید که بیش از ۱۵ هزار نوع برنج وجود دارد ؟
آیا میدانستید که پر مصرف ترین دارو در جهان قرص آرام بخش "والیوم" است ؟
آیا میدانستید که سی برابر مردمی که امروزه بر سطح زمین زندگی می کنند، در زیر خاک مدفون شده اند ؟
آیا میدانستید که در یك سانتی متر از پوست شما 12 متر عصب و 4 متر رگ و مویرگ وجود دارد ؟
آیا میدانستید که رشد كودك در بهار بیشتر است ؟
آیا میدانستید که برای اخم کردن باید 43 ماهیچه را به کار گیرید ولی برای لبخند زدن تنها حدود 17 ماهیچه به کار می افتد ؟
آیا میدانستید که هر دو هزار اخم، یک چروک بر روی صورت ایجاد می کند ؟
آیا میدانستید که در هر سال، یک انسان در حدود 6 میلیون و دویست و پنج هزار بار پلک می زند ؟
آیا میدانستید که یک انسان عادی روزانه یک لیتر بزاق دهان ترشح می کند که میزان آن در طول کل عمر او به 10 هزار گالن خواهد رسید ؟
آیا میدانستید که قلب یک انسان معمولی در بازه عمر او در حدود 3 هزار میلیون بار می تپد و 48 میلیون گالن خون را به رگ ها پمپاژ می نماید ؟
آیا میدانستید که اسبها در مقابل گاز اشك آور مصوناند ؟
آیا میدانستید که مساحت دریاچه ارومیه 6 هزار كیلومتر مربع و عمیقترین جای آن 14 متر است ؟
آیا میدانستید که نعناع سكسكه و تنگی نفس را شفا میدهد ؟
آیا میدانستید که در یک بوسه یک دقیقه ای 26 کالری سوخته می شود ؟
آیا میدانستید که افراد باهوش داراى روى و مس بیشترى در موهایشان هستند ؟
آیا میدانستید که جوانترین پدر و مادر جهان یک زوج ۸ و ۹ ساله بودند ؟
آیا میدانستید که نخستین رمانى که توسط ماشین تایپ نوشته شد، تام سایر بود ؟
آیا میدانستید که ایرانی ها روزانه بطور متوسط حتی نصف استکان هم شیر نـمیخورند ؟
آیا میدانستید که بیشتر سردردهای معمولی از کم نوشیدن آب میباشد ؟
آیا میدانستید که ایرانیان در آمریکا فرهیخته ترین افراد جامعه آمریکا هستند ؟
آیا میدانستید که مورچه ها هم شمردن بلدند و قدم هایشان را برای مسیر یابی میشمارند ؟
آیا میدانستید که مصرف زغال اخته از تنگی عروق خون جلوگیری میکند ؟
آیا میدانستید که در امریکا پول از کاغذ درست نشده بلکه از کتان ساخته شده است ؟
آیا میدانستید که والت دیسنی از موش می ترسید ؟
آیا میدانستید که عمر سنجاقكها تنها 24 ساعت می باشد ؟
آیا میدانستید که سردترین نقطه بدن کف پا و با دمای 3 درجه سانتیگراد است ؟
آیا میدانستید که جنین انسان میتواند بعد از هفته هفدهم خواب ببیند ؟
آیا میدانستید که قدرت بینایی جغد 82 برابر قدرت بینایی انسان است ؟
آیا میدانستید که اگر انسان 15 درصد آب بدن خود را از دست بدهد ممکن است بمیرد ؟
آیا میدانستید که شانس شبیه بودن دو اثر انگشت، یک به 64 میلیارد است ؟
آیا میدانستید که تنها حیوانی که نمیتواند شنا کند، شتر است ؟
آیا میدانستید که شیشه در ظاهر جامد به نظر میرسد ولی در واقع مایعی است که بسیار کند حرکت میکند ؟
آیا میدانستید که هر عنکبوت تار مخصوص به خود را دارد و تارهای آنها هرگز شبیه به هم نیستند ؟
آیا میدانستید که مار ناشنواست و به وسیله ارتعاشات دریافتی از زمین میتواند محیط اطراف خود را درک کند ؟
آیا میدانستید که نظیر اثرانگشت، اثر زبان هر شخص نیز متفاوت است ؟
آیا میدانستید که چرا با وجود شور بودن اشک چشم، چشم ما هنگام گریه کردن نمیسوزد ؟
جالب است که وقتی کمی از آب شور دریا به چشم ما میخورد، چشممان میسوزد، اما هنگام گریه این طور نمیشود. دلیل این اتقاق یک اصل علمی طبیعت است:
وقتی دو مایع مقدار نمک یا به اصطلاح شوری یکسان نداشته باشند، به محض اینکه با یکدیگر برخورد میکنند، مایعی که نمکش کمتر است سعی میکند به طرف مایعی که نمک بیشتری دارد حرکت کند.
آب دریا حدود شش برابر شورتر از آب موجود در سلولهای چشم ماست. وقتی آب شور دریا به چشم ما میخورد، آب درون سلولهای چشم به طرف آب شور دریا حرکت و به بیرون تراوش میکنند. بنابراین سلولهای چشم خشک میشوند و ما احساس سوزش چشم میکنیم. اما هنگام گریستن این اتفاق نمیافتد، چون مقدار نمک اشک، درست به اندازه نمک آب سلولهای چشم است و آب درون سلولها سر جایشان باقی میمانند و چشم ما دچار سوزش نمیشود.
اسامی مستعار تعدادی از شخصیتهای سیاسی، هنری و ادبی ایران
در جدول زیر اسامی مستعار تعدادی از شخصیتهای سیاسی، هنری و ادبی ایران درج گردیده که مشاهده آنها خالی از لطف نیست.
ردیف
نام مستعار
نام اصلی
۱
آغاسی
نعمت الله آزموده
۲
ابی
ابراهیم حامدی
۳
ارد بزرگ
مجتبی شرکاء
۴
الهه
بهار غلامحسینی
۵
امیر کبیر
تقی فراهانی
۶
اندی
آندرانیک مددیان
۷
ایرج
حسین خواجه امیری
۸
ایرج راد
اکبر حسنی راد
۹
بابا شمل
رضا گنجه ای
۱۰
باقرخان
باقر تبریزی
۱۱
بدیع الزمان فروزان فر
محمدحسین بشرویه ای
۱۲
بزرگ علوی
مجتبی علوی
۱۳
بهروز وثوقی
خلیل وثوقی
۱۴
پرویز یاحقی
پرویز صدیقی پارسی
۱۵
پروین اعتصامی
رخشنده اعتصامی
۱۶
پریسا
فاطمه واعظی
۱۷
پوران
فرح دخت عبّاسی طاقانی
۱۸
ثریا قاسمی
مولود ملا قاسم
۱۹
جبار باغچه بان
میرزاجبار عسگرزاده
۲۰
حافظ
شمسالدین محمدشیرازی
۲۱
حمیرا
پروانه امیرافشاری
۲۲
خواجه نصیرالدین طوسی
ابوجعفر محمدبن محمدبن حسن طوسی
۲۳
دلکش
عصمت باقرپور بابُلی
۲۴
ذبیح الله منصوری
ذبیح الله حکیم الهی دشتی
۲۵
ر.اعتمادی
رجبعلی اعتمادی
۲۶
رضا شاه
رضا سوادکوهی
۲۷
رهی معیری
بیوک معیری
۲۸
ستار
عبدالحسن ستارپور
۲۹
ستارخان
ستار قره داغی
۳۰
سعدی
مُصلِحالدین مُشرفبنعَبدُالله
۳۱
سلمان فارسی
روزبه
۳۲
سندی
شهرام آذر
۳۳
سوسن
گلاندام طاهرخانی
۳۴
سیروس گرجستانی
علی اکبر محمدزاده گرجستانی
۳۵
سیمین بهبهانی
سیمین خلیلی
۳۶
شهریار
محمدحسین بهجت تبریزی
۳۷
شیرین بینا
شیرین صدق گویا
۳۸
صائب تبریزی
میرزا محمدعلی
۳۹
عبدالکریم سروش
حسین حاج فرجاللهدبّاغ
۴۰
عطار نیشابوری
فریدالدین ابوحامد
۴۱
فرح پهلوی
فرح دیبا
۴۲
فروزان
پروین خیربخش
۴۳
کمال الملک
محمد غفاری
۴۴
گلاب آدینه
گلاب مستعان
۴۵
گوگوش
فائقه آتشین
۴۶
گوهر مراد
غلامحسین ساعدی
۴۷
م.الف.بهآذین
محمود اعتماد زاد
۴۸
م.امید
مهدی اخوان ثالث
۴۹
مرضیه
اشرف السادات مرتضایی
۵۰
معین
نصرالله معین
۵۱
ملک الشعرا
محمدتقی بهار
۵۲
مهستی
افتخار ددهبالا
۵۳
میرداماد
میر برهان الدین محمد باقر استرآبادی
۵۴
میرزاده عشقی
سیدمحمدرضا کردستانی
۵۵
نادرشاه
نادرقلی
۵۶
نادره
حمیده خیرآبادی
۵۷
نسیم شمال
سید اشرف الدین گیلانی
۵۸
نلی
شمسی اشتری
۵۹
نیما یوشیج
علی اسفندیاری
۶۰
هایده
معصومه ددهبالا
هر کدومو خواستی کپی کن ( تمام شکل های یاهو)
![]() |
:cry: | ![]() |
:where: |
![]() |
:lol2: | ![]() |
:flower2: |
![]() |
:stop: | ![]() |
:brunt: |
![]() |
:heart4: | ![]() |
:confused3: |
![]() |
:eyeglass: | ![]() |
:presuming: |
![]() |
:wink3: | ![]() |
:jester: |
![]() |
:fly: | ![]() |
:look: |
| :thumb2: | ![]() |
:heart: | |
![]() |
:angry3: | ![]() |
:look2: |
![]() |
:bee: | ![]() |
:bye2: |
![]() |
:dog: | ![]() |
:tongue3: |
![]() |
:money: | ![]() |
:yeah: |
![]() |
:cry2: | ![]() |
:no3: |
![]() |
:heart3: | ![]() |
:shriek: |
![]() |
:bomb: | ![]() |
:cigar: |
![]() |
:biggrin2: | ![]() |
:king: |
![]() |
:blush2: | ![]() |
:sneer: |
![]() |
:fidgety: | ![]() |
:headphone: |
![]() |
:tongue4: | ![]() |
:crazy: |
![]() |
:chmdnm3: | ![]() |
:punch2: |
| :thumb3: | ![]() |
:grimace: | |
![]() |
:victorious2: | ![]() |
:angel: |
![]() |
:chmdnm2: | ![]() |
:whistler3: |
![]() |
:devil2: | ![]() |
:jumpyer: |
![]() |
:plaudit2: | ![]() |
:lol3: |
![]() |
:rip2: | ![]() |
:jubilation: |
![]() |
:friend: | ![]() |
:kiss: |
![]() |
:fighter2: | ![]() |
:star: |
![]() |
:devil: | ![]() |
:plaudit: |
![]() |
:oh2: | ![]() |
:flower: |
![]() |
:D | ![]() |
:nmdnm: |
![]() |
:fighter: | ![]() |
:jubilation2: |
![]() |
:punch: | ![]() |
:chmdnm: |
![]() |
:whistler2: | ![]() |
:angry2: |
![]() |
:victorious: | ![]() |
:friend2: |
![]() |
:pray: | ![]() |
:heart2: |
![]() |
:no2: | ![]() |
:talky: |
![]() |
:) | ![]() |
:lol: |
![]() |
:mellow: | ![]() |
:( |
![]() |
:exclamation: | ![]() |
:question: |
![]() |
;) | ![]() |
:cool: |
![]() |
:blush: | ![]() |
:huh: |
![]() |
:ph34r: | ![]() |
:confused: |
![]() |
:oh: | ![]() |
:rip: |
![]() |
:stare: | ![]() |
:confused2: |
![]() |
:huuh: | ![]() |
:wink2: |
![]() |
:no: | ![]() |
:dribble: |
![]() |
:doh: | ![]() |
:bye: |
![]() |
:angry: | ![]() |
:ok: |
![]() |
:whistler: | ![]() |
:plz: |
| :thumb_no: | :thumb: | ||
![]() |
:wubpink: |
اگر adsl ندارین نرین ولی اصلا خیلی باحاله از سوتی بگیر تا .....
باغ وحش انساني
باغ وحش انساني
درست يک ماه پيش در يک جلسه اضطراري گروهي از دانشمندان و محققين کشورهاي مختلف دور هم جمع شدند تا تغييري را که به تازگي جامعه بشري با آن روبرو شده بود را مورد بررسي قرار دهند و براي حل اين مشکل راه حل مناسبي پيدا کنند. هر چند اين تغيير چهره به مذاقشان خوش نيامده بود و پشت سر هم دستورات پيگيري و حل مشکل را صادر مي کردند .
من يک محقق و دانشمند در علم انسان شناسي هستم و طبيعتا در جلسه ماه قبل حضور داشتم . رئيس جلسه که يک محقق چيني و فوق تخصص در علم ستاره شناسي بود عقيده داشت افسانه هاي قديمي به حقيقت پيوسته اند و براي اثبات ادعاي خود صحبتهايش را اينگونه ادامه داد :" بودا الهه اي است که بسياري از کشورها به او معتقدند در افسانه ها آمده هنگامي که بودا تصميم مي گيرد اين جهان را ترک کند از همه حيوانات مي خواهد که براي وداع با او جمع شوند و بودا به نشانه تشکر و قدرداني دوازده سال را به ترتيب ورود حيواناتي که دعوت او را قبول کرده بودند به نام آنها نامگذاري مي کند. چيني ها عقيده دارند حيواني که بر سال تولد ما حکمراني مي کند نفوذ عميقي بر زندگي ما خواهد داشت و جمله معروف -حيواني که در قلب شما پنهان است - بر همين مبنا گفته شده ، ما عقيده داريم که کشورها نيز تحت تاثير علائم قمري قرار دارند و فعاليتها و طريقه انتخاب متحدين و نوع حکومتشان با خصوصيات علائم قمري تولد آن حکومت و سرزمين مطابقت دارد . مثلا کشور ما چين در سال گاو شکل گرفت و در نتيجه ي کار و فعاليت طاغت فرسا و فداکاري ملتش پيشرفت زيادي تا کنون کرده است."
محقق و دانشمند هندي نيز با تائيد سخنان همکار چيني خود به اين موضوع اشاره کرد که تقويم غربي که بر پايه حرکات خورشيدي ايجاد شده کاملتر است اما تقويم شرق در ثبت و تغييرات فصلي و رشد ونمو گونه هاي حياتي در جهان دقيق تر است و شايد با تحقيق در مورد سالنامه هاي قمري و خورشيدي و همينطور افسانه هاي ملل پيشين بتوان علت بوجود آمدن اين تغيير را پيدا کرد .
صحبتهاي آنان و چند تن از دانشمندان ديگر مرا به اين فکر وا داشت که براستي چرا بايد اين تغيير صورت بگيرد!در حالي که خود جواب پرسشم را در نتايج تحقيقاتم پيش رو داشتم ولي با اين حال برايم عجيب بود که انسانها چگونه تا به حال با حيوان دروني خويش زندگي مي کردنند و حال که اين حيوان دروني خود را نشان داده است چرا اينقدر آنها را به وحشت و تکاپو انداخته تا آنجا که تمام تلاش خود را براي پنهان کردن چهره هاي واقعيشان بکار
مي گيرند .
وقتي نوبت به من رسيد تا نتيجه تحقيقاتم را اعلام کنم ، از جايم بلند شدم و با نگاهي به انسانهاي دانشمند و متفکري که چهره هاي حيواني شان براستي برازنده آنها بود با زدن لبخندي صحبتهاي خود را شروع کردم:"دوستان و همکاران عزيز شايد از شنيدن مسئله اي که مي خواهم عنوان کنم تعجب کنيد ولي واقعيت همين است هر چند تلخ و دور از ذهن به نظر مي رسد . اطلاعاتي که من از ماهواره هاي فضايي و همينطور نتايج آزمايشات ژنتيکي و اطلاعات هواشناسي فوق پيشرفته بدست آورده ام و جمع بندي تحقيقاتي که در سالهاي گذشته بروي حيوانات و انسانها انجام شده ، همه به من کمک کرد تا علت اصلي اين تغيير ناگهاني را در يابم . مواد شيميائي بسيار خطرناکي که توسط يکي از کشورها توليد مي شده بر اثر سهل انگاري مسئولين اين پروژه خطرناک براي اطمينان از قدرت تخريب آن در سيارات ديگر و براي پايين آوردن هزينه ها در همان سفينه اي که ژنهاي حيواني را براي کشت سلولي و توليد مثل به سياره مشتري منتقل مي کرده است جا سازي شده و ژنهاي ارتقاع يافته بدين صورت آلوده
شده اند و همکاران دانشمند ما بالا فاصله بعد از مطلع شدن از اين موضوع سفينه را منهدم مي کنند و ژنهاي فعالي که در اثر مجاورت با مواد شيميايي قوي تر شده اند با اولين بارش به سطح زمين بازگشته و وارد آب شربي مي شوند که در پشت سدها نگه داري ميشده و تمام آبهاي شيرين مقادير زيادي از اين ژنها را در خود ذخيره کرده اند که تصفيه آب هم هيچ تاثيري در اين روند نگذاشته در نتيجه ما با آشاميدن آب اين ژنهاي موزي را وارد بدن خود کرده ايم و جالب تر اين است که هر کس ژني را که با خصوصيات دروني اش سازگاري بيشتري داشته جذب نموده و تغيير شکل داده است ، به همين سادگي..."
براي دقايقي سکوت همه جا را فرا گرفت من نيز با خيالي آسوده در جاي خود نشستم و به تاثير گفته هايم در صورتهاي حيواني آنها خيره شدم . يکي از همکاران دانشمند رو به من کرد و پرسيد:" يعني شما مي گوئيد ما به اصل خود
باز گشته ايم؟ ولي اين غير ممکن است همه ما بخوبي ميدانيم که اصل ماو انسانها ريختهاي اوليه از نسل ميمونها بوده اند و تغييري که ما شاهد آن هستيم تبديل شدن چهره هاي انساني به شکل حيوانات مختلف است، حتي نظريه دانشمندان چيني و هندي نيز با واقعيت امر تفاوت دارد چون جامعه بشري يک باغ وحش تمام وعيار شده ...در اين مورد چه چيزي مي توانيد بگوئيد ؟"
من به همکارم که شباهت زيادي به ميمونها پيدا کرده بود رو کردم وگفتم:
"اشکال شما همين است که همه چيز را مي خواهيد از ديد علمي بررسي کنيد ، ولي تغييري که صورت گرفته يک دليل مي تواند داشته باشد آن هم نه علمي است و نه فلسفي بلکه با باطن انسانها سنخيت دارد و خود شما ومن بخوبي مي دانيم که تمايلات حيواني هر يک از ما تا چه حد در زندگي روزمره مان نقش دارد و رفتارهاي حيواني انسانها چيزي است که ما قرنها شاهد آن بوده و هستيم ، پس چه چيز به نظر شما اينقدر باورنکردني مي آيد ؟ اينکه اين تغييرات باعث شده باطن و ظاهر انسانها يکي شود ؟..."
باز هم سکوت همه جا را فرا گرفت. نمي دانم چرا همه اين تغيير را نابود کننده جامعه بشري مي دانستند . باگذشتن از قرن بيستم وقت آن شده بود که تغييري عظيم صورت بگيرد ، حالا ديگر رئيس جمهور آن کشور به اصطلاح حامي حقوق بشر
نمي توانست مردم جهان را تحت تاثير سياستهاي بي شرمانه ي خود قرار دهد زيرا همه مي دانند که يک کفتار به انتظار مي نشيند و جدال حيوانات ديگر را تماشا مي کند تا در آخر از لاشه ي حيوان شکست خورده شکم خود را سير کند، پس نبايد تعجب کنيم که همين کفتار از حيوانات متجاوز و درنده خوئي که خون بيگناهان را بر زمين مي ريزند دفاع ميکند و ببرها و يوزپلنگهاي وحشي که چنگ و دندان براي پاره کردن شکم آهوها و بره ها تيز کرده اند را به جهانيان گربه هاي ملوس بي خانمان معرفي مي کند.
حالا که چهره هاي واقعي انسانها باطن زشت و پليدشان را به نمايش گذاشته همه مثل حيوانات نمونه رفتار مي کنند ، واقعا که خنده دار است.در پايان جلسه قرار بر اين شد که تحقيقات گسترده اي براي حل اين مشکل انجام شود و کشورها براي پيدا کردن راه حل مناسب با يکديگر همکاري همه جانبه داشته باشند.
مي خواهم نتيجه تحقيقاتم و همچنين راه حل مشکل تغيير شکل چهره هاي انساني به حيواني را در اين اوراق يادداشت کنم و فعلا قصد ندارم کليد حل اين ماجرا را در اختيار ديگران بگذارم حتي خودم هم نمي خواهم از آن استفاده کنم زيرا به چهره ي خرگوش مانند خود عادت کرده ام . خرگوش پيري مثل من حق اين را دارد که باقيمانده ي عمر خود را با ديدن باغ وحش انساني سرگرم باشد،از اينکه بعد از اين همه سال چهره هاي واقعي دوستان و آشنايان خود را مي بينم لذت مي برم.همسرم که چهره اش مانند اسبها شده همين ديروز با آب و تاب تعريف مي کرد که خواهرش با چهره خوک مانندش چنان رفتار پسنديده اي با او داشته که باورش براي همسرم مشکل بوده است ولي من از ديدن همسايمان که شبيه بوقلمونها شده اصلا تعجب نکردم چون هميشه معتقد بودم که او يک بوقلمون به تمام معنا است.
پسر کوچکي که من وهمسرم به فرزندي قبول کرده بوديم با چهره اش که شبيه توله سگهاي بازيگوش شده بود روي چمنها به اين سو آن سو مي پريد و با توپش بازي مي کرد و من از پنجره اتاق کارم او و همينطور همسايه هاي ديگرمان را مي ديدم که با چهره هاي حيواني از کنار يکديگر مي گذشتند و با صميميت خاصي حال يکديگر رامي پرسيدند.
انسانهاي حيوان صفت يا حيوانات انسان نما، چه فرقي مي کند؟ مهم اين است که انسانها با چهره هاي حيواني بيشتر ار مغز خود استفاده مي کنند،آن هم نه براي نابود کردن يکديگر بلکه براي رام کردن و دوستي مسالمت آميز با حيوانات درنده ي ديگر. شايد ما به عقب برگشته باشيم و اصالت انسانيمان از دست رفته باشد ولي حداقل اين امکان به ما داده شده که از نو شروع کنيم و از دو چهره بودن دست برداريم و همان کسي باشيم که هستيم . مسلما حيوانات براي زياده خواهي يکديگر را نابود نمي کنند و بسياري از غرايظ آنها از ما انسانها قابل قبول تر است. ما بايد از اين فرصت بخوبي استفاده کنيم ، ژنهاي حيواني تکامل يافته با مقاومتي که در اثر تماس مواد شيميائي پيدا کرده اند و ساختار نامرئي که با هيچ ميکروسکپي ديده نمي شود تا چند سال بيشتر در بدن ما دوام نخواهند داشت و بعد از اينکه مقاومت اين ژنها از بين برود آنها از بدن ما خارج خواهند شد ، براي همين مي خواهم تا اين تغيير شکل صورت نگرفته انسانها در اين مدت کوتاه چهره هاي واقعي يکديگر را به خاطر بسپارند.
وقتي روبروي آينه مي ايستم به اين واقعيت پي مي برم که آينه براي اولين بار است که حقيقت وجودي مرا نشان مي دهد و در تمام اين سالها آينه نيز به انسانها چهره هاي دروغين آنها را نمايش مي داده و انسانها با باور اينکه کسي چهره واقعي شان را نمي بيند هر چه مي خواستند مي کردند.
حالا که ديگر پرده ها کنار رفته اند کسي نمي تواند به ديگري دروغ بگويد و تظاهر ما به انسان بودن ديگر فايده اي ندارد ، شايد روزي که انسانها
چهره هاي انساني خود را باز يابند همانگونه که در گذشته بودند رفتار کنند،شايد هم اين تغيير به آنها درس عبرتي بدهد که تا زنده اند آن را فراموش نکنند.در هر صورت خرگوش پيري مثل من بعد از اينکه چهره انساني خود را باز يابد نيز هويج را از برنامه غذايي خود حذف نخواهد کرد، اين را من مطمئن هستم ...همانطور که از کم شدن مقاومت ژنهاي حيواني به مورور زمان در بدن انسانها مطمئنم.
اشباح
اشباح
تمام تنش مي سوخت ، انگار ميان ديوارهاي سنگي محبوسش کرده بودند ، صداي باد و صداي غرّش مردي که در ميان صداي باد به زوزه ي گرگ مي مانست و صداي به هم خوردن شاخه هاي درختان که در ميان همهمه گم مي شد ، سرش را به زحمت چرخاند ، چيزي دور سرش مي چرخيد و مي رقصيد !
اشباح ... اشباح ... اشباح ...
انگار خواب مي ديد ، سرش سنگين شده بود . صداي جيغ و هياهوي شاخه ها در يک لحظه قطع شد ، سفيدي مه را در اطرافش احساس کرد ، اما زمين سراسر گل بود و او در ميان گلها دست و پا مي زد ، با صدايي که حتي خودش هم نمي شنيد به گوش مردم شهر فرياد مي زد : " کمک ، کمکم کنيد ... شما را به هر آنچه مي پرستيد کمکم کنيد ! " سوزش بدن ، زوزه ي مرد و صداي باد فريادش را خفه کرده بود .
چشمانش را به آن سمت که مرد ايستاده بود لغزاند ، او را ديد که با چشماني دريده و خون آلود ، لباني گوشتالو که کف سفيد کشداري از آن تراوش مي شد و شلاّق بلندي در دست جلو مي آيد ، خود ابليس مي نمود ، يا نه نگهبان جهنم ، با همان هيبت و دژخيمي .
زن از ترس قالب تهي کرده ، کم مانده بود از شدت وحشت نفسش قطع شود ، ناله هايش به خس خس تبديل شده بود ، ياراي حرکت نداشت و احساس مي کرد کمي بعد خواهد مرد !
مرد به سراغش آمد ، يک قدم مانده بود به او برسد ، آن يک قدم را هم برداشت ، قصد حمله داشت ...
همهمه در يک لحظه خوابيد و صداي کرنش اتومبيل گران قيمتي که سر چهار راه ترمز کرد او را به خود آورد ، صداها در گوشش زنگ مي زدند ، حال خودش را نمي فهميد ، حالتي گنگ و از خود بيخود ؛
جمعيّت اما دور مي شد ، دورتر و دورتر ، کمي بعد دوباره آنها را ديد ، اشباح سياه شناور در سفيدي مه ، خيلي دير وقت بود ، سرش را از روي پله ي سنگي خانه ي مجللي که مي گفتند از آن يکي از نمايندگان مجلس است بلند کرد ، سرش پر از باد شده بود ، پر از نکبت بود ، از خودش و از تمام آدمهايي که مي شناخت يا حتي نمي شناخت بيزار و منزجر بود .
تک و توک اتومبيلي از آن خيابان رد مي شد . مثل يک دلمه ي کلم پيچ خودش را دور ملحفه اي تکه پاره که تنها دار و ندارش بود ، لوله کرده بود ، اوايل پاييز بود و هوا سوز داشت ، تنش مي لرزيد.
پلکهايش داشت سقوط مي کرد ، اما مي ترسيد که دوباره کابوس ببيند . اين کابوس و هزاران کابوس از اين بدتر نشخوار هر شبش بود . ديگر از شب ماندن توي خيابان وحشت زده نبود . سالهاي زيادي بود که سنگفرش خيابان نقش قالي زير پايش و آسمان سقف رنگين خانه اش شده بود و آب و نانش را هوسبازان شهر در ازاي مشتي هوس تامين مي کرند .
روزي که به خيابان پا گذاشت ، چهارده سال بيشتر نداشت . مادرش مرده بود و پدرش ترياکي شش دانگي بود که شب و روزش را در بيقوله ها سپري مي کرد ، يک خواهر بزرگتر هم داشت که پدر او را در قبال چندرغاز براي کلفتي فرستاده بود به يک خانه ي بزرگ در شمالي ترين نقطه ي شهر و بعد همه ي آن کاغذها را صرف آتش زدن زندگي نکبت بارش کرده بود . و حالا بعد از سه سال نوبت او بود که دستش را در دست يک پيرمرد شست ساله که بغير از زن اولش ، چهار زن صيغه اي ديگر داشت بگذارد و براي هميشه شر او را از سرش کم کند . همه کاري کرد تا پدر پشيمان شود ، به پايش افتاد و تا صبح التماسش کرد ، در عوضش مشت و لگد بود که از پدر پاسخ گرفت . پدرش چند روز بود که مواد استعمال نکرده بود ، گيج گيج بود ، نه چيزي مي شنيد و نه چيزي مي فهميد . فردا صبح وقتي کوفته از مشت و لگد ديشب پدر چشم باز کرد ، صداي او را شنيد که با کسي حرف مي زند ، تن خسته و کوفته اش را تا جلوي پنجره کشيد . از صحنه اي که ديد قلبش فرو ريخت ، پدر دم در خانه داشت او را در ازاي يک مشت پول معاوضه مي کرد و خريدار پيرمرد شکم گنده اي بود که با چشماني هوسباز که حتي گرد پيري هم چيزي از آتش شهوتش کم نکرده بود ، به داخل خانه سرک مي کشيد .
پدر در حالي که از شدت خماري روي پا بند نبود ، با عزّت و احترام او را به خانه راهنمايي کرد . دخترک تنها کاري که توانست انجام دهد اين بود که چادر کهنه و رنگ و رو رفته اش را به سر کند تا تمام آنچه از زيبايي و جواني نصيب داشت زير آن مدفون کند ، درست مثل آرزويي که براي هميشه حفر شود !
مرد با ديدن دخترک لبخندي موذي و برنده روي لبان کلفت و قاچ قاچش نشست ، چرا که خوب مي دانست در اين معامله ي پر سود چه کالاي گران قيمتي نصيبش شده ...
صورت دخترک گرگرفت و گونه ي برجسته اش سرخ شد ، چشمان معصومش آبستن اشک شد ، ولي غم راه گلويش را مسدود کرده بود . احساس نفرت سراسر وجودش را پر کرد ، اما راه گريزي نداشت ، پدر دستش را در دست پيرمرد گذاشت و او را روانه ي ماتم سرا کرد ؛ پيرمرد پشت فرمان وانت نيسان قديمي اش نشست ، شکم ورقلمبيده اش به قدري بزرگ بود که به زور پشت فرمان جا گرفت و دخترک مثل نوعروسان بخت برگشته با چادر کهنه و سياهي که همرنگ بختش بود ، مات و مبهوت از بازي سرنوشت کنار دست داماد نشست .
ماشين که حرکت کرد ، تصوير پدر را در آيينه ي بغل ديد که در هم شکست ، مثل يک چيني شکسته و خرد شده و بعد در هجوم سايه ها متلاشي شد ، و از همان وقت بود که " پدر " ديگر هيچ معنايي را در ذهن او متبادر نکرد و او براي هميشه اين واژه را فراموش کرد.
هنوز مسافتي نرفته بودند که مرد ماشين را متوقف کرد ، هنوز همان خنده ي موذي را به لب داشت ، بي هيچ حرفي رفت و تمام درها را پشت سرش قفل کرد . وقتي برگشت يک مشت خرت و پرت زده بود زير بغلش که معلوم بود خريد عروسي اش است ، چند خيابان جلوتر او را پيش يک محضر دار آشنا برد ، يک بسته اسکناس روي ميز گذاشت و حاج آقا صيغه ي محرميت را جاري کرد !
شب سياه و تاري بود ، چشمان پر اشک دخترک قلب پيرمرد را به رحم نمي آورد ، تنش هنوز از ضرب دستان پدر درد آلود بود که گرفتار دستان خشن و بازيگوش پيرمرد شد ، راه فراري نبود و تا صبح هم راه درازي مانده بود ...
خروس خوان بين گرگ و ميش هوا ، که صداي نعره ي خرناسه ي پيرمرد تمام فضاي اتاق را پر کرده بود ، دامن لگدمال شده اش را به همراه چادر کهنه و تمام پولي که در جيب پيرمرد بود ، برداشت و به سمت سرنوشتي نامعلوم راهي شد ...
حالا پس از گذشت اين همه سال و دردي که سراسر وجودش را پر کرده بود ، در بيداري هم آن اشباح را مي ديد . مه سفيدي همه جا را پر کرده بود و باز صداي همهمه به گوش مي رسيد .
دلش مي خواست اينبار به جاي آن اشباح سياه و آن مرد جهنمي ، شبه نوراني يک زن پاک از جنس خودش را ببيند که براي او بال پرواز به ارمغان مي آورد ؛ ولي باز هم اشباح سياه بودند که او را در خود مي فشردند ، و آنقدر او را فشردند که گفت : " اينبار خواهم مرد ! "
کم کم صبح شد ، اشباح ناپديد شدند . مردم از خانه هاشان به بيرون سرازير مي شدند . خيابان شلوغ شد . چند سرباز با باتومي که در دست داشتند ، او را از جلوي در خانه ي مرد سرشناس شهر دور کردند ، مثل مگسي که از روي شيريني مي پرانند .
ضعف شديدي بر بدنش چيره شده بود . ضعف از پيري و سوط، هاضمه ناتوان و خميده اش کرده بود . جمعيت او را به جلو هل مي داد و او بي هدف با نگاهي که در نور صبحگاهي رنگ مي باخت اطرافش را مي نگريست و پيش مي رفت ، کمي جلوتر ته مانده ي سيگار روشني را از کف خيابان برداشت ، چند پک زد و دود آنرا قيلاج قيلاج در هوا نقاشي کرد ، ديگر ياراي ايستادن نداشت ، خودش را به گوشه ي ديواري رساند . همانجا کنار ديوار چمباتمه زد و بي حرکت ماند . صداي ضربان قلب خسته اش را مي شنيد که مثل يک ساعت زنگ زده ي قديمي کار مي کرد ، صدا هر بار کندتر و کندتر و ضعيفتر و ضعيفتر مي شد ، تا اينکه ؛ سکوت ! ...
سيگار مصرف شده از گوشه ي لب ورم کرده اش به زمين افتاد و او مات و بي حرکت به سنگفرش کف خيابان زل زد ! رهگذران سکه هاي پنج توماني و ده توماني به دامانش مي ريختند ، آنها نمي دانستند که اشباح او را با خود برده اند ...
آدم مدل 47
آدم مدل 47
کلافه از گرما، رو به سمت تاکسيها و مسافرکشها، با صدايي نه چندان بلند ميگفت: " حسنآباد".
يک پيکان که شايد رنگ اصلياش طوسي بود، ايستاد. وقتي در عقب را باز کرد، قبل از اينکه درست و کامل روي صندلي بنشيند، از ذهنش گذشت: "پيکان مدل 47" و خودش هم ندانست چرا 47 و نه سالي ديگر، شايد براي اينکه اين عبارت را قبلا از زبان ديگران شنيده بود.
راننده در آن گرما، کلاه شاپويي بر سر داشت و از توي آيينهي زنگار گرفته و کدر نميشد تشخيص داد که پير است يا جوان.
تمام چيزهايي که در داخل، تزئينات ماشين را تشکيل ميدادند، به نحو غريبي غبار گرفته و تار به نظر ميرسيدند؛ تسبيحهايي که به شکل آزاردهندهاي، دور آيينهي جلو، در هم گره خورده بودند، پاره قاليچهاي که بين دو صندلي جلو براي مهيا کردن محلي براي نشستن مسافر، کنار دست راننده پهن شده بود، کهنه پارهاي که روي داشبورد قرار گرفته بود و بعضي چيزهاي ديگر که او نميدانست، هستند و چه مصرفي دارند. باز از ذهنش گذشت: "پيکان مدل 47".
روشن بود که ماشين، مجوز ورود به طرح ترافيک ندارد. به جز او يک زن ديگر هم در صندلي عقب نشسته بود، لابد براي مسافتي به کوتاهي مسافتي که او قرار بود طي کند. دوباره، اين بار نه از آينه، به راننده خيره شد تا سن و سالش را تشخيص دهد؛ کلاه و کت او هماهنگي خوبي با فضاي داخل ماشين داشت و حتي چهرهاش، که نميشد تشخيص داد جوان است يا پير.
با خود فکر کرد به بيچاره مردي که براي تامين معاش، با گرفتن کرايههاي چند ده توماني، خطر ضربهي چند هزار توماني را به جان ميخرد و وارد طرح ترافيک ميشود. فکر کرد که کاش ميتوانست براي اين بيچاره مرد کاري بکند، هر چند که جز دادن يک کرايهي 75 توماني، کاري از دستش بر نميآمد.
به مقصد نزديک ميشد، کيفش را براي پيدا کردن پول خرد گشت و يک دويست توماني پيدا کرد. قبل از پياده شدن، دويست توماني را به راننده داد و پس از پياده شدن لحظاتي ايستاد تا بقيهي پولش را بگيرد. قصد شمردن سکههايي را که گرفته بود نداشت، اما به نظرش رسيد که آنها کمتر از آني هستند که بايد باشند. قبل از آنکه فرصت واکنش داشته باشد، ماشين با سرعتي که از پيکان مدل 47 انتظار نميرفت، از او دور شد.
به پنج سکهي ده توماني کف دستش، لبخندي زد و گفت: "آدم مدل 47".
حمام شاعران
وقتی سوار بر تاب هستی چند بار جلو ميروی، چند بار برميگردی پس هر بار که جلو ميروی و نمی افتی يه نعمت است و وقتی به عقب ميروی و باز هم نمی افتی يه نعمت، و اين که هنگام پياده شدن و سوار شدن نمی افتی يک نعمت ديگر است. پس کلا در تاب بازی سه نوع نعمت داريم جلو، عقب، سوارشدن و پياده شدن. که کلا هزاران نعمت در يک تاب بازی خدای عزوجل به ما عطا ميکند. خدايا دست شما درد نکند.
(( منت خدای را عزوجل که لطفش موجب قربت است و به شکر اندرش مزيد نعمت هر نفسی که فرو می رود ممد حيات است و چون بر می آید مفرح ذات پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شکری واجب.))
دمت گرم ويکی سعدی پنجاه سال پدر خودش را در آورد سه، چهار تا کتاب بيشتر بيرون نداد. تو يک سال وبلاگ ساختی تازه يک عالمه نظر هم برات می گذارند. در کل ايول.
(( ای که پنجاه رفت و در خوابی باش تا همين پنج و شش يابی ))
ای ساقی بيا آب بريز تو ليوان که تشته هستيم. تو واقعا فکر کردی عشق آسان هست ساقی جان؟ نه اين خبرها نمی باشد. اولش آسان می باشد، بعدش سخت ميشود که بلا نسبت همچون نجابت اسب در آن می مانی.
(( الا يا ايها ساقی ادر کاسا و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها ))
تا کنون صدای نی را شنيده ای؟ همان فلوت خودمان. يک نی بود خيلی پسر خوبی بود اما مادر و پدرش دست بر قضا با هم تفاهم نداشتند و از يکديگر جدا شدند و هر کدام رفتند به سر کار خودشان. آقا نی قصه ی ما ناراحت شد و از اين جدایی شکايت کرد.
(( بشنو از نی چون حکايت ميکند کز جدایی ها شکايت ميکند ))
ديديد چه راحت بود، دو سه تا شاعر شاخ رو تضمين کرديم و شستيم گذاشتيم کنار...
سهراب سپهری و پروين اعتصامی و امثالهم هم که در حد ما نبودن.
حمله 1200 زنبور به یک مرد عکس
|
|
به گزارش همشهری آنلاین وی در حالی مورد حمله 1200 زنبور قرار گرفت که راهی منزل پسرش بود اما در راه به علت نامعلومی موردحمله ابر سیاهی از زنبور ها قرار گرفت.
![]()
پزشکان بیمارستان تگزاس یادآور شدند که بیش از یک هزار و 200 نیش زنبور را از داخل گوش ها، بینی، گلو و دهان این مرد 65 ساله بیرون کشیدند و وی باید 6 روز کامل در بیمارستان بماند تا علائم کبودی از صورت و بدنش محو شود. با ابراز نگرانی ساکنان اطراف محل حادثه تحقیقات در مورد علت حمله این تعداد زنبور به یک رهگذر ادامه دارد |
امید دادن
پیرمرد از دختر پرسید :
- غمگینی؟
- نه
- مطمئنی؟
- نه
- چرا گریه می کنی؟
- دوستام منو دوست ندارن
- چرا؟
- چون قشنگ نیستم
- قبلا اینو به تو گفتن؟
- نه
- ولی تو قشنگ ترین دختری هستی که من تا حالا دیدم
- راست می گی؟ - از ته قلبم آره
دخترک بلند شد پیرمرد را بوسید و به طرف دوستاش دوید؛ شاد شاد.
چند دقیقه بعد پیر مرد اشک هاش را پاک کرد؛ کیفش را باز کرد؛ عصای سفیدش را بیرون آورد و رفت !!!
sms
sms
عر عر عر ، به من میگن خر ، یه عمره که خر هستم! همیشه باربر هستم! خری که میگن من هستم ! گوشی موبایل به دستم ، در حال خوندن هستم!
زبونی که نگه دوستت دارم به درد بستنی لیسیدن میخوره!
پس
د
و
س
ت
دارم
ولش کن بستنیش خوشمزه تره!!!
.
.
آیا میدانستید خارش هر نقطه از بدن با میزان دسترسی آن نقطه نسبت عکس دارد. امتحان کنید تا مطمئن شوید!
.
.
.
.
بی تربیت کجا رو داری میخارونی!؟
.
.
چشم ها رو شستم ... جور دیگر دیدم ... باز هم سود نداشت .. تو همان کره الاغی بودی ، که هنوزم هستی!
الاغ چرا دیگه "اس ام اس"نمیدی؟؟
.
.
.
به زودی در سینما های سراسر کشور.
.
.
فرماندهی نیروی انتظامی
اعلام کرد از فردا دختران با مانتوی تنگ، شلوار
کوتاه، روسری کوتاه، موی بلند، روی سیاه، ناخون
دراز واه واه واه!
.
.
اگه می بینی دلم میخواد فدات بشم
اگه می بینی که تو رو با دنیا عوض نمیکنم
مال اینکه که اکس خوردی و تو توهمی!
.
.
من یه sms کوچکم از گوشی صاحبم فرار کردم اومدم بگم که اون تورو خیلی دوست داره الان باید برگردم به اون چی بگم؟
.
.
اگه گفتم عاشقتم ، اگه گفتم دیوونتم ، اگه گفتم فقط تورو میخوام ، داشتم خواب برات پیت رو می دیدم! توهم فانتزی نزن!
.
.
میدونی سلول های مغزت چقدره!؟
یکی؟
دوتا؟
100تا؟
شایدم هزار تا ، شاید هم به میلیون برسه شاید هم به میلیارد ، شاید هم اصلا سلول نداشته باشی! چون نمیدونی من الان سرکارت گذاشتم!!!
.
.
همیشه با کسی رفاقت کن و دوست باش که وقتی دعوات شد زورت بهش برسه و بتونی بزنیش!!!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
.
هر وقت کسی رو دیدی احساس کردی میخواد بغلت کنه و فقط تو می بینیش زبونت بند اومده ، صدایی نمیشنوی و زمان نمیگذره ، مطمئن باش اون عزراعیله!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دو شاخه گل ، دو جام مستی ، به قربانم بری هر جا که هستی!!!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اگر مجنون شوی تو؛ من لیلی نشوم اگر خسرو شوی تو؛ شیرین نشوم گر شوی سام تو؛
من نرگس نشوم یک بار، فقط یک بار تو آدم شو نامردم اگر که حوا نشوم !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
چشم ها رو شستم
جور دیگر دیدم
باز هم سود نداشت.
.
.
تو همان کره الاغی بودی همچنان هم هستی
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
طبق آخرین آمار پر جمعیت ترین جای دنیا
.
.
.
قلب پسرهاست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
آیا میدانید نیمی از عمر دخترا و پسرها صرف چه می شود؟.
.
.
.
e نمیدانید؟
.
.
.
پسرها به دنبال جوراب خود میگردند و دخترها در جستجوی گل سر
حالا دانستید؟............ گل سر/جوراب منو ندیدی؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دستت نمک ندارد نذری داری که ادا نکرده ای به زودی خبر خوشی به تو میرسد
.
.
.
اوهوی همین جوری که مفتی نمیشه صد تومن بده فالت بگیروم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اگر شارژی دهی بهر موبایلم
بدان از دیدنت خیلی خوشحالم
وگر شارژ موبایلم را بگیری
الهی تب کنی زودی بمیری !!!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
قرار بود عاشق کسی باشم که وعده هایش تو خالی نباشند اما تو چی؟
.
.
.
وعده باد، مفت و زیاد، حرف های بد، مخ منو زد، موی بلند، روی سیاه، ناخن دراز، واه واه واه
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
الا ای آنکه اس ام اس نمیدی ......پیامک مرا پاسخ نمیدی
الهی کوربشی چشمات نبینه.... بمیری، گم بشی، حقت همینه
من این اس ام اس رو نفرستادم٬ موبایلم خودش فرستاده
مثل اینکه موبایلم خاطر خواه موبایلت شده !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
کسی با ما سر یاری ندارد
دلی سودای دلداری ندارد
شنیدم لیلی و مجنون ولیکن
دل من قصد علافی ندارد
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
سلام خوبی ؟ خیلی دلم برات تنگ شده
آنقدر که از دوریت میخوام گریه کنم
اما وقتی قیافت یادم میاد خندم میگیره !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
کدام کشور را فتح کنم تا حاضر شوی مرا شهردار دهکده ی قلبت کنی ؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
از سخنان قصار غضنفر:
آدمها دو دستهاند:
دستهی اول آنهایی که توی دستهی دوم اند،
دستهی دوم آنهایی که توی دستهی اولاند.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هر کسی بهت نگاه کردعاشقت نیست ، شاید اشتباه گرفته یا ممکنه الاغش گم شده باشه!!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ماه مبارک رمضـان بر همه ی مـسلمین جهـان مـبارک
باد حتی شما دوست عزیزی که کله گنجشکی می گیری !
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
به کوی زلف تو دائم مراودت دارم و دائماً جواب کوچکی از تو مسئلت دارم
هزار بار از سر ِ این بیت رد شدی اما یک بار بلند نخواندی که "دوستت دارم"
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اس ام اس برای کسی که سرما خورده:
شنیدم خورده ای سرما جدیداً و حتی می کنی سرفه شدیداً
اگر حالت مساعد گشته امروز دعایت کرده ام بی شک عمیقاً
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
سه نفرتو قلب من جا دارن :
۱-خدا
۲-مادرم
۳-پدرم
آخى تونیستى!!؟
چه طور بود ؟
دایره المعارف طنز
دایره المعارف طنز![]()
روزنامه(Roznameh): نشریه ای که هر روز چاپ میشود اما فردایش بسته میشود! محلی برای نشر اکاذیب و اراجیف!
عادل فردوسی پور(Adel Ferdousi Pour): فشفشه،فتنه گر،مجری برنامه ی ۹۰،به کسی که متخصص تیکه پرانی در حین گزارش مسابقه ی فوتبال میباشد اطلاق میشود .
اس تق لال(Esteghlal): آشپالون، سوراخ سوراخ، همان ۶تای ۵۲ معروف !
مادرزن(Madar Zan): مادر همسر ، کسی که همسر شما را به دنیا آوره و در دوران کودکی به او شیر خشک داده اما از شما بهای شیر مادر را میگیرد.
داماد(Damad): پسر متاهل ، زن دار ، شغلی جدید که اکثر تازه داماد ها پس از ازدواج به این شغل مشغول میشوند. کشیدن آب حوض، خفه کردن مادر زن دانشجو(Daneshjo): موجودی محتاج جزوه، قوت غالبش تخم مرغ است، عموما در اواخر ترم علاقه ی شدیدی به استاد پیدا میکند.
اینترنت(Internet): اینترنت سابق فیلترنت فعلی!
شیطان(Sheytan): موجودی فریبکار، نیرنگ زن، به بچه ی تخس نیز اطلاق میشود، به نوع بزرگش آمریکا گفته میشود!
آپاندیس(Apandis): قسمتی زائد، وسیله ای برای جراحی کردن و دور انداختن.
مزدور(Mozdor): مزد بگیر، کسب روزی، وابسته به عوامل بیگانه
بلادکفر(Belade Kofr): کلمه ای که در این وبلاگ به وفور استفاده میشود. سرزمین های غربی، سرزمین های شرقی! هرجایی به غیر از اینجا بلاد کفر محسوب میشود.
لولو (Lolo): موجودی ترسناک، ممه خور، خورنده ی ممه، دزد ممه!
دروغگو(Dorogh Go): بیان غیر واقع، کسی که واقعیت را برخلاف آنچیزی که هست نشان میدهد
فمنیست(Femenist): جامعه ی ایده آل زنان، زن سالاری، ظرف شستن مردان، بچه داری مردان، حق طلاق با زنان، کشک !
بریتانیا(Beritania): استعمارگر پیر متشکل از انگلستان ولز ایرلند، دیوید بکهام و ویکتوریا آدامز ،جزیره ای کوچک در غرب آفریقا
قلم(Ghalam): وسیله ای برای نوشتن مانند خودکار مداد روان نویس، نوعی سلاح سرد از نظر حکومت ها!
آزادی(Azadi): آزادی در گفتار و رفتار، آزادی در اندیشه، آزادی در ابراز عقیده ، وسیله ای برای فشار بر حکومت های دیکتاتوری ، نام میدانی در تهران !
هدایت گر(Hedayat Gar): کسی که انسان را به راه راست هدایت میکند، پند و اندرز میدهد، موعظه میکند، دست به روشنگری میزند، از وسایل یک هدایت گر میتوان به چماغ، شیشه نوشابه، بشکه و غیره اشاره کرد.
آفتاب پرست(Aftab Prasat): موجودی که به آفتاب علاقه ی وافری دارد، هرکجا که آفتاب باشد همانجاست، طرفدار حزب خورشید، یک روز اینوری یک روز اونوری، پاچه خوار خورشید، بله قربان گو،
مجلس شورای اسلامی(Majlese Shoraye Eslami):نهاد قانون گذاری کشور، خانه ی ملت، محلی که در آن تعدادی نماینده پس از بحث و جدل های متعدد سیاسی اقدام به قانونگذاری کرده اما شورای نگهبان آن قانون را رد میکند. جایی برای دور هم بودن و وقت تلف کردن
این مطلب فقط شوخی است و برای خنده اگر به کسی بر خورد بگه پاکش کنم
-اگر خانمتان را بر بالاي يك سكو بگذاريد و از او در مقابل موش ها محافظت كنيد...شما يك مرد هستيد.
-اگر در خانه بمانيد و كارهاي خانه را انجام بدهيد...شما يك مرد لوس و ماماني هستيد
-اگر به شدت كار كنيد...براي او اهميت قائل نيستيد كه برايش وقت صرف نمي كنيد
-اگر به اندازه كافي كار نكنيد...مفت خوري هستيد كه به درد هيچ چيز نمي خوريد
-اگر او يك كار ملال آور با حقوق پايين داشته باشد...شما قصد بهره كشي اقتصادي از او را داريد
-اگر شما يك كار ملال آور با حقوق پايين داشته باشيد...بهتر است تنبلي را كنار بگذاريد و كار مناسب تري پيدا كنيد
-اگر شما شغل بهتري گرفتيد...پارتي بازي شده
-اگر او شغل بهتري بگيرد...به خاطر توانايي هاي بالايش بوده
-اگر به او بگوييد كه چقدر زيباست...اين نشان دهنده خواست هاي جنسي شماست
-اگر سكوت كنيد و چيزي نگوييد...اين بي اهميتي شما را نسبت به او مي رساند
-اگر گريه كنيد...آدم بي عرضه اي هستيد
-اگر گريه نكنيد...بي احساس و بي عاطفه هستيد
-اگر بدون مشورت با او تصميم بگيريد...شما يك متعصب خودخواه هستيد
-اگر او بدون مشورت با شما تصميم بگيرد...يك خانم ليبرال و آزادمنش است
-اگر از او خواهش كنيد كه به خاطر شما كاري را كه دوست ندارد انجام دهد...اين امر سلطه جويي و ديكتاتور بودن شما را مي رساند
-اگر او از شما يك چنين درخواستي داشته باشد...انجام آن لطف و مرحمت شما را مي رساند
-اگر از هيكل و اندام زيبايشان تعريف كنيد...منحرف هستيد
-اگر تعريف نكنيد...شما را هم جنس باز تلقي مي كنند
-اگر از آنها بخواهيد كه موهاي پايشان را تميز كنند و هيكل خود را روي فرم نگه دارند... شما يك مرد شهوتران هستيد
-اگر نخواهيد...شما اصلا رمانتيك نيستيد
-اگر به خودتان برسيد...خودبين و از خودراضي هستيد
-اگر اين كار را انجام ندهيد...يك فرد ژوليده و نا مرتب هستيد
-اگر براي او گل بخريد... اين كار را براي دستيابي به چيزهاي ديگر انجام داده ايد
-اگر نخريد...احساسات او را درك نمي كنيد
-اگر به پيشرفت هاي خود افتخار كنيد...انسان جاه طلبي هستيد
-اگر اين كار را نكنيد...اصلا بلندپرواز نيستيد
-اگر او سر درد داشته باشد...خسته است
-اگر شما سر درد داشته باشيد...مي خواهيد به او بفهمانيد كه ديگر دوستش نداريد
-اگر او را زياد بخواهيد...شهوتران هستيد
-اگر نخواهيد...پس حتما پاي يك خانم ديگر در ميان است
در نهايت...مردها زودتر مي ميرند چون خودشان اينطور مي خواهند!![]()
پاسخ دستگاه قضا به گزارش تحقيق وتفحص مجلس
روابط عمومي قوه قضاييه به يكي از قسمتهاي گزارش تحقيق وتفحص مجلس پاسخ داد.
به گزارش رجانيوز به نقل از فارس پس از ارائه گزارش تحقيق و تفحص توسط هيئت مربوطه در مجلس هفتم اين گزارش بازتابهاي را در رسانه ها و مطبوعات داشت .
جمشيدي سخنگوي قوه قضاييه كه در زمان ارائه اين گزارش به همراه هاشمي شاهرودي در سفر كردستان به سر ميبرد اين گزارش را خارج از شان مجلس دانست اما مقامات ديگري از اين قوه در اينباره اظهار نظر نكردند.
روابط عمومي قوه قضاييه امروزيكشنبه با ارائه اطلاعيهاي در خصوص گزارش تحقيق وتفحص مجلس از قوه قضايه به اين گزارش پاسخ داد

باتوجه به قرائت شتابزده گزارش تحقيق وتفحص قوه قضاييه بدون طي فرايند قانوني در آخرين ساعات عمر مجلس هفتم از جمله عدم امضا رئيس كميسيون قضايي، ناديده گرفتن پاسخها ونظرات قوه قضاييه وتغييرها و تبديلهاي محتوايي در ساعات آخر نهايي كردن گزارش واعمال سليقه تني معدود از نمايندگان و اصرار و پافشاري اين افراد بر قرائت گزارش در صحن مجلس بدون طي مراحل قانوني آنهم در جلسهاي كه طبق گفته برخي نمايندگان محترم به حد نصاب نرسيده بود قرائت و به عنوان سندي منسوب به مجلس محترم شوراي اسلامي منتشر گرديد.
جهت روشن شدن اذهان عمومي تنها به نشر يكي از پاسخهاي قوه قضاييه در تاريخ 22 ديماه 1386 خطاب به هيات رئيسه محترم مجلس هفتم اكتفا ميكنيم.
بديهي است پس از وصول رسمي متن گزارش ومستندات آن به قوه قضاييه بررسي و رسيدگي لازم انجام ونتيجه نهايي اعلام خواهد شد.
متن پاسخ قوه قضاييه به هيات رئيسه مجلس هفتم در تاريخ 22 ديماه 1386 پيوست ميباشد.
اعضا محترم هيات رئيسه مجلس شوراي اسلامي
احتراما عطف به گزارش تنظيم شده توسط هيات محترم تحقيق وتفحص ارسالي به محضر رياست محترم قوه قضاييه موارد ذيل به استحضار ميرسد:
نگاهي گذرا به گزارش ارسالي كه همان مضامين نوشته سابق راتكرار كرده است تضاد اين گزارش را با واقعيت انجام شده و در دست انجام قوه قضاييه روشن ميكند و خواننده آگاه را با گمانهزنيها و تدوين شايعات پيراموني واستناد به گزارشهاي واهي ونامههاي غرضالود محكومان و دادگاهها و محرومشدگان از نفوذ در دادگستري روبروميسازد. (به دلیل شفافیت بسیار بالا در قوه قضاییه و پاسخگویی نهادینه شده در این قوه بالتبع گزارش تحقیق و تفحص نیز بسیار شفاف و شیشه ای است!)

اگر كسي بخواهد متن اين گزارش را با روش علمي واز روي كارشناسي تجزيه وتحليل ........
آیا می توانید مسیر بین دو xرا دنبال کنید؟


عدد وسط دایره چنده؟


این مطلب فقط جنبه ی انتقاد سازنده داره توهین نیست
سرويس مدرسه در ژاپن

**********

**********

و اما سرويس مدرسه در ايران
..
..
..
..
..
..
..
..
..
..
..
..
..
..
..
..
..
!!
!!
!!
!!
!!

این خارجی ها هم بعضی هاشون بیکارنا
زنی اهل فلوریدا بعلت اینکه داخل اتومبیلش زندانی و محبوس شد با ۹۱۱ تماس گرفت! بعدا مشخص شد که فقط کافی بود قفل را بصورت دستی فعال کند تا درهای ماشین باز شود . این زن که هویت او ناشناس است، اتومبیل خود را در پارکینگ فروشگاهی در کیسیمی پارک کرده بود . بعد در تماس تلفنی خود، هراسان گفته بود:” ماشینم روشن نمیشود. من داخل ماشین گیر افتاده ام! هیچ یک از قطعات ماشینم کار نمیکند . داخل ماشین بشدت گرم است و حالت خفگی به من دست داده است.” اپراتور به او گفت که چگونه بطور دستی قفل ماشین را باز کند و زن پس از انجام آن، توانست به راحتی و به سلامت از اتومبیلش خارج شود!
الو!حوصله ام سر رفته است!
جان تریپ لت ۴۵ ساله که مردی بیکار و تنها بود، به جرم مزاحمت تلفنی برای ۹۱۱ متهم شناخته شده است . او بیش از ۲۷ هزار مرتبه با ۹۱۱ تماس گرفته بود. به گفته پلیس، او برای فرار از تنهایی و پیدا کردن فردی برای سرگرمی، در طول روز، گاهی بیشتر از صد مرتبه تماس میگرفت. همچنین از پشت تلفن سرو صدایی عجیب و غریب از خود ایجاد میکرد. سر انجام پلیس از طریق رد یابی تلفن همراه او، موفق به دستگیری جان شد. جان بابت آن از پلیس عذر خواهی کرد وگفت چون وقت آزاد زیادی داشته، اقدام به آن عمل کرده است. حالا او به پرداخت جریمه ای ۱۰۰۰ دلاری و یا شش ماه زندان محکوم شده است.
الو! من ناگت مرغ میخواهم!
زنی اهل فلوریدا از اینکه شعبه مک دونالد محل، نمیتوانست ناگت مرغ به او تحویل دهد و بشدت عصبانی شده بود، سه بار با ۹۱۱ تماس گرفت و وضعیت اضطراری خود را گزارش داد. این زن ۲۷ ساله که لاتریزا گودمن نام دارد با پلیس تماس گرفت تا از متصدی صندوق مک دونالد شکایت کند،چون حاضر نبود پول او را پس بدهد. گود من گفته بود: ” این یک وضعیت اظطراری است اگر میدانستم که ناگت مرغ ندارد، پول نمیدادم. حالا به جای ناگت مرغ، میخواهند دابل برگر به من بدهند، ولی من دابل برگر دوست ندارم!” او به جرم ایجاد مزاحمت برای پلیس، دستگیر شد.
الو! تلویزیون را خاموش کنید!
یک زن آلمانی خانه دار خشمگین با پلیس تماس گرفت، چون همسرش دست از تماشای تلویزیون بر نمیداشت!
این زن ۴۴ ساله با ۹۱۱ تماس گرفت و با صدایی محزون و گرفته، یک وضعیت اظطراری را در خانه اش گزارش داد.ولی وقتی پلیس به آنجا رسید، زن در خانه راه میرفت و شوهر۴۶ ساله اش، مقابل تلویزیون نشسته و فیلمی را تماشا میکرد. پلیس نتوانست به زن کمک کند، ولی او را نزد مشاور فرستاد تا شاید مشکلش از آن طریق حل شود.
الو ! میگوم کم است!
زنی با پلیس تماس گرفت تا گزارش دهد که داخل غذایی که در رستوران سفارش داده، به اندازه دلخواه او میگو یافت نمیشود! این مشتری عصبانی به پلیس گفت: ” همین حالا یک مامور پلیس را به اینجا بفرستید تا ببیند که در این رستوران چه خبر است. داخل غذای من به اندازه کافی میگو پیدا نمیشود!” وقتی روز بعد مامور پلیس به سراغ زن آمد، او به شدت دلخور شد. به گفته کارکنان رستوران زن حتی منکر پس گرفتن پولش شده و به قصد شکایت با پلیس تماس گرفته بود. به گفته آشپز رستوران غذای سفارشی زن هیچ مشکلی نداشت.
الو! یک سرقت مسلحانه!
مردی اهل ساروسونا که ماموران پلیس قصد دستگیر کردنش را داشتند، از طریق تماس دروغین با ۹۱۱ قصد داشت ماموران را گمراه کند. پلیس در تعقیب اتومبیل مردی ۲۸ ساله بود تا به او دستور ایست دهد که تماسی از ۹۱۱دریافت کردند، مبنی بر انکه چند خانه آن طرف تر، سرقت مسلحانه ای اتفاق افتاده استو در ابتدا بنظر میرسید نقشه فریبکارانه مرد گرفته، چون ماموران دست از تعقیب او کشیدند ولی تعدادی دیگری مامور به تعقیب آمدند و در محوطه پارکینگ ، اسلحه ای داخل اتومبیل او پیدا کردند. مرد به جرم حمل غیر مجاز اسلحه دستگیر شد و پس از آن مشخص گشت که او با تلفن همراهش با ۹۱۱ تماس گرفته تا ماموران را فریب دهد و از محل دور کند!
حرف دلم
زندگي نامه شهيد صياد شيرازي


زندگي نامه شهيد صياد شيرازي
| زندگي نامه شهيد صياد شيرازي |
|
شهید امير سپهبد علي صياد شيرازي در بامداد 21 فروردين 1378، امير سپهبد علي صياد شيرازي در حال خروج از منزل، به وسيله ي منافقين مسلح در پوشش رفتگر، در برابر ديدگان فرزندش به شهادت رسيد و منافقين كوردل، رسماً اقدام به اين جنايت هولناك را به عهده گرفتند. زندگي نامه شهيد در سال 1323، در شهرستان درگز ديده به جهان گشود و در سال 1346، موفق به اخذ درجه كارشناسي از دانشگاه افسري شد و سپس در بخش هاي مختلف ارتش، به ويژه در غرب كشور به وظيفه ي پاسداراي از كشور پرداخت. وي پس از طي دوره ي تخصص توپخانه به عنوان استاد، در مركز آموزش توپخانه اصفهان، مشغول به تدريس شد. شهيد صياد شيرازي در سازماندهي نيروهاي انقلابي ارتش نقش بسزايي داشت. و پس از پيروزي انقلاب، در بحبوحه ي غائله سال 1358 ضد انقلاب در كردستان، به فرماندهي عمليات شمال غرب كشور برگزيده شد و در پاكسازي كردستان به همراه شهيد دكتر چمران و ديگر رزمندگان غيور اسلام نقش مهمي ايفا نمود. پس از خلع بني صدر، براي پايان دادن به ناهماهنگي ارتش و سپاه، قرارگاه مشترك عملياتي سپاه و ارتش را راه اندازي كرد. حكم انتصاب به فرماندهي نيروي زميني پس از شهادت سرلشكرولي الله فلاحي، امير متعهد، شجاع و فداكار ارتش، كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي نقش ارزنده اي در حفظ انسجام نيروي زميني ارتش و نيز سازماندهي واحدهاي آن داشت و تا هنگام شهادت در جهت حفظ روحيه و توان رزمي نيروهاي تحت فرماندهي خود از كردستان تا خوزستان لحظه اي نياسود؛ در 9 مهر 1360، زنده ياد سرلشكر ظهيرنژاد (فرمانده ي وقت نيروي زميني) به سمت رييس ستاد مشترك ارتش منصوب و امير شهيد سپهبد صياد شيرازي ( با درجه سرهنگي) با حكم امام خميني« قدس سره» به عنوان فرمانده ي نيروي زميني ارتش منصوب شد. درخواست انتصاب شهيد صياد شيرازي با پيشنهاد رييس شوراي عالي دفاع به شرح زير صورت گرفت: «محضر شريف فرماندهي كل حضرت امام خميني مدظله العالي. با توجه به انتصاب تيمسار ظهيرنژاد به سمت رياست ستاد مشترك ارتش جمهوري اسلامي ايران به موجب مصوبه شوراي عالي دفاع در جلسه ي فوق العاده نهم مهرماه 1360 بر اساس بند «د» اصل 110 قانون اساسي، جناب سركار سرهنگ علي صياد شيرازي، فرمانده عمليات شمال غرب به عنوان فرمانده نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران خدمت حضرتعالي پيشنهاد مي گردد.» رييس شوراي عالي دفاع: اكبر هاشمي رفسنجاني – نهم مهرماه 1360 امام خميني قدس سره موافقت خود را به شرح زير اعلام فرمودند: بسمه تعالي «موافقت مي شود.» روح الله الموسوي الخميني شهيد صياد شيرازي، امير سرفراز ارتش اسلام با تواني شگفت و روحيه اي كم نظير در سلسله عمليات پيروزمند ثامن الائمه، طريق القدس، فتح المبين، بيت المقدس، رمضان، مسلم بن عقيل، مطلع الفجر، محرم، والفجر 1، 2، 3، 4، ... خيبر و بدر فرماندهي نيروهاي ارتش را بر عهده داشت و در 23 تير 1365، به فرمان امام خميني قدس سره به عضويت شوراي عالي دفاع منصوب شد. در متن حكم امام خطاب به آن شهيد گرانقدر چنين آمده بود: «براي فعال كردن هر چه بيشتر و بهتر قواي مسلح كشور ضرورت دارد از تجربه ي اشخاصي كه در متن مسايل جنگ بوده اند، استفاده هر چه بيشتر بشود؛ بدين سبب سركار سرهنگ صياد شيرازي، و وزير سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را تا پايان جنگ به عضويت شوراي عالي دفاع منصوب مي نمايم.» با توجه به مسؤوليت خطير شهيد صياد شيرازي در شوراي عالي دفاع، بنا به درخواست رياست آن شورا و موافقت امام خميني قدس سره، شهيد بزرگوار (در مرداد 1365) در شوراي عالي دفاع مشغول انجام وظيفه شد و مسؤوليت فرماندهي نيروي زميني ارتش به سرتيپ حسني سعدي واگذار گرديد. حضرت امام خميني قدس سره در حكم فرمانده جديد نيروي زميني ارتش پيرامون خدمات شهيد سرافراز ارتش چنين فرمودند: « با تقدير از زحمت هاي طاقت فرساي سركار سرهنگ صيادشيرازي كه با تعهد كامل به اسلام و جمهوري اسلامي، در طول دفاع مقدس از هيچ گونه خدمتي به كشور اسلامي خودداري نكرده و اميد است در آينده نيز در هر مقامي باشد، موفق به ادامه ي خدمت هاي ارزنده خود بشود...» شهيد سپهبد صياد شيرازي در 18 ارديبهشت 1366، از سوي امام قدس سره به دريافت درجه ي سرتيپي نايل آمد. امير شجاع ارتش اسلام در مهر 1368، بنا به درخواست رييس ستاد كل نيروهاي مسلح، و با موافقت و حكم فرماندهي معظم كل قوا به سمت معاونت بازرسي ستاد كل و در شهريور 1372 به سمت جانشين رياست ستاد كل نيروهاي مسلح منصوب شد. شهيد شجاع و ارجمند ارتش جمهوري اسلامي ايران، در 16 فروردين 1378، همزمان با عيد خجسته ي غديرخم به درجه سرلشكري نايل آمد و چند روز بعد، با افتخار شهادت، به درجه ي سپهبدي ارتقا يافت. شهيد صياد شيرازي پس از دريافت درجه ي سرلشكري خطاب به خانواده اش مي گويد: «بسيار شاد و خرسندم؛ البته نه به خاطر دريافت اين درجه، بلكه به خاطر رضايتي كه اميد دارم امام زمان(عج) و مقام معظم رهبري از من داشته باشند. مقام، درجه و اسم و رسم در نظر من هيچ جايگاهي ندارد.» قسمت هايي از وصيت نامه ي شهيد سپهبد صياد شيرازي بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين و سلم. انالله و انا اليه راجعون هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق الله و رسوله. اللهم زدنا ايماناً و ارحمنا. اشهد ان لااله الا الله وحده لا شريك له و أن محمّداً عبده و رسوله ارسله بالهدي و دين الحق و ان الصديقة الطاهرة فاطمة الزهرا، سيدة نساء العالمين و أن علياً أميرالمؤمنين و الحسن و الحسين و علي بن الحسين و محمّد بن علي و جعفر بن محمّد و موسي بن جعفر و علي بن موسي و محمّد بن علي و علي بن محمّد و الحسن بن علي و الحجة القائم المنتظر صلواة الله و سلامه عليهم ائمتي و سادتي و موالي بهم اتولي و من اعدائهم اتبرء و أن الموت و النشور حق و الساعة آتية لا ريب فيها و أن الجنة و النار حق. اللهم أدخلنا جنتك برحمتك و جنّبنا و احفظنا من عذابك بلطفك و احسانك يا لطيفاً بعباده يا أرحم الراحمين. خداوندا! اين تو هستي كه قلبم را مالامال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولايت قرار دادي؛ خدايا! تو خود مي داني كه همواره آماده بوده ام آن چه را كه تو خود به من دادي در راه عشقي كه به راهت دارم نثار كنم. اگر جز اين نبودم آن هم خواست تو بود. پروردگارا رفتن در دست توست، من نمي دانم چه موقع خواهم رفت ولي مي دانم كه از تو بايد بخواهم مرا در ركاب امام زمانم قرار دهي و آن قدر با دشمنان قسم خورده دينت بجنگم تا به فيض شهادت برسم. خداوندا ولي امرت حضرت آيت الله خامنه اي را تا ظهور حضرت مهدي(عج)، زنده، پاينده و موفق بدار. آمين يا رب العالمين – من الله التوفيق علي صياد شيرازي، 19 دي ماه 1371 – 15 رجب 1413 ناگفتههايي از عمليات بيتالمقدس(شهيدصياد شيرازي) فقط مانده بود خونينشهر. از شمال تا منطقهي طلاييه جلو رفته بوديم و در موشک به جادهي زيد حسينيه رسيده بوديم و الحاق انجام شده بود. جادهي اهواز به خونينشهر هم کاملاً باز شده بود. پادگان حميد هم آزاد شده بود و سه قرارگاه روي يک خط قرار داشتند. در اينجا، نقص ما وضعيت دشمن در خونينشهر بود. بين خونينشهر و شلمچه، دشمن مثل يک غدهي سرطاني هنوز وجود داشت. يکي از مهمترين حوادثي که رخ داد و من سعي ميکنم اين حادثه را خوب تشريح کنم، مرحله آخر عمليات ماست. از عقب جبهه گزارش ميشد، مردم با اينکه ميدانند حدود 5000 کيلومتر آزاد شده و حدود 5000 نفر هم اسير گرفتهايم وعمدهي استان خوزستان آزاد شده، ولي مرتب تکرار ميشود. خونينشهر چه شد؟ يعني تمام عمليات يک طرف، آزادي خونينشهر طرف ديگر. براي خودمان هم اين مطلب مهم بود که به خونينشهر دست پيدا کنيم. ميدانستيم اگر خونينشهر را نگيريم، دشمن همانطور که در شمال شهر اقدام به حفر سنگر کرده، در محور ارتباطي خونينشهر به شلمچه هم اقدام به حفر سنگرهاي سخت ميکند و ما ديگر نميتوانيم به اين سادگي به اين هدف برسيم. چندين شور عملياتي با فرماندهان و اعضاي ستادمان انجام داديم. قرارگاه کربلا اداره کنندهي منطقه بود. نتيجه که نگرفته بوديم هيچ، مطالبي که فرماندهان از وضع يگانهايشان ميگفتند، نمايان ميساخت که بايد به سرعت نيروها را بازسازي کنيم. يعني بايد عمليات را متوقف ميکرديم و ميرفتيم بازسازي کنيم؛ چون توان و رمقي براي واحدها باقي نمانده بود. حتي يکي از فرماندهان ارتشي ميگفت: ما اينقدر وضعمان خراب است چون با تفنگ ژ- ت نگهداري ميخواهد. اگر بعد از تيراندازي و مقداري کار پاک نشود، گير ميکند- که تفنگهايمان تيراندازي نميکند. چون سربازها نرسيدهاند تفنگهايشان را پاک کنند. رفتيم به اتاق جنگ، اعضاي ستادمان رفتند و من و فرماندهي سپاه تنها شديم. دوتايي حالت عجيبي پيدا کرده بوديم، از بس فشار روحي و رواني به ما وارد شده بود. لشکرهايي که در اختيار داشتيم، اسمشان لکشر بود ولي از رمق افتاده بودند. در اينجا، خداوند يک امداد عظيم نصيب ما دو نفر کرد. براي من، اين امداد از عظيمترين امدادهايي است که در سراسر مدتي که در جبهه بودم، از آن بالاتر را احساس نکردم. در اين امداد، به يک طرح رسيديم. وقتي که با هم درميان گذاشتيم، بين ما يک ذره بحث در نگرفت که نقطه نظر مختلفي داشته باشيم. اصلاً دو مسوولي بوديم که يک فکر و يک طرح واحد داشتيم. صحبت که ميکرديم، نشان ميداد اين ياري خداوند است که نصيبمان شده است؛ البته به برکت سعي و اخلاص رزمندگان اسلام. چون ما پشت سرآنها بوديم و جلويشان نبوديم. دوتايي با هم صحبت کرديم. مشکل کار در اين بود که اين طرح را چطور به فرماندهان ابلاغ کنيم. با آنان بحثهاي ديگري کرده بوديم و حالا يکدفعه اين طرح را مطرح ميکرديم. در ذهنمان بود که ميگويند مشورتهايمان چطور شد؟ مخصوصاً بچههاي سپاه، اهل بحث و مشورت و اين چيزها بودند و فکر ميکرديم اگر يک موقع چيزي را فيالبداهه بگوييم، ممکن است برايشان سنگين باشد. خداوند ياري کرد و گفتم: من اين را ابلاغ ميکنم. يعني مسئووليت ابلاغش را به عهده گرفتم. آقاي محسن رضايي هم قبول کرد و گفت اشکالي ندارد. از طرف من هم شما به سپاه و ارتش ابلاغ کنيد. از قرارگاهمان که در شرق کارون بود، آمديم به طرف غرب کارون و خودمان را رسانديم به قرارگاه جلويي که نزديکيهاي خرمشهر بود. قرارگاه موقتي بود. به فرماندهان ابلاغ کرديم که سريع بيايند و جمع شوند. آمدند و جمع شدند. اين جلسه، از تاريخترين جلسات است. از نظر نظامي، چون آشنا بودم، ميدانستم که براي ارتشيها مشکل نيست. منتها بچههاي سپاه، چون نظاميهاي انقلابي جديد بودند، بايد ملاحظه آنها ميشد. براي اينکه آنها هم کنترل شوند، مقدمه را طوري گفتم که احساس کنند فرصتي براي بحث نيست و به عبارت ديگر، دستور ابلاغ ميشود و بايد فقط براي اجرا بروند. چون وقت کم بود و اگر ميخواست فاصله بين عمليات بيفتد اين طرح خراب ميشد. گفتم: «من ماموريت دارم- اينطور گفتم که خودم را هم به عنوان مامور قلمداد کنم- که تصميم فرماندهي قرارگاه کربلا را به شما ابلاغ کنم. خواهش ميکنم خوب گوش کنيد و اگر سوال داشتيد بپرسيد تا روشنتر توضيح بدهم، ماموريت را بگيريد و سريع برويد براي اجرا». ماموريت چه بود؟ آن مساله فرعي است. حالت جلسه مهم بود. محکم ماموريت را ابلاغ کردم. در يک لحظه، همه به هم نگاه کردند و آن حالتي که فکر ميکرديم، پيش آمد. اولين کسي که صحبت کرد، برادر شهيدمان0 که انشالله جزو ذخيرهها مانده باشد- احمد متوسليان بود، فرمانده تيپ 27 حضرت رسول(ص). ايشان در اين چيزها خيلي جسور بود. گفت: چه جوري شد؟! نفهميديم اين طرح از کجا آمد؟ منظورش اين بود که اصلاً بحثي نشده، يکدفعه شما تصميم گرفتيد و طرح را ابلاغ کرديد، من گفتم: «همينطور که عرض کردم که دستور است و جاي بحث ندارد.» تا آمديم از ايشان فارغ شويم، شهيد خرازي صحبت کرد- احتمالاً احمد کاظمي هم صحبت کرد- من يک خرده تندتر شدم و گفتم: «مثل اينکه متوجه نيستيد. ما دستور ابلاغ کرديم، نه بحث را.» از آن ته ديدم آقاي رحيم صفوي با علامت دارد حرف ميزند. توصيه به آرامش ميکرد. خودش هم لبخندي بر لب داشت و به اصطلاح ميگفت مسالهاي نيست. هم متوجه بود که اين طور بايد گفت و هم متوجه بود که اين صحنه طبيعي است، بايد تحملش کرد. من که غافل شده بودم، در اثر برخورد رواني برادر رحيم صفوي، يکه خوردم و تحمل خودم را بيشتر کردم. داشتم نااميد ميشدم و فکر ميکردم اين جلسه به کجا ميانجامد. به خودم گفتم: در نهايت، به تندي دستور را ابلاغ ميکنم. بالاخره بايد اجرا شود. ميدان جنگ است و بايستي يک خرده روح و روان هم آماده باشد. خداوند متعال ميفرمايد: «فان معالعسر يسرا» (سورهي الانشراح- آيهي 4) او ما را کشاند تا نقطه اوج سختي و يکدفعه آساني را نازل کرد؛ بدون اينکه خودمان نقش زيادي داشته باشيم. جريان جلسه يکدفعه برگشت. برادر حمد متوسليان گفت: من خيلي عذر ميخواهم که اين مطلب را بيان کردم. ما تابع دستور هستيم و الان ميرويم به دنبال اجرا، هيچ نگران نباشيد. برادر خرازي هم همينطور؛ همهشان با هم هماهنگ کردند و شروع کردند به تقويت فرماندهي براي اجراي دستور، اينطور که شد، گفتم: «بسيار خوب، اينقدر هم وقت داريد سريع برويد براي عمليات آماده شويد و اعلام آمادگي کنيد.» طرح چه بود؟ آن طرحي که به عنوان جرقهي اميد و امداد الهي در ذهن خود احساس کرديم اين بود که گفتيم درست است ما 25روز است در حال جنگيم و فرماندهان ميگويند که بريدهايم و نيروهايمان بايد بازسازي شوند، ولي اين را نميتوانيم ناديده بگيريم که اگر قرار باشد خونينشهر آزاد شود، الان بايد آزاد شود. اين را هم ميدانيم که نيرويش را نداريم که آزادش کنيم ولي حداقل ميتوانيم خونينشهر را محاصره کنيم. يعني از يک جايي برويم بين خونينشهر و شلمچه. آن دفعه که نتوانستيم از شلمچه برويم، حالا از يک جاي ديگر ميرويم که آسانتر باشد و اعلام کنيم خونينشهر را محاصره کردهايم. همين باعث ميشود که نيروها بيشتر و زودتر به جبهه بيايند و ما تقويت شويم. شب، عمليات شروع شد. از همان اول شب، محور سمت راست به سرعت پريد و رفت جلو. شکاف را ايجاد کرد و رفت جلو ولي آنقدر جلو رفت که دادش درآمد. ميگفت: هنوز سمت چپ من آزاد است. من دارم، هم از راست ميخورم و هم از سمت چپ. برادر احمد متوسليان داد و بيداد ميکرد. دو محور ديگر جلو نميرفتند. ما داشتيم نااميد ميشديم. تا صبح هر چه راهنمايي و هدايت شدند، پيش نرفتند. حدود نماز صبح بود. يادم هست که بچهها همه از حال رفته بودند و از خستگي افتاده بودند. تعداد قليلي توي اتاق جنگ بوديم. نماز را خواندم. حالم گرفته شده. چشمهايم باز نميشدند. گفتم بخوابم. ولي دلم نميآمد از کنار بيسيم کنار بروم. در همان اتاق جنگ، زير نورافکن، ملحفهاي پهن کردم. گفتم دراز بکشم، يک مقدار آرامش پيدا کنم. بلافاصله خواب سيدعاليقدري را ديدم که با عمامهي مشکي آمد داخل قرارگاه، اما صورتش را گرفته بود. چهرهاش گرفته و غمناک بود. آمد و نگاهي به همهمان کرد. همه با احترام بلند شديم و يکپارچه احتراممان برانگيخته شد. ايشان، مثل اينکه کارش را انجام داده باشد و کار ديگري نداشته باشد- براي من هم طبيعي بود- گفت: «ميخواهم بروم، کسي نيست مرا راهنمايي کند.» بلافاصله دويدم جلو و گفتم: من آمادگي دارم. آمدم ايشان را راهنمايي کردم تا از قرارگاه بيرون بروند، از آنجا هم خارج شديم. يکدفعه به نظرم اينطور آمد که حيف است اين سيد عاليقدر راه برود، بهتر است که ايشان را بغل کنم و روي دست خودم بگيرم. همان کار را کردم و ايشان را روي دست گرفتم تا راه نرود. همانطوري که روي دستهاي من بودند، با حالت تبسم، به من نگاه کردند. اظهار محبت کردند. اين اظهار محبت، خيلي من را متاثر کرد و به گريه افتادم. گريهام آنقدر شدت داشت که از خواب پريدم. بيست دقيقه از زماني که خوابيده بودم، گذشته بود ولي انگار اصلاً خوابم نميآمد. حالت خاصي را احساس کردم. همان موقع، توي بيسيم داشتند تکبير ميگفتند. تکبير چه بود، دو محور که گير کرده بود، باز شده و رسيده بودند به اروند. يعني سه محور با هم رسيده بودند به اروند. تمام مشکلات ما در پيشروي حل شده بود. خدا انشاالله با بزرگان بهشت محشورشان کند، برادر خرازي باکد و رمز اطلاع داد وضعيت ما خوب است و گفت: «توانستهايم حدود هفتصد نفر از نيروها را متمرکز کنيم. اگر اجازه بدهيد، از اينجايي که دشمن خط محکمي ندارد، بزنم به خط دشمن، توي خونينشهر.» ريسک بزرگي بود. هفتصد نفر چي بود که ما ميخواستيم به خونينشهر حمله کنيم؟ بعدش چي؟ حالا خوب هم در آمد ولي... حالت خاصي بر دنياي ما حاکم شده بود. زياد خودمان را پايبند مقررات و فرمولهاي جنگ نميکرديم که اين کار بشود يا نشود. گفتم: بزنيد. ايشان زد؛ يک ساعت هم طول نکشيد. ساعت هشت صبح بود که که داد و بيداد و فرياد آنها بلند شد. گفتند: «ما زديم خوب هم گرفته. عراقيها جلوي ما دستها را بالا بردهاند ولي تعداد آنها دست ما نيست.» بايد احتياط ميکردند و کند به طرفشان ميرفتند. يک هليکوپتر214 فرستاديم بالا که ببينيم وضعيت چه جور است. خلبان فرياد زد: « تا چشمم کار ميکند، توي خيابانها و کوچههاي خرمشهر، عراقيها صف بستهاند و دستها را بالا بردهاند.» يعني قابل شمارش نبودند. واقعاً مطلب عجيبي بود. نميشد به عراقيها بگوييم شما برويد توي سنگر ما نيرو نداريم! بالاخره بايد کارشان را تمام ميکرديم. باز خداوند ياري کرد و تدابيري اتخاذ شد که جالب هم بود. به نيروهايي که در خط داشتيم، گفتيم به صورت دشتبان، به صورت صف، يک طرفشان- يعني طرف غرب- بايستند. منظورمان اين بود که اينها را هدايت کنيم بيايند روي جاده و از طريف جاده بروند به طرف اهواز، گفتم: فعلاً پياده بروند به طرف اهواز! تا اهواز 165 کيلومتر راه بود. ماشين هم نداشتيم که آنها را سوار کنيم. نيروها با دست اشاره ميکردند که برويد توي جاده. مگر تمام ميشدند! آمدنشان تا بعداز ظهر طول کشيد. هر چه ميرفتند، تمام نميشدند. عصر بود، پرسيدم : «بالاخره اين اسرار چه شدند؟» گفتند: «ديگر نميآيند.» رفتيم توي خرمشهر و خرمشهر را گرفتيم. آماري که به ما دادند، حدود چهارده هزاروپانصد نفر در شهر اسير شده بودند. حالا داخل اين سنگرها، چقدر امکانات و مهمات و وسايل و تجهيزات و غذا بود، جاي خودش. خداوند متعال در اين نمايش قدرت، نشان داد که چه وحشت و رعبي در دل اينها انداخت. آنها با اينکه هنوز عقبهشان قطع نشده بود. و با اينکه توي سنگرهاي مستحکم بودند و با اينکه اگر باز هم به آنها امکانات نميرسيد، اقلاً ده پانزده روز ديگر ميتوانستند مقاومت کنند، ولي خداوند رعبي به دل آنها انداخت که حتي يک ساعت هم مقاومت نکردند. ساعت پنج صبح نيروها به اروند رسيدند و ساعت هفت صبح برادر خرازي پرسيد که من بزنم؟ و هشت صبح بود که ما به عراقيها گفتيم دستها بالا، چهارده هزاروپانصد نفر اسير اينجا داشتيم و حدود پنج هزار نفر هم قبلاً داشتيم. اسراي بيتالمقدس نوزده هزار و سيصد وهفتاد نفر شدند. حدود يک ماه طول کشيد تا تک تک سنگرها از فشنگ و مهمات و وسايل و خواروبار خالي شد. بگذريم که در همان فاصلهاي که ارتباط شلمچه را با خرمشهر قطع کرده بوديم، دشمن مانورهاي زيادي توي بيسيم ميداد. مرتب ميگفتند واحد فلان ميآيد، مقاومت کنيد و هيچکس حق ندارد عقب بيايد. از طرف ديگر، متوجه شديم که تعدادي از سربازها ميخواستند از طريق رودخانه قرار کنند. دعوايشان ميشود. توي قايق جا نميشدهاند. دستور از بالا ميآيد هيچکس حق ندارد عقب بيايد که ارتباط قطع ميشود و همهشان اسير ميشوند |
زندگینامه شهید محمد علی رجایی

شهید محمد علی رجایی ، درسال 1312 هـ . ش، درشهرستان قزوین متولد شد، تحصیلات ابتدایی را تا اخذ گواهینامه ششم ابتدایی درهمین شهرستان به انجام رساند. درسن چهار سالگی از وجود داشتن نعمت پدر محروم شد و تحت تکفل مادری مهربان و منیع الطبع قرار گرفت . در سال 1327 به تهران مهاجرت کرد و سال بعد یعنی در 1328 وارد نیروی هوایی شد . در مدت 5 سال خدمت در نیروی هوایی ، دوره متوسطه را با تحصیل شبانه گذراند ، سپس درسال 1335 به دانشسرای عالی رفت و به سال 1338 دوره لیسانس خود را در رشته ریاضی به پایان برد و به سمت دبیر ریاضی به استخدام وزارت فرهنگ در آمد و به ترتیب در شهرستانهای خوانسار، قزوین و تهران به تدریس ، اشتغال ورزید .
شهید محمد علی رجایی در مدت تدریس، همیشه آموزگاری دلسوز، پرکار و شایسته بود و ضمن تدریس ، به فرا گرفتن علوم اسلامی و انجام فعالیت های سیاسی همت می گماشت . درسال 1340 به عضویت نهضت آزادی درآمد که منجر به دستگیری وی ( دراردیبهشت 1342 ) و پنجاه روز زندان شد . پس از آزادی از زندان با شهید باهنر به سازماندهی مجدد هیات موتلفه پرداخت و برای پرورش افرادی که بتوانند نبردی مسلحانه را اداره نمایند ، به اعزام داوطلبانی به جبهه فلسطین دست زد . درهمین رابطه و برای تکمیل برنامه مزبو ر ( درسال 1350 ) خود شخصا به خارج ازکشور سفر کرد. ابتدا به فرانسه و ترکیه رفت و از آنجا عازم سوریه شد .
شهید رجایی همگام با فعالیتهای سیاسی لحظه ای نیز از خدمات فرهنگی غافل نبود ، از آن جمله تدریس در مدارس کمال ورفاه ، همکاری با بنیاد رفاه و تعاون اسلامی با همکاری شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی و شهید دکتر باهنر و حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی را باید نام برد . ایشان با نهایت شجاعت و شهامت مدت دو سال ، در زندانهای انفرادی رژیم پهلوی انواع واقسام شکنجه ها را تحمل نمود و چون کوهی استوار مقاومت کرد. دراثراین مقاومتها او را به زندان قصر وسپس به اوین فرستادند . او درزندان به ماهیت واقعی منافقین پی برد واز آنها تبری جست . دوران زندان مجموعا چهارسال به درازا کشید وشهید رجایی درسال 1357 با اوج گیری انقلاب اسلامی همراه دیگر زندانیان سیاسی آزاد شد وبلا فاصله وارد مبارزات سیاسی و فرهنگی گردید و به اتفاق عده ای ازهمکارانش برای بسیج و سازماندهی مبارزات مخفی معلمان مسلمان، تلاش گسترده ای را آغاز کرد و موفق به ایجاد انجمن اسلامی معلمان شد . او در راهپیمایی های عظیم سال 1357 مخلصانه و با تمام توان کوشید و نقش موثری در فعالیت های تبلیغاتی آنها داشت .
شهید محمد علی رجایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در سال 1358 ، مسئولیت وزارت آموزش وپرورش را به عهده گرفت و در زمان وزارت خود موفق به دولتی کردن کلیه مدارس شد . سپس به عنوان نماینده مردم تهران درمجلس شورای اسلامی انتخاب گردید و به دنبال تمایل مجلس شورای اسلامی در تاریخ18/5/1359 به عنوان اولین نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران به مجلس معرفی شد . و با رای قاطع به نخست وزیری انتخاب شد . شهید محمد علی رجایی در این مسئولیت خطیر ، علی رغم این که به فاصله بسیار کوتاهی با توطئه عظیم استکبار جهانی در ایجاد جنگ تحمیلی از سوی رژیم صدام روبرو شد وهمچنین کارشکنی های بنی صدر و متحدانش و خرابکاریهای منافقین و ساواکی ها را در پیش رو داشت ، اما توانست به بهترین وجه از عهده انجام وظایف ومسئولیت های سنگین خود برآید.
به دنبال عزل بنی صدر از ریاست جمهوری ، شهید رجایی با رای اکثریت مردم محرومی که شاهد تلاشها ی صادقانه این فرزند صدیق ملت ومقلد با وفای امام ( ره ) بودند به ریاست جمهوری انتخاب شد . دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی که توان تحمل وجود این مایه امید مستضعفان و عنصر ارزشمند و دلسوز را نداشتند درهشتم شهریور ماه 1360 او را به همراه یار قدیمی اش شهید باهنر در انفجار دفتر نخست وزیری به شهادت رساندند.
غرب چگونه عراق را مسلح ساخت
غرب چگونه عراق را مسلح ساخت
به انگیزه فرا رسیدن سالگرد هجوم ارتش بعثی عراق به ایران و آغاز هفته دفاع مقدس
شاید امروز برای بسیاری از جوانان ما این سئوال مطرح باشد كه رژیم بعثی عراق چگونه توانست ۸ سال در مقابل رزمندگان پرتوان ما مقاومت كند. هر چند حامیان اصلی صدام حسین چندی پیش دست به اجماعی بزرگ بر ضد وی زدند و تا فرو پاشیدن حكومت وی دست از كار نكشیدند ولی باید در تاریخ ثبت و روشن شود كه چه قدرتهایی و كدامین كشورها باعث شدند تا صدام، در مقابل انقلاب توفنده ملت ایران به معارضه ای طولانی برخیزد. در این مقاله روشنگر، به چگونگی تجهیز صدام و آنان كه به نحو فاحشی در تجهیز صدام كوشیده اند اشاره می شود.
هنگامی كه مراحل پایانی عملیات كربلای ۵ با رمز یا زهرا(س) انجام گرفت، بسیاری از كارشناسان نظامی ایران بر این باور بودند كه مهندسی و ماشین نظامی عراق تا سال های سال، دیگر قادر به ایستایی نخواهد بود. اما هنوز یك سال از این عملیات در شلمچه نگذشته بود كه آمار ها و ارقام و هم چنین توان نظامی حزب بعث، چیزی خلاف این نظر را آشكار می ساخت. به راستی چه كسانی در تجهیز و تسلیح صدام، این دیكتاتور مخوف قرن ۲۰ نقش داشته اند؟ برای آن كه عمق همیاری با دیكتاتور سیاه عراق آشكار شود به این آمار می توان استناد كرد.
در آوریل ۱۹۸۸ (اردیبهشت ۱۳۶۷) یك نشریه ایتالیایی به نام «اسپرسو» درباره موازنه نابرابر نظامی ایران و عراق، آماری را منتشر ساخت. این آمار چنین بود:
ارتش ایران: ۶۶۵ هزار نفر - عراق: ۸۰۰ هزار نفر، تانك ایران: ۱۰۵۰ دستگاه - عراق: ۷۰۰۰ دستگاه، توپخانه ایران: ۶۰۰ قبضه - عراق: ۵۶۰۰ قبضه، هواپیمای ایران: ۲۰۰ فروند - عراق: ۵۰۰ فروند. این آمار در حالی منتشر شد كه هنوز به پایان جنگ ایران و عراق ۳ ماه باقی مانده بود.
دنیای غرب بر این باور بود كه تنها عامل باز دارنده قوای با ایمان و بسیجی ایران، تسلیحات روز و مدرن شرق و غرب است. درحقیقت، نخستین درگیری مشترك بلوك شرق و غرب با یك كشور پس از سقوط هیتلر در آلمان، میجی در ژاپن و موسولینی در ایتالیا، در نقطه مرزی ایران و عراق ظهور یافت.
مجله سیاست دفاعی در شماره چهارم خود، در گزارشی از كمك های بلوك شرق و غرب به عراق، چنین آورده است: «نیرو های مسلح ارتش عراق در نتیجه فروش عظیم تسلیحاتی توسط اتحاد شوروی و قدرت های غربی، در مدتی كمتر از دو سال سیستم های تسلیحاتی خود را به بیشتر از ۴۰ درصد افزایش دادند.
در آستانه بازپس گیری «فاو» در آوریل ،۱۹۸۸ یعنی اردیبهشت ،۱۳۶۷ ارتش عراق حدود ۵ هزار دستگاه تانك، ۴۵۰۰ نفربر زرهی، ۵۵۰۰ عراده توپ، ۴۲۰ فروند هلی كوپتر و ۷۲۰ هواپیمای جنگنده و بمب افكن آماده برای عملیات در اختیار داشت. این خیل عظیم سیستم های تسلیحاتی، با حداقل ۳۰۰ فروند موشك زمین به زمین اسكاد بی ، ساخت شوروی تجدید ساختار شده توسط آلمان ها و تولید مقادیر زیادی مهمات شیمیایی به اتكای فن آوری صادراتی آمریكایی اروپایی تكمیل می شد.
حكومت بغداد با كسب این مقادیر عظیم از جنگ افزار های مدرن متعارف و غیر متعارف، توانست استعداد نیرو های زمینی ارتش خود را از ۲۷ لشكر در سال ۱۹۸۶ یعنی ،۱۳۶۵ به ۵۰ لشكر در سال ۱۹۸۸ یعنی ،۱۳۶۸ یعنی به دو برابر افزایش دهد. این امر نمایانگر رشد واقعی در ساختار نیرو و توانایی های عملیاتی صدام حسین بود و در جهت تغییر موازنه استراتژیك كلی منطقه خلیج فارس گام مهمی به شمار می رفت.
به راستی این همه همیاری و همراهی با یك كشور برای چه هدفی دنبال می شد؟ در حالی كه بیش از ۸۰ كشور به صورت رسمی و غیر رسمی عراق را یاری می دادند، جمهوری اسلامی ایران حتی از داشتن حق خرید سیم خاردار كه یك وسیله غیرنظامی به شمار می رود، محروم بود. این در حالی بود كه كشور های مهم دنیا چون آمریكا، انگلیس، فرانسه، شوروی و آلمان، رسماً خود را وقف خدمت به عراق كرده بودند. این خدمات جدای از سرازیر شدن پول های نفت كوتوله های خلیج نشین عرب بود.
در طول سال های جنگ، كشور های عربی منطقه با نام نهادن صدام به عنوان «سردار و فاتح قادسیه» ، «افتخار عرب» و «صلاح الدین ایوبی زمان» میلیارد ها دلار كمك بلا عوض به حكومت صدام و رژیم صدام نمودند.
به گزارش خبرگزاری مهر یكی از فرماندهان جنگ در همین رابطه می گوید: «در بسیاری از عملیات ها نظیر خیبر، والفجر ۸ و كربلای ،۵ حقیقتاً ماشین نظامی عراق از هم پاشیده شد؛ اما به چند ماه نمی كشید كه صدام پس از هر كدام از این عملیات ها، با امكانات بیشتر و جدیدتر وارد منطقه می شد.این مسئله حاصل نمی شد جز با پول عرب های منطقه و حمایت های غرب و شرق» .روال حمایت غرب و شرق از صدام، تنها به دوران جنگ عراق و ایران محدود نشد و پس از پایان جنگ هم این روند ادامه یافت.
عراق افتخار ژاندارمی منطقه، یعنی همان عنوان «مترسك» و «سگ دست آموز» را برای حكومت غرب كسب كرده بود.
در این میان بر اساس اسناد معتبر، انگلیس و آمریكا بیشترین نقش را در تجهیز صدام پس از جنگ ایران و عراق داشته اند.
در كتاب «غرب چگونه عراق را مسلح ساخت» ، چنین آمده است: «… در شرایطی كه سرانجام ایران رسماً پذیرش قطعنامه پذیرش ۵۹۸ را به سازمان ملل اعلام كرده بود، وزارت بازرگانی آمریكا به روال سابق، همچنان با صدور تكنولوژی پیشرفته آمریكا به كارخانه ها و تأسیسات اسلحه سازی عراق موافقت می كرد.
مروری بر پروانه های صادر شده از سوی این وزارت خانه در هشت ماهه پس از كشتار «حلبچه »، حاكی از تحویل مداوم تجهیزات كشتِ ویروس، قارچ و ... به آژانس انرژی اتمی عراق، تحویل دنده های الكترونیكی و ابزار های ماشینی چندكاره به مركز تولید موشكی« سعد ۱۶ »، كارخانه تولید بمب «بدر»، كارخانه صنایع موشكی صدام، كارخانه های الكترونیك دفاعی منصور و صلاح الدین و مجتمع تسلیحاتی عظیم« تاجی » است.
در همان سال ها، انگلیس و آمریكا به خوبی دریافته بودند كه كشور جنگ افروز عراق چگونه می تواند سرمایه داران و كارخانه های اسلحه ساز آنها را از خطر ورشكستگی نجات دهد و حكومت های عرب منطقه را از ترس صدام مجبور به خرید تسلیحات از آنها سازد.وزارت بازرگانی آمریكا در همین رابطه اعلام داشت:«با پایان یافتن جنگ عراق و ایران، اكنون عراق بازار خوبی برای تاجران آمریكایی است. » آنچه كه بیشتر باعث رونق صنایع كشتار جمعی آمریكا می شد، انتقال آن به حكومت بعثی عراق بود.
سلاح های كشتار جمعی علاوه بر بالا بردن قدرت تخریبی قوای نظامی عراق، حكومت های منطقه را نیز بیش از پیش در هراس از این كشور فرو می برد. از این رو شركت های آمریكایی به معامله ای عظیم دست زدند. بر اساس منابع موجود، در ماه ژوئیه ۱۹۸۸ یعنی اوایل مرداد ۱۳۶۷ هجری شمسی و دقیقاً ۳ روز پس از پذیرش قطعنامه توسط ایران، شركت نفتی « بچتل » كه كارگزار آن «جرج شولتز» سمتِ وزیر خارجه آمریكا را برعهده داشت، قرار دادی به مبلغ یك میلیارد دلار با وزارت صنعت و صنایع نظامی ژنرال «حسین كامل» داماد صدام در بغداد منعقد ساخت. به موجب این قرار داد، بچتل طراحی و ساخت یك مجتمع پتروشیمی نزدیك المسیب در جنوب بغداد را به عهده گرفت.
حسین كامل و ژنرال«عامر السعدی» در نظر داشتند در مجتمع مزبور با نام C.P.2 گاز خردل و اكسید اتیلن تولید كنند. اكسید اتیلن در تولید سوخت موشك مورد استفاده قرار می گرفت. انگلستان نیز از قافله دنیای غرب عقب نماند و برای یافتن جای پا در عراق و تجهیز حكومت خونخوار بعثی به سلاح های پیشرفته، تقلا و كوشش خود را پس از پایان جنگ آغاز نمود. پس از پایان جنگ، حكومت سلطنتی انگلستان بر آن بود تا به هر شیوه ای وارد بازار اسلحه عراق شود.
دقیقاً چند ماه پس از پایان جنگ ایران و عراق،« آلن كلارك» وزیر دفاع انگلستان، معاون خود« دیوید هیتی» را به سوی بغداد روانه ساخت. هیتی كاری نداشت جز آن كه مواضع لندن را برای عراقی ها آشكار سازد. عراقی ها خوب می دانستند كه بریتانیا در طول جنگ با ایران، چگونه آنها را یاری دادند.صدام حسین، عاشق و شیدای كار آمدی محتاطانه و توانایی های پنهانی و احتیاط كاری های انگلیسی ها بود.
هیتی معاون وزیر دفاع بریتانیا چنین می گوید: «تمام تلاشمان را به خرج دادیم تا رابطه را گرم نگه داریم. طی جنگ هشت ساله صدام علیه رژیم تهران، به طور متوسط هر سال ۴۰ خلبان نظامی عراقی در پایگاه نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا، آموزش می دیدند و شركت های خصوصی نظیر هواپیمایی C.S.I هم بر این دوره ها نظارت داشتند.»
لندن نه تنها در جنایات صدام شریك بود، بلكه خود را در كنار او در برابر ایران می دید.از همین رو از نخستین روز های جنگ ایران و عراق، سیگنال هایی مثبت برای همكاری با عراق را روانه ساخت.صدام به خوبی این سیگنال ها را می شناخت.او دست آموز سرویس های جاسوسی خود آنها بود. در سال ۱۹۸۳ یعنی دو سال پس از آغاز جنگ علیه ایران، آمریكا طرح خصمانه ای را برای در تنگنا قرار دادن ایران تهیه كرد.
این طرح كه با نام «استانچ» یك تحریم تسلیحاتی كامل را علیه ایران در برمی گرفت، قوای ایرانی را به مرور زمان دچار ضعف نظامی می نمود.لندن به خوبی می توانست نقش روباه صفتانه خود را ایفا كند. این همان سیاست مكارانه لندن بود كه نه خود را در برابر ایران قرار می داد و نه عراق را از خود دور می ساخت.صدام نیز به این سیاست رضایت كامل داشت. بدین روی لندن، به تهران اجازه داد تا در خیابان ویكتوریا دفتر خریدی باز كند. تهران در این دفتر می توانست روابط تجاری خود را با دلالان و تجار اسلحه و امكانات مورد نیازش در جنگ بر قرار سازد.این دفتر درست و در همه لحظات، تحت نظارت جاسوسان و مراقبان پلیس مخفی بریتانیا بود.
اسكاتلند یارد شبانه روز تمامی مكالمات و گفتار های این دفتر را شنود می كرد.اكنون آشكار شده است كه حكومت بریتانیا از طریق M.۵. I. سازمان اطلاعاتی خود تمامی حركات ایرانی ها را ثبت و در اسرع وقت، كلیه اطلاعات و اسناد مهم مربوط به خرید اسلحه های اروپایی و امكانات غربی را مستقیماً به برادر ناتنی صدام و رئیس سازمان اطلاعاتی عراق؛ «برزان التكریتی» می فروخته است.
این روابط خاص و پنهانی و فروش اطلاعات محرمانه به هم این جا ختم نمی شد. از خدمات بسیار ارزشمند بریتانیا به حكومت دیكتاتور عراق در طول جنگ، آن بود كه «برزان» و فرماندهان سرویس خدمات هوایی ویژه (S. A. S) در انگلستان را به هم دیگر نزدیك نمود.این سازمان در یك قرارداد محرمانه، متعهد شد تا واحد های ویژه هوابرد عراق را در پایگاه فوق سری جزیره ای در رود دجله آموزش دهد.
گذر تاریخ بسیاری از برگ های دفتر سیاه و كارنامه پر جنایت دنیای غرب، به ویژه آمریكا و انگلیس را تورق خواهد كرد. هنگامی كه صدام در برابر دوربین های رسانه های دنیا ایستاد و گفت: «تنها در فاو ده ها هزار جوان عراقی را به كام آتش حمله ایرانی ها فرستادم و سپر گوشتی از عرب ها ساختم تا خیالشان از ایرانی های مجوس! در امان باشد» ، هیچ كسی نمی دانست كه چه كسی صدام را تشویق و حمایت می كند تا جوانان بیگناه عراق را به كام مرگ فرستد.امروز همه دنیا به خوبی دریافته اند كه حامیان و دست پروردگان صدام چه كسانی بودند. هنگامی كه سخنان صدام پس از اشغال كویت در رسانه ها پخش شد، مردم دنیا به دنبال پاسخ پرسش ذهن خود بودند. صدام چنین گفت: «شیوخ خلیجی درباره آن به اصطلاح كمك هایشان به حكومت ما در طول جنگ با ایران، خیلی سر و صدا می كنند. ما هیچ دینی به این یهودیان خلیجی نداریم و جنگ را تنها با كمك خودمان به پایان بردیم و با مدد بازوان توانای مردان مان و فدا كردن افرادمان» .وقتی خبر گزاری آمریكایی آسوشیتدپرس در گزارش خود از ریاض واكنش «ملك فهد» پادشاه عربستان به سخنان صدام را انعكاس داد، مردم دنیا پاسخ خود را یافتند.
«ملك فهد» چنین گفته بود: «اقدامات تجاوزكارانه رهبر عراق در اشغال كشور كویت و سخنان اخیر او، نشانگر ناسپاسی نسبت به حمایت های نظامی عربستان و كشور های عرب برادر در خلیج فارس از او در طول جنگ هشت ساله اش علیه ایران است.
اگر عراق می گوید: در آن هشت سال جنگ، افراد خود را فدا كرده است، ما نیز با پول، سلاح های پیشرفته و همكاری بین المللی در این فداكاری سهیم بوده ایم. چگونه صدام می تواند همه این ها را فراموش كند و سعی در از بین بردن حقایق نماید؟» وقتی عمر یاقوت، سفیر كویت در عربستان گفت: «صدام فردی دروغ گو و كافر است. ایران صدام را خوب شناخته و در مورد حمله عراق به كویت، بار ها به ما اخطار داده بود، اما ما در این مورد گوش شنوایی نداشتیم» ، همه كارشناسان هشدار های حضرت امام خمینی (ره) به رهبران عرب را به یاد آوردند كه آنچه، آن پیر روشن ضمیر، از صدام و روابط او با دنیای كفر می دید، دیگران نمی دیدند.
امروز اگر چه صفحات تاریخ مكتوب قرن با تمام نامردی ها و بی مهری ها و دروغ ها نگاشته شده است، اما تاریخ حقیقی توسط غریب ترین مردان انقلاب و مظلومان مقتدر سرزمین مان در حافظه ها و سینه های توده های محروم عالم نگاشته شده است.
صدام رفتنی بود و رفت و سیاهه سوابقش امروز بر همه آشكار شده است. دور نیست تا آفتاب حقیقت از پس ابر برون آید و آنچه كه تاكنون نادیدنی بوده است، به دیده آید. غرب در روشنایی حقیقت، چه كاری جز واژگونه خفتن در پس تاریكخانه وجودش خواهد داشت؟
نکته : صدام حسین حزب بعث جنگ تحمیلی ایران و عراق دفاع مقدس

زندگی نامه شهید حاج محمد ابراهیم همــت
زندگی نامه شهید حاج محمد ابراهیم همــت
به روز 12 فروردین 1334 ه.ش در شهرضا در خانواده ای مستضعف و متدین بدنیا آمد. او در رحم مادر بود كه پدر و مادرش عازم كربلای معلّی و زیارت قبرسالارشهیدان و دیگر شهدای آن دیار شدند و مادر با تنفس شمیم روحبخش كربلا، عطر عاشورایی را به این امانت الهی دمید.
محمد ابراهیم درسایه محبّت های پدر ومادر پاكدامن، وارسته و مهربانش دوران كودكی را پشتسر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد. در دوران تحصیلش از هوش واستعداد فوقالعادهای برخوردار بود و با موفقیت تمام دوران دبستان و دبیرستان را پشت سر گذاشت.
هنگام فراغت از تحصیل بویژه در تعطیلات تابستانی با كار وتلاش فراوان مخارج شخصی خود را برای تحصیل بدست ميآورد و از این راه به خانواده زحمتكش خود كمك قابل توجه ای ميكرد. او با شور ونشاط و مهر و محبت و صمیمیتی كه داشت به محیط گرم خانواده صفا و صمیمیت دیگری ميبخشید.
پدرش از دوران كودكی او چنین ميگوید: « هنگامی كه خسته از كار روزانه به خانه برميگشتم، دیدن فرزندم تمامی خستگيها و مرارتها را از وجودم پاك ميكرد و اگر شبی او را نميدیدم برایم بسیار تلخ و ناگوار بود. »
اشتیاق محمد ابراهیم به قرآن و فراگیری آن باعث ميشد كه از مادرش با اصرار بخواهد كه به او قرآن یاد بدهد و او را در حفظ سوره ها كمك كند. این علاقه تا حدی بود كه از آغاز رفتن به دبیرستان توانست قرائت كتاب آسمانی قرآن را كاملاً فرا گیرد و برخی از سورهه ای كوچك را نیز حفظ كند.
دوران سربازی :
در سال 1352 مقطع دبیرستان را با موفقیت پشت سرگذاشت و پس از اخذ دیپلم با نمرات عالی در دانشسرای اصفهان به ادامه تحصیل پرداخت. پس از دریافت مدرك تحصیلی به سربازی رفت ـ به گفته خودش تلخ ترین دوران عمرش همان دوسال سربازی بود ـ در لشكر توپخانه اصفهان مسؤولیت آشپزخانه به عهده او گذاشته شده بود.
ماه مبارك رمضان فرا رسید، ابراهیم در میان برخی از سربازان همفكر خود به دیگر سربازان پیام فرستاد كه آنها هم اگر سعی كنند تمام روزهای رمضان را روزه بگیرند، ميتوانند به هنگام سحری به آشپزخانه بیایند. «ناجی» معدوم فرمانده لشكر، وقتی كه از این توصیه ابراهیم و روزه گرفتن عدهای از سربازان مطلع شد، دستور داد همه سربازان به خط شوند و همگی بدون استثناء آب بنوشند و روزه خود را باطل كنند. پس از این جریان ابراهیم گفته بود: « اگر آن روز با چند تیر مغزم را متلاشی ميكردند برایم گواراتر از این بود كه با چشمان خود ببینم كه چگونه این از خدا بيخبران فرمان ميدهند تا حرمت مقدس ترین فریضه دینمان را بشكنیم و تكلیف الهی را زیرپا بگذاریم. »
امّا این دوسال برای شخصی چون ابراهیم چندان خالی از لطف هم نبود؛ زیرا در همین مدت توانست با برخی از جوانان روشنفكر و انقلابی مخالف رژیم ستم شاهی آشنا شود و به تعدادی از كتب ممنوعه (از نظر ساواك) دست یابد. مطالعه آن كتابها كه مخفیانه و توسط برخی از دوستان، برایش فراهم ميشد تأثیر عمیق و سازندهای در روح و جان محمدابراهیم گذاشت و به روشنایی اندیشه و انتخاب راهش كمك شایانی كرد. مطالعه همان كتابها و برخورد و آشنایی با بعضی از دوستان، باعث شد كه ابراهیم فعالیت های خود را علیه رژیم ستمشاهی آغاز كند و به روشنگری مردم و افشای چهره طاغوت بپردازد.
دوران معلمی:
پس از پایان دوران سربازی و بازگشت به زادگاهش شغل معلمی را برگزید. در روستاها مشغول تدریس شد و به تعلیم فرزندان این مرز و بوم همت گماشت. ابراهیم در این دوران نیز با تعدادی از روحانیون متعهد و انقلابی ارتباط پیدا كرد و در اثر مجالست با آنها با شخصیت حضرت امام (ره) بیشتر آشنا شد. به دنبال این آشنایی و شناخت، سعی ميكرد تا در محیط مدرسه و كلاس درس، دانش آموزان را با معارف اسلامی و اندیشه های انقلابی حضرت امام (ره) و یارانش آشنا كند.
او در تشویق و ترغیب دانش آموزان به مطالعه و كسب بینش و آگاهی سعی وافری داشت و همین امور سبب شد كه چندین نوبت از طرف ساواك به او اخطار شود. لیكن روح بزرگ و بيباك او به همه آن اخطارها بی اعتنا بود و هدف و راهش را بدون اندك تزلزلی پی ميگرفت و از تربیت شاگردان خود لحظه ای غفلت نميورزید.
با گسترش تدریجی انقلاب اسلامی، ابراهیم پرچمداری جوانان مبارز شهرضا را برعهده گرفت. پس از انتقال وی به شهرضا برای تدریس در مدارس شهر، ارتباطش با حوزه علمیه قم برقرار شد و بطور مستمر برای گرفتن رهنمود، ملاقات با روحانیون و دریافت اعلامیه و نوار به قم رفت وآمد ميكرد.
سخنرانيهای پرشور و آتشین او علیه رژیم كه بدون مصلحت اندیشی انجام ميشد، مأمورین رژیم را به تعقیب وی واداشته بود، به گونه ای كه او شهربه شهر ميگشت تا از دستگیری درامان باشد. نخست به شهر فیروزآباد رفت و مدتی در آنجا دست به تبلیغ و ارشاد مردم زد. پس از چندی به یاسوج رفت. موقعی كه درصدد دستگیری وی برآمدند به دوگنبدان عزیمت كرد و سپس به اهواز رفت و در آنجا سكنی گزید. در این دوران اقشار مختلف در اعتراض به رژیم ستمشاهی و اعمال وحشیانه اش عكس العمل نشان ميدادند و ابراهیم احساس كرد كه برای سازماندهی تظاهرات باید به شهرضا برگردد.
بعد از بازگشت به شهر خود در كشاندن مردم به خیابانها و انجام تظاهرات علیه رژیم، فعالیت و كوشش خود را افزایش داد تا اینكه در یكی از راهپیمایيهای پرشورمردمی، قطعنامه مهمی كه یكی از بندهای آن انحلال ساواك بود، توسط شهید همت قرائت شد. به دنبال آن فرمان ترور و اعدام ایشان توسط فرماندار نظامی اصفهان، سرلشكر معدوم «ناجی»، صادر گردید.
مأموران رژیم در هرفرصتی در پی آن بودند كه این فرزند شجاع و رشید اسلام را از پای درآورند، ولی او با تغییر لباس وقیافه، مبارزات ضد دولتی خود را دنبال ميكرد تا اینكه انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی ره، به پیروزی رسید.
فعالیت های پس از پیروزی انقلاب:
پیروزی انقلاب در جهت ایجاد نظم ودفاع از شهر و راه اندازی كمیته انقلاب اسلامی شهرضا نقش اساسی داشت. او از جمله كسانی بود كه سپاه شهرضا را با كمك دوتن از برادران خود و سه تن از دوستانش تشكیل داد.
درایت و نفوذ خانوادگی كه درشهر داشتند مكانی را بعنوان مقر سپاه دراختیار گرفته و مقادیر قابل توجهی سلاح از شهربانی شهر به آنجا منتقل كردند و از طریق مردم، سایر مایحتاج و نیازمنديها را رفع كردند.
به تدریج عناصر حزب اللهی به عضویت سپاه درآمدند. هنگامی كه مجموعه سپاه سازمان پیدا كرد، او مسؤولیت روابط عمومی سپاه را به عهده داشت.
به همت این شهید بزرگوار و فعالیتهای شبانهروزی برادران پاسدار در سال 58، یاغیان و اشرار اطراف شهرضا كه به آزار واذیت مردم ميپرداختند، دستگیر و به دادگاه انقلاب اسلامی تحویل داده شدند و شهر از لوث وجود افراد شرور و قاچاقچی پاكسازی گردید.
از كارهای اساسی ایشان در این مقطع، سامان بخشیدن به فعالیتهای فرهنگی، تبلیغی منطقه بود كه در آگاه ساختن جوانان و ایجاد شور انقلابی تأثیر بسزایی داشت.
اواخر سال 58 برحسب ضرورت و به دلیل تجربیات گرانبهای او در زمینه امور فرهنگی به خرمشهر و سپس به بندر چابهار و كنارك (در استان سیستان و بلوچستان) عزیمت كرد و به فعالیتهای گسترده فرهنگی پرداخت.
نقش شهید در كردستان و مقابله با ضدانقلاب:
شهید همت در خرداد سال 1359 به منطقه كردستان كه بخشهایی از آن در چنگال گروهكهای مزدور گرفتار شده بود، اعزام گردید. ایشان با توكل به خدا و عزمی راسخ مبارزه بيامان و همه جانبهای را علیه عوامل استكبار جهانی و گروهك های خودفروخته در كردستان شروع كرد و هر روز عرصه را برآنها تنگتر نمود. از طرفی در جهت جذب مردم محروم كُرد و رفع مشكلات آنان به سهم خود تلاش داشت و برای مقابله با فقر فرهنگی منطقه اهتمام چشمگیری از خود نشان می داد تا جایی كه هنگام ترك آنجا، مردم منطقه گریه ميكردند و حتی تحصن نموده و نميخواستند از این بزرگوار جدا شوند.
رشادت های او دربرخورد با گروهك های یاغی قابل تحسین وستایش است. براساس آماری كه از یادداشت های آن شهید بهدست آمده است، سپاه پاسداران پاوه از مهر 59 تا ديماه 60 (بافرماندهی مدبرانه او) عملیات موفق در خصوص پاكسازی روستاها از وجود اشرار، آزادسازی ارتفاعات و درگیری با نیروهای ارتش بعث داشته است.
گوشه ای از خاطرات كردستان به قلم شهید :
« در هفدهم مهرماه 1360 با عنایت خدای منان و همكاری بيدریغ سپاه نیرومند مریوان، پاكسازی منطقه «اورمان» با هفت روستای محروم آن بهانجام رساند و به خواست خدا و امدادهای غیبی، «حزب رزگاری» به كلی از بین رفت. حدود 300 تن از خودباختگان سیهبخت، تسلیم قوای اسلام گردیدند. یكصد تن به هلاكت رسیدند و بیش از 600 قبضه اسلحه به دست سپاهیان توانمند اسلام افتاد.
پاسداران رشید با همت ومردانگی به زدودن ناپاكان مزاحم از منطقه نوسود و پاوه پرداختند و كار این پاكسازی و زدودن جنایتكاران پست، تا مرز عراق ادامه یافت.
این پیروزی و دشمن سوزی، در عملیات بزرگ و بالنده محمّدرسول الله ص و با رمز «لااله الا الله» بهدست آمد.
در مبارزات بيامان یك ساله، 362 نفر از فریب خوردگان « دمكرات، كومله، فدایی و رزگاری» با همه سلاحهای مخرب و آتشین خود تسلیم سپاه پاوه شدند و امان نامه دریافت نمودند.
همزمان با تسلیم شدن آنان، 44 سرباز و درجه دار عراقی نیز به آغوش پرمهر اسلام پناهنده شده و به تهران انتقال یافتند.
منطقه پاوه و نوسود به جهنمی هستی سوز برای اشرار خدانشناس تبدیل گشت، قدرت وتحرك آن ناپاكان دیوسیرت رو به اضمحلال و نابودی گذاشت، بطوری كه تسلیم و فرار را تنها راه نجات خود یافتند. در اندك مدتی آن منطقه آشو بخیز و ناامن كه میدان تكتازی اشرار شده بود به یك سرزمین امن تبدیل گردید. »

شهید همت و دفاع مقدس:
پس از شروع جنگ تحمیلی از سوی رژیم متجاوز عراق، شهید همت به صحنه كارزار وارد شد و درطی سالیان حضور در جبهه های نبرد، خدمات شایان توجهی برجای گذاشت و افتخارها آفرید.
او و سردار رشید اسلام، حاج احمد متوسلیان، به دستور فرماندهی محترم كل سپاه مأموریت یافتند ضمن اعزام به جبهه جنوب، تیپ محمدرسول الله (ص) را تشكیل دهند.
در عملیات سراسری فتح المبین، مسؤولیت قسمتی از كل عملیات به عهده این سردار دلاور بود. موفقیت عملیات درمنطقه كوهستانی «شاوریه» مرهون ایثار و تلاش این سردار بزرگ و همرزمان اوست.
شهید همت در عملیات پیروزمند بیت المقدس در سمت معاونت تیپ محمدرسول الله (ص) فعالیت و تلاش تحسین برانگیزی را در شكستن محاصره جاده شلمچه ـ خرمشهر انجام داد و به حق ميتوان گفت كه او یگان تحت امرش سهم بسزایی در فتح خرمشهر داشته اند و با اینكه منطقه عملیاتی دشت بود، شهید حاج همت با استفاده از بهترین تدبیر نظامی به نحو مطلوبی فرماندهی كرد.
در سال 1361 با توجه به شعله ور شدن آتش فتنه و جنگ در جنوب لبنان به منظور یاری رساندن به مردم مسلمان و مظلوم لبنان كه مورد هجوم ناجوانمردانه رژیم صهیونیستی قرار گرفته بود راهی آن دیار شد و پس از دو ماه حضور در این خطه به میهن اسلامی بازگشت و درمحور جنگ وجهاد قرارگرفت.
با شروع عملیات رمضان در تاریخ 23/4/1361 درمنطقه «شرق بصره» فرماندهی تیپ 27 حضرت رسول اكرم (ص) را برعهده گرفت و بعدها با ارتقای این یگان به لشكر، تا زمان شهادتش در سمت فرماندهی انجام وظیفه نمود. پس از آن در عملیات مسلم بن عقیل و محرم ـ كه او فرمانده قرارگاه ظفر بود ـ سلحشورانه با دشمن زبون جنگید. در عملیات والفجر مقدماتی بود كه شهیدحاج همت، مسؤولیت سپاه یازدهم قدر را كه شامل لشكر 27 حضرت محمدرسول الله (ص) ، لشكر 31 عاشورا، لشكر 5 نصر و تیپ 10 سیدالشهدا (ع) بود، برعهده گرفت.
سرعت عمل و صلابت رزمندگان لشكر 27 تحت فرماندهی ایشان در عملیات والفجر 4 و تصرف ارتفاعات كانيمانگا در آن مقاطع از خاطره ها محو نميشود.
صلابت، اقتدار و استقامت فراموشنشدنی این شهید والامقام و رزمندگان لشكر محمدرسولالله (ص) در جریان عملیات خیبر درمنطقه طلائیه و تصرف جزایرمجنون و حفظ آن با وجود پاتكهای شدید دشمن، از افتخارات تاریخ جنگ محسوب ميگردد.
مقاومت و پایداری آنان در این جزایر به قدری تحسین برانگیز بود كه حتی فرمانده سپاه سوم عراق در یكی از اظهاراتش گفته بود :
« ... ما آنقدر آتش بر جزایر مجنون فرو ریختیم و آنچنان آنجا را بمباران شدید نمودیم كه از جزایر مجنون جز تلی خاكستر چیز دیگری باقی نیست! »
اما شهید همت بدون هراس و ترس از دشمن و با وجود بيخوابيهای مكرر همچنان به ادای تكلیف و اجرای فرمان حضرت امام خمینی (ره) مبنی برحفظجزایر می اندیشید و خطاب به برادران بسیجی ميگفت :
« برادران، امروز مسأله ما، مسأله اسلام و حفظ و حراست از حریم قرآن است. بدون تردید یا همه باید پرچم سرخ عاشورایی حسین (ع) را به دوش كشیم و قداست مكتبمان، مملكت و ناموسمان را پاسداری و حراست كنیم و با گوشت و خون به حفظ جزیره، همت نمائیم، یا اینكه پرچم ذلت و تسلیم را درمقابل دشمنان خدا بالا ببریم و این ننگ و بدبختی را به دامن مطهر اعتقادمان روا داریم، كه اطمینان دارم شما طالبان حریت و شرف هستید، نه ننگ و بدنامی. »
ویژگيهای برجسته شهید :
او عارفی وارسته، ایثارگری سلحشور و اسوهای برای دیگران بود كه جز خدا به چیز دیگری نمی اندیشید و به عشق رسیدن به هدف متعالی و كسب رضای خدا و حضرت احدیت، شب و روز تلاش ميكرد و سختترین و مشكلترین مسؤولیت های نظامی را با كمال خوشرویی و اشتیاق و آرامش خاطر ميپذیرفت.
سردار رحیم صفوی درباره وی چنین ميگوید :
« او انسانی بود كه برای خدا كار ميكرد و اخلاص در عمل از ویژگيهای بارز اوست. ایشان یكی از افراد درجه اولی بود كه همیشه مأموریت های سنگین برعهده اش قرار داشت. حاج همت مثل مالك اشتر بود كه با خضوع و خشوعی كه درمقابل خدا و در برابر دلاورمردان بسیجی داشت، درمقابله با دشمن همچون شیری غرّان از مصادیق «اشداء علی الكفار، رحماء بینهم» بود. همت كسی بود كه برای این انقلاب همه چیز خودش را فدا كرد و از زندگیش گذشت. او واقعاً به امرولایت اعتقادكامل داشت و حاضر بود در این راه جان بدهد، كه عاقبت هم چنین كرد. همیشه سفارش ميكرد كه دستورات را باید موبهمو اجرا كرد. وقتی دستوری هرچند خلاف نظرش به وی ابلاغ ميشد، از آن دفاع ميكرد. ابراهیم از زمان طفولیت، روحی لطیف،عبادی و نیایشگر داشت. »
پدر بزرگوارش ميگوید :
« محمدابراهیم از سن 10 سالگی تا لحظه شهادت در تمام فراز ونشیبهای سیاسی ونظامی، هرگز نمازش ترك نشد. روزی از یك سفرطولانی و خسته كننده به منزل بازگشت. پس از استراحت مختصر، شب فرا رسید. ابراهیم آن شب را با همه خستگيهایش تا پگاه، به نماز ونیایش ایستاد و وقتی مادرش او را به استراحت سفارش نمود، گفت: مادر! حال عجیبی داشتم. ای كاش به سراغم نمی آمدی و آن حالت زیبای روحانی را از من نميگرفتی.»
این انسان پارسا تا آخرین لحظات حیات خود، دست از دعا ونیایش برنداشت. نماز اول وقت را برهمه چیز مقدم ميشمرد و قرآن و توسل برنامه روزانه او بود. او به راستی همه چیزش را فدای انقلاب كرده بود. آن چیزی كه برای او مطرح نبود خواب وخوراك و استراحت بود. هر زمان كه برای دیدار خانوادهاش به شهرضا ميرفت، درآنجا لحظهای از گره گشایی مشكلات و گرفتاريهای مردم بازنميایستاد و دائماً در اندیشه انجام خدمتی به خلقالله بود.
شهید همت آنچنان با جبهه وجنگ عجین شده بود كه در طول حیات نظامی خود فرزند بزرگش را فقط شش بار و فرزند كوچكتر خود را تنها یكبار در آغوش گرفته بود.
او بسان شمع ميسوخت و چونان چشمهساران درحال جوشش بود و یك آن از تحرك باز نميایستاد. روحیه ایثار و استقامت او شگفت انگیز بود. حتی جیره و سهمیه لباس خود را به دیگران ميبخشید و با همان كم، قانع بود و درپاسخ كسانی كه ميپرسیدند چرا لباس خود را كه به آن نیازمند بودی، بخشیدی؟ ميگفت: « من پنج سال است كه یك اوركت دارم و هنوز قابل استفاده است! »
او فرماندهی مدیرو مدبّر بود. قدرت عجیبی درمدیریت داشت. آن هم یك مدیریت سالم در اداره كارها و نیروها. با وجود آنكه به مسائل عاطفی و نیز اصولمدیریت احترام ميگذاشت و عمل ميكرد، درعین حال هنگام فرماندهی قاطع بود. او نیروهای تحت امر خود را خوب توجیه ميكرد و نظارت و پیگیری خوبی نیز داشت. كسی را كه در انجام دستورات كوتاهی مينمود بازخواست ميكرد و كسی را كه خوب عمل ميكرد تشویق مينمود.
بینش سیاسی بُعد دیگری از شخصیت والای او به شمار ميرفت. به مسائل لبنان و فلسطین وسایر كشورهای اسلامی بسیار مياندیشید و آنچنان از اوضاع آنجا مطلع بود كه گویی سالیان درازی در آن سامان با دشمنان خدا و رسول ص درستیز بوده است. او با وجود مشغله فراوان از مطالعه غافل نبود و نسبت به مسائل سیاسی روز شناخت وسیعی داشت.
از ویژگيهای اخلاقی شهید همت برخورد دوستانه او با بسیحیان جان بركف بود. به بسیجیان عشق ميورزید و همواره در سخنانش از این مجاهدان مخلص تمجید و قدرشناسی ميكرد. « من خاك پای بسیجيها هم نميشوم. ای كاش من یك بسیجی بودم و در سنگر نبرد از آنان جدا نميشدم.»
وقتی درسنگرهای نبرد، غذای گرم برای شهید همت ميآوردند سؤال ميكرد : آیا نیروهای خط مقدّم و دیگر اعضای همرزممان در سنگرها همین غذا را ميخورند یا خیر؟ و تا مطمئن نميشد دست به غذا نميزد.
شهیدهمت همواره برای رعایت حقوق بسیجیان به مسؤلان امر تأكید و توصیه داشت. او كه از روحیه ایثار واستقامت كمنظیری برخوردار بود، با برخوردها و صفات اخلاقياش در واقع معلمی نمونه و سرمشقی خوب برای پاسداران و بسیجیان بود و خود به آنچه ميگفت، عمل ميكرد. عشق وعلاقه نیروها به او نیز از همین راز سرچشمه ميگرفت. برای شهید همت مطرح نبود كه چكاره است، فرمانده است یا نه. همت یك رزمنده بود، همت هم مرد جنگ بود و هم معلمی وارسته.
نحوه شهادت :
شهید همت در جریان عملیات خیبر به برادران گفته بود: «باید مقاومت كرده و مانع از بازپسگیری مناطق تصرف شده، توسط دشمن شد. یا همه اینجا شهید ميشویم ویا جزیره مجنون را نگه ميداریم.» رزمندگان لشكر نیز با تمام توان دربرابر دشمن مردانه ایستادگی كردند. حاجی جلو رفته بود تا وضع جبهه توحید را از نزدیك بررسی كند، كه گلوله توپ در نزدیكی اش اصابت ميكند و این سردار دلاور به همراه معاونش، شهید اكبر زجاجی، دعوت حق را لبیك گفتند و سرانجام در 24 اسفند سال 62 در عملیات خیبر به لقاء خداوند شتافتند.
خاطراتی از شهید همت
خاطره ۱
هر وقت با او از ازدواج صحبت ميكردیم لبخند ميزد و ميگفت: "من همسری ميخواهم كه تا پشت كوههای لبنان با من باشد چون بعد از جنگ تازه نوبت آزادسازی قدس است." فكر ميكردیم شوخی ميكند اما آینده ثابت كرد كه او واقعا چنین ميخواست. در دیماه سال هزار و سیصد و شصت ابراهیم ازدواج كرد. همسر او شیرزنی بود از تبار زینبیان. زندگی ساده و پر مشقت آنان تنها دو سال و دو ماه به طول انجامید از زبان این بانوی استوار شنیدم كه ميگفت:
عشق در دانه است و من غواص و دریا میكده سر فرو بردم در اینجا تا كجا سر بر كنم
عاشقان را گر در آتش ميپسندد لطف دوست تنگ چشمم گر نظر در چشمه كوثر كنم
بعد از جاری شدن خطبه عقد به مزار شهدای شهر رفتیم و زیارتی كردیم و بعد راهی سفر شدیم. مدتی در پاوه زندگی كردیم و بعد هم بدلیل احساس نیاز به نیروهای رزمنده به جبهههای جنوب رفتیم من در دزفول ساكن شدم. پس از مدت زیادی گشتن اطاقی برای سكونت پیدا كردیم كه محل نگهداری مرغ و جوجه بود. تمیز كردن اطاق مدت زیادی طول كشید و بسیار سخت انجام شد. فرش و موكت نداشتیم كف اطاق را با دو پتوی سربازی پوشاندم و ملحفه سفیدی را دو لایه كردم و به پشت پنجره آویختم. به بازار رفتم و یك قوری با دو استكان و دو بشقاب و دو كاسه خریدم. تازه پس از گذشت یك ماه سر و سامان ميگرفتیم اما مشكل عقربها حل نميشد. حدود بیست و پنج عقرب در خانه كشتم. بدلیل مشغله زیاد حاج ابراهیم اغلب نیمههای شب به خانه ميآمد و سپیدهدم از خانه خارج ميشد. شاید در این دو سال ما یك ۲۴ ساعت بطور كامل در كنار هم نبودیم. این زندگی ساده كه تمام داراییش در صندوق عقب یك ماشین جای میگرفت همین قدر كوتاه بود.
خاطره ۲
سال ۱۳۵۹ بود تاخت و تاز عناصر تجزیهطلب و ضد انقلابیون كردستان را ناامن كرده بود ابراهیم دیگر طاقت ماندن نداشت بار سفر بست و رهسپار پاوه شد. در بدو ورود از سوی شهید ناصر كاظمی مسوول روابط عمومی سپاه پاوه شده و در كنار شهیدانی چون چمران، كاظمي، بروجردی و قاضی به مبارزات خود ادامه ميداد. خلوص و صمیمیت آنان به حدی بود كه مردم كردستان آنها را از خود ميدانستند و دوستی عمیقی در بین آنان ایجاد شده بود. ناصر كاظمی توفیق حضور یافت و به دیدن معبود شتافت. ابراهیم در پست فرماندهی عملیاتها به خدمت مشغول و پس از مدتی بدلیل لیاقت و كاردانی كه از خود نشان داد به فرماندهی سپاه پاوه برگزیده شد. از سال هزار و سیصد و پنجاه و نه تا سال هزار و سیصد و شصت، بیست و پنج عملیات موفقیتآمیز جهت پاكسازی روستاهای كردستان از ضد انقلاب انجام شد كه در طی این عملیاتها درگیريهایی نیز با دشمن بعثی بوقوع پیوست.
خاطره ۳
محمدابراهیم تحصیلات خود را در شهرضا و اصفهان تا فارغالتحصیلی از دانشسرای این شهر ادامه داد و در سال ۱۳۵۴ به سربازی اعزام شد. فرمانده لشكر او را مسوول آشپزخانه كرد. ماه مبارك رمضان از راه رسید. ابراهیم به بچهها خبر داد كسانیكه روزه ميگیرند ميتوانند برای گرفتن سحری به آشپزخانه بیایند. سرلشكر ناجی فرمانده گردان از این موضوع مطلع شد و او را بازداشت كرد. پس از اتمام بازداشت ابراهیم باز هم به كار خود ادامه داد. خبر رسید كه سرلشگر ناجی قرار است نیمه شب برای سركشی به آشپزخانه بیاید. ابراهیم فكری كرد و به دوستان خود گفت باید كاری كنیم كه تا آخر ماه رمضان نتواند مزاحمتی برای ما ایجاد كند. كف آشپز خانه را خوب شستند و یك حلب روغن روی آن خالی كردند. ساعتی بعد صدایی در آشپزخانه به گوش رسید، فرمانده چنان به زمین خورده بود كه تا آخر ماه رمضان در بیمارستان بستری شد. استخوان شكسته او تا مدتها عذابش میداد.
معلم فراری
دانش آموزان مدرسه درگوشی باهم صحبت ميكنند.
بیشتر معلمها بجای اینكه در دفتر بنشینند و چای بنوشند، درحیاط مدرسه قدم ميزنند و با بچه ها صحبت ميكنند. آنها اینكار را از معلم تاریخ یاد گرفته اند. با اینكار ميخواهند جای خالی معلم تاریخ را پر كنند.
معلم تاریخ چند روزی است فراری شده. چند روز پیش بود كه رفت جلوی صف و با یك سخنرانی داغ و كوبنده، جنایتهای شاه و خاندانش را افشاء كرد و قبل از اینكه مأمورهای ساواك وارد مدرسه شوند، فرار كرد.
حالا سرلشكر ناجی برای دستگیری او جایزه تعیین كرده است.
یكی از بچه ها، درگوشی با ناظم صحبت ميكند. رنگ ناظم از ترس و دلهره زرد ميشود. درحاليكه دست و پایش را گم كرده ، هول هولكی خودش را به دفتر ميرساند. مدیر وقتی رنگ وروی او را ميبیند، جا ميخورد.
ـ چی شده، فاتحی ؟
ناظم آب دهانش را قورت ميدهد و جواب ميدهد : « جناب ذاكری، بچه ها ... بچه ها ... »
ـ جان بكن، بگو ببینم چی شده ؟
ـ جناب ذاكری، بچه ها ميگویند باز هم معلم تاریخ ...
آقای مدیر تا اسم معلم تاریخ را ميشنود، مثل برق گرفته ها از جا ميپرد و وحشت زده ميپرسد : « چی گفتی، معلم تاریخ ؟! منظورت همت است ؟»
ـ همت باز هم ميخواهد اینجا سخنرانی كند.
ـ ببند آن دهنت را. با این حرفها ميخواهی كار دستمان بدهی؟ همت فراری است، می فهمی؟ او جرأت نميكند پایش را تو این مدرسه بگذارد.
ـ جناب ذاكری، بچه ها با گوشهای خودشان از دهن معلمها شنیدهاند. من هم با گوشهای خودم از بچهها شنیدهام.
آقای مدیر كه هول كرده، می گوید : « حالا كی قرار است، همچین غلطی بكند ؟ »
ـ همین حالا !
ـ آخر الان كه همت اینجا نیست !
_ هرجا باشد، سر ساعت مثل جن خودش را ميرساند. بچه ها با معلمها قرار گذاشته اند وقتی زنگ را ميزنیم بجای اینكه به كلاس بروند، تو حیاط مدرسه صف بكشند برای شنیدن سخنرانی او.
ـ بچه ها و معلم ها غلط كردهاند. تو هم نمی خواهد زنگ را بزنی. برو پشت بلندگو، بچه ها را كلاس به كلاس بفرست. هر معلم كه سركلاس نرفت، سه روز غیبت رد كن. ميروم به سرلشكر زنگ بزنم. دلم گواهی ميدهد امروز جایزه خوبی به من و تو ميرسد!
ناظم با خوشحالی به طرف بلندگو ميرود.
از بلندگو، اسم كلاسها خوانده ميشود. بچه ها به جای رفتن كلاس، سرصف ميایستند. لحظاتی بعد، بیشتر كلاسها در حیاط مدرسه صف ميكشند.
آقای مدیر میكروفون را از ناظم ميگیرد و شروع ميكند به داد وهوار و خط و نشان كشیدن. بعضی از معلمها ترسیده اند و به كلاس ميروند. بعضی بچه ها هم به دنبال آنها راه ميافتند. در همان لحظه، در مدرسه باز ميشود. همت وارد ميشود. همه صلوات ميفرستند.
همت لبخند زنان جلوی صف ميرود و با معلمها و دانش آموزان احوالپرسی ميكند. لحظهای بعد با صدای بلند شروع ميكند به سخنرانی.
بسم الله الرحمن الرحیم.
خبر به سرلشكر ناجی ميرسد. او ، هم خوشحال است و هم عصبانی. خوشحال از اینكه سرانجام آقای همت را به چنگ خواهد انداخت و عصبانی از اینكه چرا او باز هم موفق به سخنرانی شده!
ماشینهای نظامی برای حركت آماده ميشوند. راننده سرلشكر، در ماشین را باز ميكند و با احترام تعارف ميكند. سگ پشمالوی سرلشكر به داخل ماشین ميپرد. سرلشكر در حالی كه هفت تیرش را زیر پالتویش جاسازی ميكند سوار ميشود. راننده ، در را ميبندد. پشت فرمان مينشیند و با سرعت حركت ميكند. ماشینهای نظامی به دنبال ماشین سرلشكر راه ميافتند.
وقتی ماشینها به مدرسه ميرسند، صدای سخنرانی همت شنیده ميشود. سرلشكر از خوشحالی نميتواند جلوی خندهاش را بگیرد. ازماشین پیاده ميشود، هفت تیرش را ميكشد و به مأمورها اشاره ميكند تا مدرسه را محاصره كنند.
عرق سر و روی همت را گرفته. همه با اشتیاق به حرفهای او گوش ميدهند.
مدیر با اضطراب و پریشانی در دفتر مدرسه قدم ميزند و به زمین وزمان فحش ميدهد. در همان لحظه صدای پارس سگی او را به خود ميآورد. سگ پشمالوی سرلشكر دواندوان وارد مدرسه ميشود.
همت با دیدن سگ متوجه اوضاع ميشود اما به روی خودش نميآورد. لحظاتی بعد، سرلشكر با دو مأمورمسلح وارد مدرسه ميشود.
مدیر و ناظم، در حاليكه به نشانه احترام دولا و راست ميشوند، نفس زنان خودشان را به سرلشكر ميرسانند و دست او را ميبوسند. سرلشكر بدون اعتناء، درحالی كه به همت نگاه ميكند، نیشخند ميزند.
بعضی از معلمها، اطراف همت را خالی ميكنند و آهسته از مدرسه خارج ميشوند. با خروج معلمها، دانش آموزان هم یكی یكی فرار ميكنند.
لحظهای بعد، همت می ماند و مأمورهایی كه او را دوره كرده اند. سرلشكر از خوشحالی قهقه ای ميزند و ميگوید : « موش به تله افتاد. زود دستبند بزنید، به افراد بگویید سوار بشوند، راه ميافتیم. »
همت به هرطرف نگاه ميكند، یك مأمور ميبیند. راه فراری نميیابد. یكی از مأمورها، دستهای او را بالا ميآورد. دیگری به هردو دستش دستبند ميزند.
همت مينشیند و به دور از چشم مأمورها، انگشتش را در حلقومش فرو برده، عق ميزند. یكی از مأمورها ميگوید: « چی شده؟ »
دیگری ميگوید: « حالش خراب شده. »
سرلشكر ميگوید: « غلط كرده پدرسوخته. خودش را زده به موش مردگی. گولش را نخورید ... بیندازیدش تو ماشین، زودتر راه بیفتیم. »
همت باز هم عق ميزند و استفراغ ميكند. مأمورها خودشان را از اطراف او كنار ميكشند. سرلشكر درحاليكه جلوی بینی و دهانش را گرفته، قیافهاش را در هم ميكشد و كنار ميكشد. با عصبانیت یك لگد به شكم سگ ميزند و فریاد ميكشد: « این پدرسوخته را ببریدش دستشویی، دست وصورت كثیفش را بشوید، زودتر راه بیفتیم. تند باشید. »
پیش از آنكه كسی همت را به طرف دستشویی ببرد، او خود به طرف دستشویی راه ميافتد. وقتی وارد دستشویی ميشود، در را از پشت قفل ميكند. دو مأمور مسلح جلوی در به انتظار ميایستند.
از داخل دستشویی، صدای شرشر آب و عق زدن همت شنیده ميشود. مأمورها به حالتی چندشآور قیافه هایشان را در هم ميكشند.
لحظات از پی هم ميگذرد. صدای عق زدن همت دیگر شنیده نميشود. تنها صدای شرشر آب، سكوت را ميشكند. سرلشكر در راهرو قدم ميزند و به ساعتش نگاه ميكند. او كه حسابی كلافه شده، به مأمورها ميگوید: « رفت دست وصورتش را بشوید یا دوش بگیرد ؟ بروید تو ببینید چه غلطی ميكند. »
یكی ازمأمورها، دستگیره در را می فشارد، اما در باز نميشود.
ـ در قفل است قربان!
ـ غلط كرده، قفلش كرده. بگو زود بازش كند تا دستشویی را روی سرش خراب نكردهایم.
مأمورها همت را با داد و فریاد تهدید ميكنند، اما صدایی شنیده نميشود. سرلشكر دستور ميدهد در را بشكنند. مأمورها هجوم ميآورند، با مشت و لگد به در ميكوبند و آن را ميشكنند. دستشویی خالی است، شیر آب باز است و پنجره دستشویی نیز !
سرلشكر وقتی این صحنه را ميبیند، مثل دیوانه ها به اطرافیانش حمله ميكند. مدیر و ناظم كه هنوز به جایزه فكر ميكنند، در زیر مشت و لگد سرلشكر نقش زمین ميشوند.
شهید همت به روایت شهید آوینی

من هرگز اجازه نمی دهم که صدای
حــاج همـــت
در درونم گم شود اين سردار خيبر، قلعه قلب مرا نيز فتح کرده است.
شهيد سيد مرتضی آوينی
زندگینامه شهید صیاد شیرازی
در بامداد 21 فروردین 1378، امیر سپهبد علی صیاد شیرازی در حال خروج از منزل، به وسیله ی منافقین مسلح در پوشش رفتگر، در برابر دیدگان فرزندش به شهادت رسید و منافقین كوردل، رسماً اقدام به این جنایت هولناك را به عهده گرفتند.
زندگی نامه
شهید در سال 1323، در شهرستان درگز دیده به جهان گشود و در سال 1346، موفق به اخذ درجه كارشناسی از دانشگاه افسری شد و سپس در بخش های مختلف ارتش، به ویژه در غرب كشور به وظیفه ی پاسدارای از كشور پرداخت. وی پس از طی دوره ی تخصص توپخانه به عنوان استاد، در مركز آموزش توپخانه اصفهان، مشغول به تدریس شد.

شهید صیاد شیرازی در سازماندهی نیروهای انقلابی ارتش نقش بسزایی داشت. و پس از پیروزی انقلاب، در بحبوحه ی غائله سال 1358 ضد انقلاب در كردستان، به فرماندهی عملیات شمال غرب كشور برگزیده شد و در پاكسازی كردستان به همراه شهید دكتر چمران و دیگر رزمندگان غیور اسلام نقش مهمی ایفا نمود. پس از خلع بنی صدر، برای پایان دادن به ناهماهنگی ارتش و سپاه، قرارگاه مشترك عملیاتی سپاه و ارتش را راه اندازی كرد.
حكم انتصاب به فرماندهی نیروی زمینی
پس از شهادت سرلشكرولی الله فلاحی، امیر متعهد، شجاع و فداكار ارتش، كه پس از پیروزی انقلاب اسلامی نقش ارزنده ای در حفظ انسجام نیروی زمینی ارتش و نیز سازماندهی واحدهای آن داشت و تا هنگام شهادت در جهت حفظ روحیه و توان رزمی نیروهای تحت فرماندهی خود از كردستان تا خوزستان لحظه ای نیاسود؛ در 9 مهر 1360، زنده یاد سرلشكر ظهیرنژاد (فرمانده ی وقت نیروی زمینی) به سمت رییس ستاد مشترك ارتش منصوب و امیر شهید سپهبد صیاد شیرازی ( با درجه سرهنگی) با حكم امام خمینی� قدس سره� به عنوان فرمانده ی نیروی زمینی ارتش منصوب شد.
درخواست انتصاب شهید صیاد شیرازی با پیشنهاد رییس شورای عالی دفاع به شرح زیر صورت گرفت:
�محضر شریف فرماندهی كل حضرت امام خمینی مدظله العالی. با توجه به انتصاب تیمسار ظهیرنژاد به سمت ریاست ستاد مشترك ارتش جمهوری اسلامی ایران به موجب مصوبه شورای عالی دفاع در جلسه ی فوق العاده نهم مهرماه 1360 بر اساس بند �د� اصل 110 قانون اساسی، جناب سركار سرهنگ علی صیاد شیرازی، فرمانده عملیات شمال غرب به عنوان فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران خدمت حضرتعالی پیشنهاد می گردد.�
رییس شورای عالی دفاع: اكبر هاشمی رفسنجانی � نهم مهرماه 1360
امام خمینی قدس سره موافقت خود را به شرح زیر اعلام فرمودند:
بسمه تعالی
�موافقت می شود.�
روح الله الموسوی الخمینی
شهید صیاد شیرازی، امیر سرفراز ارتش اسلام با توانی شگفت و روحیه ای كم نظیر در سلسله عملیات پیروزمند ثامن الائمه، طریق القدس، فتح المبین، بیت المقدس، رمضان، مسلم بن عقیل، مطلع الفجر، محرم، والفجر 1، 2، 3، 4، ... خیبر و بدر فرماندهی نیروهای ارتش را بر عهده داشت و در 23 تیر 1365، به فرمان امام خمینی قدس سره به عضویت شورای عالی دفاع منصوب شد.
در متن حكم امام خطاب به آن شهید گرانقدر چنین آمده بود:
�برای فعال كردن هر چه بیشتر و بهتر قوای مسلح كشور ضرورت دارد از تجربه ی اشخاصی كه در متن مسایل جنگ بوده اند، استفاده هر چه بیشتر بشود؛ بدین سبب سركار سرهنگ صیاد شیرازی، و وزیر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تا پایان جنگ به عضویت شورای عالی دفاع منصوب می نمایم.�
با توجه به مسؤولیت خطیر شهید صیاد شیرازی در شورای عالی دفاع، بنا به درخواست ریاست آن شورا و موافقت امام خمینی قدس سره، شهید بزرگوار (در مرداد 1365) در شورای عالی دفاع مشغول انجام وظیفه شد و مسؤولیت فرماندهی نیروی زمینی ارتش به سرتیپ حسنی سعدی واگذار گردید.
حضرت امام خمینی قدس سره در حكم فرمانده جدید نیروی زمینی ارتش پیرامون خدمات شهید سرافراز ارتش چنین فرمودند:
� با تقدیر از زحمت های طاقت فرسای سركار سرهنگ صیادشیرازی كه با تعهد كامل به اسلام و جمهوری اسلامی، در طول دفاع مقدس از هیچ گونه خدمتی به كشور اسلامی خودداری نكرده و امید است در آینده نیز در هر مقامی باشد، موفق به ادامه ی خدمت های ارزنده خود بشود...�
شهید سپهبد صیاد شیرازی در 18 اردیبهشت 1366، از سوی امام قدس سره به دریافت درجه ی سرتیپی نایل آمد. امیر شجاع ارتش اسلام در مهر 1368، بنا به درخواست رییس ستاد كل نیروهای مسلح، و با موافقت و حكم فرماندهی معظم كل قوا به سمت معاونت بازرسی ستاد كل و در شهریور 1372 به سمت جانشین ریاست ستاد كل نیروهای مسلح منصوب شد.
شهید شجاع و ارجمند ارتش جمهوری اسلامی ایران، در 16 فروردین 1378، همزمان با عید خجسته ی غدیرخم به درجه سرلشكری نایل آمد و چند روز بعد، با افتخار شهادت، به درجه ی سپهبدی ارتقا یافت.
شهید صیاد شیرازی پس از دریافت درجه ی سرلشكری خطاب به خانواده اش می گوید:
�بسیار شاد و خرسندم؛ البته نه به خاطر دریافت این درجه، بلكه به خاطر رضایتی كه امید دارم امام زمان(عج) و مقام معظم رهبری از من داشته باشند. مقام، درجه و اسم و رسم در نظر من هیچ جایگاهی ندارد.�
قسمت هایی از وصیت نامه ی شهید سپهبد صیاد شیرازی
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و سلم.
انالله و انا الیه راجعون
هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق الله و رسوله. اللهم زدنا ایماناً و ارحمنا. اشهد ان لااله الا الله وحده لا شریك له و أن محمّداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق و ان الصدیقة الطاهرة فاطمة الزهرا، سیدة نساء العالمین و أن علیاً أمیرالمؤمنین و الحسن و الحسین و علی بن الحسین و محمّد بن علی و جعفر بن محمّد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمّد بن علی و علی بن محمّد و الحسن بن علی و الحجة القائم المنتظر صلواة الله و سلامه علیهم ائمتی و سادتی و موالی بهم اتولی و من اعدائهم اتبرء و أن الموت و النشور حق و الساعة آتیة لا ریب فیها و أن الجنة و النار حق.
اللهم أدخلنا جنتك برحمتك و جنّبنا و احفظنا من عذابك بلطفك و احسانك یا لطیفاً بعباده یا أرحم الراحمین.
خداوندا! این تو هستی كه قلبم را مالامال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولایت قرار دادی؛
خدایا! تو خود می دانی كه همواره آماده بوده ام آن چه را كه تو خود به من دادی در راه عشقی كه به راهت دارم نثار كنم. اگر جز این نبودم آن هم خواست تو بود.
پروردگارا رفتن در دست توست، من نمی دانم چه موقع خواهم رفت ولی می دانم كه از تو باید بخواهم مرا در ركاب امام زمانم قرار دهی و آن قدر با دشمنان قسم خورده دینت بجنگم تا به فیض شهادت برسم.
خداوندا ولی امرت حضرت آیت الله خامنه ای را تا ظهور حضرت مهدی(عج)، زنده، پاینده و موفق بدار. آمین یا رب العالمین � من الله التوفیق
ناگفته های از تجهیز نیروهای هوایی عراق در جنگ تحمیلی

اسناد جدیدی از مسلح کردن نیروی هوایی عراق برای جلوگیری از شکست صدام در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران افشا شد.
به گزارش سرویس «فرهنگ و حماسه» خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، بر اساس انتشار منتشر شده از شکلگیری نیروی هوایی عراق به ویژه در دوران صدام و فعالیت آن در جنگ علیه ایران، برای نخستین بار فاش شد که تجهیز نیروی هوایی عراق در سه سال منتهی به پایان جنگ تحمیلی علیه ایران و حمله گسترده این نیرو به تأسیسات نفتی، اقتصادی و نظامی ایران به ویژه در خلیجفارس و مرزهای جنوبی جنگ، با این هدف صورت گرفته است که از پیروزی نهایی ایران در جبهههای نبرد جلوگیری شود.
این اسناد فاش میسازد: با اشاره آمریکا و حمایت مالی عربستان و کویت، کمکهای تسلیحاتی گسترده فرانسه و ارسال قطعات هواپیما از سوی آلمان، نیروی هوایی عراق در اواخر جنگ تحمیلی به یکی از نیروهای هوایی برتر دنیا تبدیل شده بود. این کمکها که به آنها باید کمکهای آموزشی توسط شوروی سابق، اسپانیا، سوئیس و یوگسلاوی سابق را نیز اضافه کرد به نیروی هوایی عراق امکان داد با دسترسی به پایانههای نفتی ایران در خلیجفارس و حمله به تأسیسات صادرات نفت ایران، شریان اقتصادی ایران را مختل کند.
ارسال هواپیماهای جنگنده و مدرن «میراژ» به عراق، این امکان را داد تا پالایشگاههای مهم ایران در قلب کشور و از جمله اصفهان و تهران را مورد حملات خود قرار دهد.
نیروی هوایی عراق که پرچمدار نفس کشیدن ارتش عراق پس از انهدام وسیع نیروهای دریایی و زمینی آن در جبهههای نبرد با ایران بود، این اجازه را یافت که فارغ از نظارتهای امنیتی صدام، گسترده و چاق گردد و موانع زمینی ایران را مورد حمله قرار دهد که نمونههای آن را میتوان در بمباران وسیع نبردهای فاو مشاهده کرد.
کار کمک به نیروی هوایی صدام تا به اینجا پیش رفت که غرب را متقاعد ساخت خط تولید صنعت هواپیماسازی را برای تولید هواپیماهای «میراژ» از فرانسه به عراق منتقل کند.
این پروژه سری که «سعدون» نام گرفت به نیروی هوایی عراق اجازه داد هواپیماهای جنگنده «میراژ» را در داخل خاک خود مونتاژ و عملیاتی کند و کیسه گشاد برخی شیوخ هوسباز عرب به عنوان تأمینکننده اصلی منابع مالی این پروژه به شمار میرفت.
از سوی دیگر،آمریکا به فرانسه این اجازه را داد که با کپی موشکهای پیشرفته آمریکایی، ساختار عملیاتی نیروی هوایی عراق را هرچه وحشتناکتر کند. شرکت «داسو برگه» فرانسه که مأمور انجام این پروژه با عراق بود به دلیل کمبود قطعات، دست نیاز به شرکت «دورنیر» آلمان دراز کرد و آلمانیها با موافقت برای شرکت در این پروژه، یک گام دیگر برای کمک جنایات جدید صدام برداشتند.
آلمان که در مسلح کردن ارتش عراق به سلاح شیمیایی سابقه زشتی از خود به جا گذاشته بود اینبار برای بمباران شهرها و منافع ایران دستهای مملو از خون صدام را فشردند و صدام به لطف این حمایتها توانست از مهلکه فشار ایرانیها در پایان جنگ بگریزد. اما تاریخ از یاد نخواهد برد که آمریکا، فرانسه، آلمان، انگلیس، شوروی سابق، یوگسلاوی سابق و شیوخ فاسد عرب که چشم خود را بر کشتار مسلمین عرب در سرزمینهای اشغالی بسته بودند از صدام در جنایاتی که بر علیه ملتهای ایران و عراق انجام داده بود پیشروتر هستند.
دکتر الجنابی، محقق عراقی با تأیید این اسناد میگوید: ماشین جنگی صدام در نیروی هوایی این کشور به دلیل روحیه شکاک او به ارتش عراق و همچنین تجاوز به کویت که یکی از تأمینکنندگان اصلی سلاح و مهمات جنایات صدام به شمار میرفت در سالهای پس از جنگ علیه ایران توسط غربیها متوقف شد و سپس در سالهای 1991 و 2003 میلادی، این جنگافزارهای مدرن و پیشرفته در بمبارانهای سنگین و خردکننده آمریکا و متحدانش از بین رفت.
نادر دریابان، پژوهشگر دفاعمقدس نیز در این زمینه میگوید: نیروی هوایی عراق در پایان جنگ تحمیلی تنها به این دلیل تجهیز شد که از سقوط رژیم جنایتکار صدام جلوگیری شود. آنها به سلاحهای کشتار جمعی مجهز شدند تا ضریب حملات خود را چند برابر کنند و این اتحاد شوم درحالی به وقوع پیوست که ایران اسلامی به لطف وجود رهبری حضرت امام خمینی (ره) و جانفشانی مردم در مقابل استکبار جهانی و آلت دست آنان در منطقه، ایستاده بود.









مختار آدمی شجاع و در عین حال باهوش و بدون وابستگی به تعلقات دنیا از جمله زن و نزدیکان اش معرفی میشود.







پس از سقوط مرگبار هواپيماي توپولوف 154 متعلق به شركت هواپيمايي كاسپين كه منجر به كشته شدن 168 مسافر و خدمه آن شد، جمعي از كارشناسان و تيم بررسي اين سانحه به بررسي اشياء و وسايل باقيمانده از اين سقوط پرداختند كه در نهايت تعجب يك قرآن جيبي سالم كشف شد.











































































































![[تصویر: case-roozpic.com-17-300x272.jpg]](http://www.roozpic.com/wp-content/uploads/2010/04/case-roozpic.com-17-300x272.jpg)
![[تصویر: 22.jpg]](http://www.mahstar.com/image/22.jpg)
![[تصویر: L126047411658.jpg]](http://www.irannaz.com/user_files/L126047411658.jpg)
![[تصویر: casemods01.jpg]](http://www.toxel.com/wp-content/uploads/2009/04/casemods01.jpg)
![[تصویر: pc-case-mod,5-M-246442-3.jpg]](http://media.bestofmicro.com/pc-case-mod,5-M-246442-3.jpg)
![[تصویر: pc-case-mod,5-P-246445-3.jpg]](http://media.bestofmicro.com/pc-case-mod,5-P-246445-3.jpg)
![[تصویر: pc-case-mod,5-N-246443-3.jpg]](http://media.bestofmicro.com/pc-case-mod,5-N-246443-3.jpg)













